
ایران چه قبل از جنگ 12 روزه و چه بعد از آن باب هیچگونه مذاکرهای را نبسته و آن را بخشی از استراتژی دفاعی خود برای مهار رویکرد تقابلی غرب میداند. اما مذاکرهای مورد نظر ایران است که تعبیر درستی از آن وجود داشته باشد. تعبیر طرف غربی که از ایران میخواهد مجموعهای از شروط تحمیلی را در پرونده هستهای و نظامی خود پذیرفته و در ازای آن بدون هیچگونه تضمینی در انتظار رفع تحریم بنشیند برخلاف نامگذاری ترامپ، مذاکره خوانده نمیشود.
علی لاریجانی که این روزها با هدف توسعه هرچه بیشتر دیپلماسی ایران در پاکستان به سر میبرد روز گذشته با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس تعبیر درست و مورد تاکید ایران از مذاکره را اینگونه بیان کرد: «ما مذاکرات واقعی را میپذیریم، نه مذاکرات مصنوعی و نتیجه هر مذاکره نباید از پیش تعیین شده باشد.» دبیر شورای عالی امنیت ملی به عبارات رئیسجمهور آمریکا که در جلسه چندروز پیشش با بنسلمان نیز تکرار شده و طی آن ادعا شده بود به دلیل بمباران تأسیسات هستهای، ایران به دنبال تعامل با آمریکا است اینگونه واکنش نشان داد که: «آمریکاییها سعی میکنند خود را نقطه عطف هر تحول جهانی نشان دهند، اما این نوعی فریب خود است.»
همزمان با تاکید دبیر شورای عالی امنیت ملی بر مذاکرهپذیر بودن ایران، وزارت خارجه فرانسه ادعا کرده است که عراقچی برای دیدار با وزیرخارجه فرانسه در پاریس حضور دارد. از سوی دیگر روزنامه الاخبار ادعا کرده است که بنسلمان از سوی ترامپ به عنوان طرف میانجی برای مذاکره با ایران انتخاب شده که اگر این موضوع صحت داشته باشد حذف طرف اروپایی از میدان دیپلماسی با ایران نیز بیشتر نمایان میشود. حتی بدون تایید این خبر نیز ایران پیش از این به طرف اروپایی هشدار داده بود که با فعالسازی اسنپبک خود را از ایفای نقش در مورد پرونده هستهای ایران به طور کامل حذف میکند. این موضع بهویژه پس از اقدام کشورهای اروپایی در تصویب یک قطعنامه ضدایرانی دیگر در شورای حکام آژانس تشدید شده است. اکنون اروپا که توسط ترامپ از پرونده اوکراین بیرون رانده شده، مواضعش در مورد ایران نیز فاقد اثر تلقی میشود.
طرف آمریکایی تا کنون سعی داشته است تا ضمن تشدید اقدامات تقابلی، ایران را مقصر هرگونه شکستی در مذاکرات نشان دهد. ایران اما هر بار این طراحی را به شکست کشانده است. جنگ 12 روزه درحالی خردادماه به ایران تحمیل شد که ایران و آمریکا درحال برنامهریزی برای دور ششم مذاکرات غیر مستقیم بودند. اسنپبک نیز درحالی توسط تروییکای اروپایی فعال شد که ایران شرط طرف مقابل مبنی بر توافق با آژانس برای بازگشت بازرسان را اجرایی کرده و طی توافق قاهره چهارچوب تعامل با این نهاد را مشخص کرده بود. شرط دوم طرف اروپایی یعنی بازگشت به میز مذاکره با آمریکا نیز توسط ایران پذیرفته شد و با هوشمندی در آن قید شد که هرگونه مذاکرهای با طرف آمریکایی در چهارچوب 5+1 خواهد بود. علیرغم توافق بر سر این موضوع استیو ویتکاف نماینده آمریکا در جلسهای که قرار بود با حضور سیدعباس عراقچی و نمایندگان 5+1 در نیویورک برگزار شود حضور نیافت و در ادامه نیز شروط غیر قابل پذیرش همچون کاهش برد موشکی به زیر 500 کیلومتر و توقف کامل غنیسازی پیش روی ایران قرار داده شد.
اینکه طرف غربی هر بار یک گام جلوتر آمده و شروط تحمیلی جدیدی را طرح میکرد باعث شد تا ایران به طور قاطعتر بر موضع خود تاکید کرده و هربار اعلام کند که قائل به مذاکره است اما شرایط تحمیلی را نمیپذیرد.
هوشمندی ایران در مهار بازی مقصرسازی باعث شده است تا آمریکا برای بازگشت به مذاکره تلاش کند؛ اما ترامپ میخواهد تمایل خود برای مذاکره را به ایران نسبت داده و با مرتبط کردن این موضوع به بمباران تاسیسات هستهای برای خود دستاوردسازی کند. دست نکشیدن ایران از مذاکره اما ربطی به این موضوع ندارد؛ چرا که ایران راهبرد خود برای پیشبرد مذاکرات هدفمند را تغییر نداده و همزمان در مقابل پذیرش شروط تحمیلی نیز ایستادگی کرده است. دیپلماسیپذیر بودن ایران اصلی است که در مقابل همه کشورهای غربی و شرقی به کار گرفته شده و همین امر نیز باعث شد تا در جنگ 12 روزه فهم عمومی جامعه ایران این باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتهاند وارد میدان زورآزمایی با ایران شوند. در نهایت پذیرش توقف آتشبس توسط ترامپ و نتانیاهو که در ابتدای جنگ مدعی براندازی و نابودی ایران بودند اثبات کرد که راه مهار طرف مقابل از کانال مقاومت میگذرد.
