تاریخ : ۱۰:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۷
کد خبر : 218915
سرویس خبری : اقتصاد

ریاست‌جمهوری در آمریکا خریدنی شد؟

از ۱۳۵۰ دلار ترومن تا بوئینگ چند تریلیون دلاری ترامپ

ریاست‌جمهوری در آمریکا خریدنی شد؟

پرسش اصلی اینجاست؛ چه شد که سیاست آمریکا در طول هفتاد سال از اخلاق اداری ترومن فاصله گرفت و به دوران «خطوط قرمز بخارشده / وقتی اصول یک بازی‌اند» رسید؛ دورانی که در آن خطوط قرمز نه ترمیم می‌شوند و نه رعایت!

هفته‌نامه اکونومیست در یکی از مقالات اصلی خود در شماره جدیدش، با انتشار تصاویری از دلار گرفته تا ساعت و تسبیح عربی به همراه تصویر ترامپ؛ به انتقاد از تیغ‌زنی‌ها و جیب‌بری‌های سیاسی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا پرداخته است. در ادامه بخش‌هایی از این مقاله آماده شده است که به بررسی تاریخ اخلاق‌گرایی و فسادگرایی آمریکا و رؤسای جمهوری آن اشاره کرده است. 

زوال خطوط قرمز در آمریکا

در تاریخ سیاسی آمریکا، کمتر رئیس‌جمهوری را می‌توان یافت که مانند هری ترومن پس از خروج از کاخ‌سفید، با چنین سماجتی خود را از هر منفعت شخصی دور نگه داشته باشد. او که در اوج جنگ سرد تصمیماتی سرنوشت‌ساز گرفته و دو بمب اتمی را علیه ژاپن به‌کار برده بود، هنگام ترک قدرت تنها به یک اصل اخلاقی سخت‌گیرانه پایبند ماند: «ریاست‌جمهوری یک ملک تجاری نیست.» ترومن، برخلاف رئیس‌جمهور ادوار اخیر آمریکا، خصوصاً دونالد ترامپ، به‌جای تبدیل‌کردن قدرت سابق خود به فرصتی برای ثروت‌اندوزی، با یک مستمری محدود و حق‌التألیف خاطراتش زندگی را ادامه داد. برای بسیاری از آمریکایی‌های ۲۰۲۵ این رفتار بیشتر شبیه سادگی یا حتی نوعی «بی‌عرضگی مالی» به‌نظر می‌آید. زیرا اکنون دوران سیاستمدارانی است که از همان لحظه خروج از قدرت، درِ قرارداد‌های سخنرانی، مشاوره‌های تجاری و بنیاد‌های چندمیلیونی به رویشان باز می‌شود. 
اما پرسش اصلی اینجاست؛ چه شد که سیاست آمریکا در طول هفتاد سال از اخلاق اداری ترومن فاصله گرفت و به دوران «خطوط قرمز بخارشده / وقتی اصول یک بازی‌اند» رسید؛ دورانی که در آن خطوط قرمز نه ترمیم می‌شوند و نه رعایت! 

تغییرات بزرگ در حکومت‌داری آمریکا

اگر ترومن امروز رئیس‌جمهور بود، به احتمال زیاد رسانه‌ها تیتر می‌زدند؛ «رئیس‌جمهوری که هنر پول‌درآوردن بلد نبود!» چرا؟ چون در جهان امروز، رؤسای‌جمهور پس از پایان حضور در حکومت برای یک سخنرانی یک ساعته صد‌ها هزار دلار دریافت می‌کنند. از آن بدتر حتی خانواده‌های رؤسای جمهور نیز؛ پول‌های بزرگ چند تریلیون دلاری از خزانه کاخ‌سفید و حتی دنیا از خاورمیانه تا اروپا به جیب می‌زنند. البته که احتمالاً بگویید شاید در نقاط دیگر جهان هم این اتفاق بیفتد؛ اما نمونه اخیرش خانواده دونالد ترامپ را ببینید. پول فرزندان ترامپ در هیئت‌مدیره بانک‌ها، شرکت‌های انرژی و هلدینگ‌های فناوری جا گرفته است. چرا راه دور برویم؟ همین چند ماه اخیر، بلومبرگ گزارش داد خانواده دونالد ترامپ فقط از رمز ارز شخصی‌شان که از نام دونالد رونق گرفت بیش از 1.5 تریلیون دلار سود به جیب‌زده‌اند. از طرف دیگر؛ مشاوران سابق همان رؤسای‌جمهور، امپراتوری‌های لابی‌گری به‌راه می‌اندازند. 

