
محمد سرشتهداری؛ روزنامهنگار: سالها در فوتبال بودهام و سرد و گرمش را چشیدهام. یک حقیقت تلخ همیشه جلوی چشمم بوده: در کشور ما صندلیها ارزش واقعی خود را ندارند؛ این آدمها هستند که برای صندلی اعتبار میسازند، نه برعکس. همین نگاه غلط مدیریتی است که بسیاری از ساختارها را در بلندمدت بیثبات میکند. حالا چرا این حرف را درباره استقلال میزنم؟ چون دقیقاً از همین نقطه نگران آینده استقلال هستم.
تاجرنیا این روزها بودجهای بسیار خوب برای استقلال فراهم کرده؛ کاری که نهتنها بد نیست، بلکه برای هوادار استقلال ارزشمند هم هست. طبیعتاً همین عملکرد باعث شده افکار عمومی بخواهد او روی صندلی بماند. اما این واقعیت را هم نمیشود نادیده گرفت: هیچ مدیری برای همیشه نمیماند. تغییر دولتها، تغییر سیاستها و حتی تصمیمات شخصی میتواند او را از استقلال دور کند.
مشکل بزرگتر اینجاست که او هنوز مجوز مدیرعاملی نگرفته است. باشگاهی که وارد بورس شده، نمیتواند با این مدل پیش برود. قوانین سخت بورس اجازه نمیدهد مدیرعامل، اعضای هیئتمدیره، رئیس و نایبرئیس هیئتمدیره در هالهای از ابهام باشند. وقتی شفافیت کامل نباشد، مراودات مالی هم به مشکل میخورد. پس تاجرنیا یا باید مجوز بگیرد و مدیرعامل شود، یا به همین شکل نیمهقانونی ادامه دهد؛ حالتی که مطمئناً پایدار نیست.
اینجا سؤال اصلی ایجاد میشود: آیا این پول و این حمایت برای استقلال است یا برای شخص تاجرنیا؟ فردایی که ممکن است شبیه امروز نباشد .
نگرانی من درباره آینده است؛ روزی که تاجرنیا –به هر دلیل– از استقلال برود. آیا باز هم این بودجه دو یا سه هزار میلیاردی به استقلال میرسد؟ یا این پول فقط به تاجرنیا داده میشود، نه به صندلی استقلال؟ تجربه مدیریت در کشور ما جواب را روشن میگذارد: امروز پول را به تاجرنیا میدهند، فردا به غیرتاجرنیا نمیدهند.
مدیر بعدی چطور؟ حتی اگر پنج سال دیگر استقلال همین سطح بودجه را داشته باشد، تضمینش چیست؟ اگر حمایت قطع شد، مدیر جدید با تعهدات سنگینی روبهرو میشود که از دوره قبل به جا مانده؛ مثل اتفاقی که بعد از آجورلو افتاد و چهار پنج مدیر پیاپی زیر بار همان بدهیها له شدند.
این همان نگرانی من است. نه اینکه بخواهیم از امروز برای آینده عزاداری کنیم، نه. مسئله این است که این مسیر، مسیر بلندمدت و آیندهدار نیست؛ یک مسکن است، نه یک درمان. تاجرنیا خوب کار کرده، اما وابستگی استقلال به یک نفر خطرناک است.
استقلال برای رشد واقعی به ساختاری نیاز دارد که بدون تاجرنیا هم پابرجا بماند. اما در فوتبال ایران مدیرانی که به منابع قدرت و پول وصل باشند، کماند. خیلی کم. و این یعنی استقلال اگر دوباره چنین مدیری نداشته باشد، همان روزگار سختی به سراغش میآید که قبلاً آمده بود.
این حرفها نقد شخص تاجرنیا نیست؛ نقد مدل مدیریت در فوتبال ایران است. پرسش ساده اما جدی این است:
آیا این استراتژی میتواند استقلال را برای همیشه پرقدرت نگه دارد؟ پاسخ، با تجربهای که داریم، منفی است. و همین است دلیل نگرانی من برای استقلال.