تحمیل آتشبس به ترامپ و همچنین طرح شرط کاهش برد موشکها به زیر 500 کیلومتر دلایل کافی برای اثبات این موضوع است که برخلاف رویکرد تبلیغاتی ترامپ، این کاخ سفید است که با چشیدن ضربشصت تهران به مذاکره بازگشته و نتایجی را که در جنگ به دست نیاورده در بازی سیاسی مطالبه میکند. محمدباقر قالیباف رئیس مجلس این التماس طرف آمریکایی برای مذاکره را اینگونه روایت میکند: «شرایط به گونهای شد که آقای ویتکاف پیام آقای ونس را به صورت مکتوب برای آقای عراقچی فرستاد که حاضرم هر کجا با شما ملاقات کنم تا جنگ متوقف شود.»
روزنامه «الاخبار» به نقل از یک منبع غربی ادعا کرده است که ولیعهد سعودی، محمد بنسلمان از رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ اختیار مدیریت گفتوگو برای میانجیگری میان ایران و ایالات متحده را دریافت کرده است؛ گفتوگویی که هدف آن دستیابی به توافقی میان دو طرف و حل نقاط اختلاف مربوط به برنامه هستهای ایران و مسئله تحریمها علیه تهران است. الاخبار همچنین مدعی شده است محمد بنسلمان در دیدار با رئیسجمهور ایالات متحده تأکید کرده که رسیدن به یک تفاهم گسترده با ایران، کلید حفظ ثبات بلندمدت در منطقه خاورمیانه است. او همزمان نسبت به احتمال کارشکنی کابینه بنیامین نتانیاهو ابراز نگرانی کرده و گفته ممکن است تلآویو با آغاز دور جدیدی از تنش نظامی علیه تهران، این روند را به خطر بیندازد. بنابر ادعای دیگر این روزنامه مستقر در بیروت پس از بازگشت هیئت سعودی از واشنگتن، ریاض بلافاصله با تهران تماس گرفته و دو طرف توافق کردهاند که در کمتر از ۴۸ ساعت آینده، نشستی در سطح بسیار بالا بین مقامات ارشد عربستان و ایران در پاریس برگزار شود. قرار است پس از این نشست، عربستان نقش میانجی را بین آمریکا و ایران بر عهده بگیرد و تماسهای متعددی را تنظیم کند.
درصورت صحت این ادعاهای روزنامه الاخبار - که البته با توجه به اظهارات اخیر ترامپ و بنسلمان در مورد تلاش برای مذاکره با ایران میتوان آن را محتمل دانست - میشود اینگونه نتیجهگیری کرد که ایران باردیگر به طرف اروپایی فهمانده است که بروکسل نقشی در پرونده هستهای نخواهد داشت و تهران کانالهای دیگری را برای دیپلماسی باز میکند. الاخبار همچنین ادعا کرده است بنسلمان در تازهترین دیدارش با علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در ریاض، نظر تهران درباره طرح پیشنهادی عربستان برای نزدیکی با واشنگتن را جویا شده بود.
لاریجانی در پاسخ صراحتاً اعلام کرده که ایران پس از درگیری مستقیم نظامی با اسرائیل و آمریکا قصد واگذاری هیچ امتیازی را ندارد. تاکید بر عدم دادن امتیازهایی که آمریکا در میدان نظامی نتوانسته به دست بیاورد، موضع ثابتی بوده که پیش از این هم علی لاریجانی و هم سیدعباس عراقچی بر آن تاکید کرده بودند و همچنان نیز تهران بر آن اصرار دارد. با وجود این تاکیدها تشکیل هرگونه میزی برای مذاکره به این معنی است که طرف غربی چارهای جز حذف پیششرطهای تحمیلی از روی میز ندارد.
ادعای اینکه هرگونه میز مذاکرهای ممکن است یک فریب برای گیرانداختن ایران در تله جنگ باشد با توجه به تجربه جنگ 12 روزه امر قابل اعتنایی است؛ اما واضح است که پس از جنگ کسی نمیتواند ایران را متهم به عدم هوشیاری و گرفتار شدن در تله طراحی شده کند.
ایران در جنگ نیز درحالیکه ترامپ مدام تهدید به حمله نظامی میکرد پای میز مذاکره نشسته و حقوق خود از جمله حق غنیسازی را مورد تاکید قرار میداد. نشستن پای میز مذاکره منافاتی با هوشیاری در مورد تحرکات میدانی نداشته و جنگ 12 روزه نیز این هشیاری را بیشتر کرده است. در عین حال میز مذاکره ضمن اینکه باب اتهامزنی را بسته، همبستگی بیشتری نیز برای مهار هرگونه راهبرد تقابلی جدید ایجاد میکند. اگر بنای طرف آمریکایی فریب ایران باشد باید درس گذشته خود را به یاد بیاورد که این تله بیشتر از هرکسی دامنگیر طرف متخاصم شده و شکست طراحیها برای ایجاد اعتراضات و آشوب را تضمین میکند.