ترامپ قفل‌ها را شکست

اما در نسخه ۲۰۲۵ لابی‌گری‌ها و جیب به جیب‌های سیاسی حتی فراتر رفته است. اکنون شاهد آن هستیم که همین دونالد ترامپ در سفر ماه‌های اخیر خود به خاورمیانه، هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ هدیه می‌گیرد البته نه در خفا، بلکه در برابر چشم جهان. البته داستان در همان جا تمام نمی‌شود! ترامپ در همین مدت که از دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش گذشته، از دولت دیگری شمش طلای ۱۳۰ هزار دلاری دریافت می‌کند. حتی اعضای خانواده‌اش شراکت‌های رمزارزی با دولت‌های همسایه دارند. در کمتر دوره‌ای در تاریخ مدرن آمریکا چنین حدی از تجاری‌سازی قدرت سیاسی مشاهده شده است. اکونومیست معتقد است واقعیت این است که دوران «همه‌چیز مجاز است» پیش از ترامپ آغاز شده بود؛ اما ترامپ با سبک سیاسی ویژه‌اش، با بی‌اعتنایی به قواعد سنتی و با اتکای کامل به وفاداری حزبی، سرعت و ابعاد این روند را چندین برابر کرد. 

ترامپ دقیقاً چه کار کرد که ساختار سیاسی و اقتصادی آمریکا زیرورو شد؟ 

۱. تضعیف ساختار‌های نظارتی 
در سال‌های اخیر، واحد «پاک‌دستی عمومی» در وزارت دادگستری آمریکا، عملاً از نفس افتاده است. قانون تاریخی FCPA که پس از واترگیت برای جلوگیری از فساد خارجی تصویب شد، عملاً متوقف شده است. از آن طرف، بازرسی‌های مالیاتی افراد ثروتمند به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. در نتیجه آمریکا تبدیل به فضایی شده که در آن قانون هنوز وجود دارد؛ اما اجرای آن اختیاری شده است. 

۲. عفو‌های سیاسی دیگر محدود به پایان دوره هر رئیس‌جمهور نیست
در دوران گذشته، رؤسای‌جمهور آمریکا در روز‌های آخر قدرت، دست به عفو‌های جنجالی می‌زدند؛ اما ترامپ این الگو را شکست. در دوره دوم او، چهره‌هایی با پرونده‌های سنگین مالی یا ارتباط‌های مالی با کمپین او، در میانه دوره، بدون هزینه سیاسی جدی مورد عفو قرار گرفتند. 

۳. وقتی همه راه‌های لابی‌گری به دفتر بیضی شکل می‌رسد
لابی‌گران قدیمی واشنگتن اساساً برای تأثیرگذاری بر نمایندگان کنگره فعالیت می‌کردند؛ اما اکنون «پایتخت لابی» تغییر کرده؛ از سویی شرکت‌ها و گروه‌های ذی‌نفوذ تلاش نمی‌کنند ۳۰ سناتور را قانع کنند؛ فقط باید نظر یک نفر را جلب کنند: «آقای رئیس‌جمهور ترامپ». در چنین ساختاری، قدرت نه براساس قانون، بلکه براساس سلیقه فردی توزیع می‌شود؛ سلیقه دونالد ترامپ! 

امضای رئیس‌جمهور، سرنوشت میلیارد‌ها دلار را تعیین می‌کند

اقتصاد ۳۰ تریلیون دلاری آمریکا امروز نه‌تنها بزرگ‌تر از هر زمان دیگری است، بلکه به‌شدت درگیر تصمیماتی است که از کاخ‌سفید صادر می‌شود: تعرفه‌ها، مجوز‌های صادرات فناوری، ادغام‌های غول‌های صنعتی، قرارداد‌های دفاعی و حتی سرمایه‌گذاری خارجی. در این حوزه‌ها، تصمیم نهایی اغلب با شخص رئیس‌جمهور است. وقتی او بنا به موقعیت یا حتی خلق‌وخوی روزانه‌اش تصمیمی را تغییر دهد، شرکت‌ها حاضرند میلیون‌ها دلار خرج کنند تا به او نزدیک شوند. 

نماد جدید این دوران؛ سالن رقص کاخ سفید

ساخت یک سالن رقص جدید در محل قدیمی بال شرقی کاخ سفید تبدیل به یکی از مهم‌ترین نقاط تجمع نفوذ شده است. حامیان مالی این پروژه چه کسانی‌اند؟ شرکت‌های بزرگ پیمانکاری دولتی، شرکت‌هایی که در انتظار تأیید ادغام چندده‌میلیاردی هستند و شرکت‌هایی که نیازمند مجوز‌های صادرات فناوری حساسند. برای بسیاری از سیاسیون و فعالان اقتصادی، این نمونه‌ای نمادین از یک واقعیت بزرگ‌تر است؛ قدرت سیاسی در آمریکا به کالایی خریدنی تبدیل شده است. 
مشکل اساسی این است، وقتی قواعد روشن نباشد، اعتماد عمومی نیز فرو می‌ریزد و در نهایت حتی شرکت‌های بی‌گناه هم زیر سایه تردید‌ها دفن می‌شوند. 

ادعای مریدان ترامپ: «دولت کمتر سخت‌گیر باشد، اقتصاد بهتر رشد می‌کند»

حامیان ترامپ این روز‌ها استدلال می‌کنند که کاهش سخت‌گیری دولت باعث تسهیل سرمایه‌گذاری و فعالیت اقتصادی می‌شود. به‌گفته آن‌ها برخی قوانین بیش از حد سنگین و بازدارنده‌اند و بروکراسی باعث کندی نوآوری می‌شود و گاهی بی‌توجهی عمدی دولت به جزئیات، فضا را برای رشد بازتر می‌کند.  اما اقتصاددان‌ها هشدار می‌دهند این نوع آزادسازی زمانی مفید است که استاندارد‌های پایه عدالت و شفافیت برقرار باشد. در غیر این صورت، فضای رقابت سالم به فضایی تبدیل می‌شود که در آن؛ «حرفه‌ای‌ترین شرکت‌ها برنده نیستند، بلکه آن‌هایی‌اند که نزدیک‌ترین دسترسی را دارند.»

آمریکا پیش از این هم فاسد بوده؛ اما هیچ‌وقت این‌گونه نه! 

آمریکا سابقه رسوایی‌های بزرگ دارد؛ دوران زرین (Gilded Age) با رشوه‌های افسارگسیخته، دهه ۱۹۲۰ با پرونده‌های نفتی و واترگیت در دهه ۷۰. اما تحلیلگران می‌گویند وضعیت امروز یک تفاوت اساسی دارد: 

1. اندازه دولت امروز بسیار بزرگ‌تر است
در دهه ۱۹۲۰، کل هزینه دولت‌ها فقط ۵ درصد GDP بود؛ اکنون ۳۶ درصد است. یعنی با این وضعیت ظرفیت سوءاستفاده احتمالاً بسیار بیشتر شده است.

۲. نقش رئیس‌جمهور در اقتصاد امروز بسیار عمیق‌تر است
در عصر زرین، رئیس‌جمهور نقش تعیین‌کننده در سیاست صنعتی و تجارت خارجی نداشت؛ اما اکنون هر تغییر سیاست می‌تواند میلیارد‌ها دلار را جابه‌جا کند. 

۳. رئیس‌جمهور امروز نیازی به خرید وفاداری ندارد
در گذشته سیاستمداران مجبور بودند با رشوه و امتیاز حمایت سیاسی بخرند؛ اما امروز پایگاه وفادار ترامپ، بدون نیاز به خریداری، با تمام قوا از او حمایت می‌کند و قانونگذاران جمهوری‌خواه از تقابل با او هراس دارند. پس الگوی فساد تغییر شکل داده، نه برای خرید نفوذ، بلکه برای فروش نفوذ. 

چرا رفتار رئیس‌جمهور هزینه سیاسی ندارد؟ 

یکی از معما‌های بزرگ سیاست امروز آمریکا این است که چرا چنین رفتار‌هایی هزینه سیاسی اندکی دارد. پاسخ در دو عنصر نهفته است: 

1- تعصب حزبی شدید
در جامعه‌ای دو قطبی، اگر دموکرات‌ها بگویند چیزی فاسد است، بسیاری از جمهوری‌خواهان نتیجه می‌گیرند که «لابد دروغ است» و بالعکس. 

2- سابقه فساد در هر دو جناح
دموکرات‌ها نیز پرونده‌های بحث‌برانگیزی داشته‌اند؛ از معاملات تجاری خانواده بایدن گرفته تا کمک‌های مالی قطر به بنیاد کلینتون. 
این سابقه‌ها باعث شده بخشی از جامعه رفتار‌های کنونی را نه یک «انحراف خطرناک»، بلکه یک «نسخه کمی شدیدتر همان بازی معمول سیاست» تلقی کند، تلقی‌ای که به ‌گفته تحلیلگران کاملاً غلط است؛ اما تاریخ آمریکا نشان می‌دهد این وضعیت پایدار نیست؛ هر بار که آمریکا وارد دوره‌ای از فساد و افراط شده، در پی آن موج اصلاحات قدرتمند شکل گرفته: پس از عصر زرین، قوانین انتخاباتی فدرال؛ پس از واترگیت، قانون اخلاق در حکومت؛ پس از بحران ۲۰۰۸، مقررات جدید مالی. به همین دلیل بسیاری معتقدند «دوران همه‌چیز مجاز است» نیز پایان خواهد یافت. 

فرصتی که ترامپ به رقبای ضد فاسد داد

ده سال پیش، یک نامزد سیاسی با شعار «خشکاندن باتلاق واشنگتن» وارد رقابت شد و میلیون‌ها رأی کسب کرد. این شعار هنوز یکی از پرفروش‌ترین پیام‌های سیاسی در آمریکاست؛ حتی اکنون قوی‌تر از هشدار درباره تهدید علیه دموکراسی لیبرال و امروز، به‌گفته کارشناسان، رئیس‌جمهور فعلی یعنی ترامپ با رفتار‌هایش یک فرصت طلایی در اختیار رقبایش قرار داده؛ فرصتی برای شکل‌گیری موجی جدید از اصلاحات ضدفساد که شاید قواعد قدرت در واشنگتن را برای سال‌ها تغییر دهد.