
زینب شکوهی طرقی، کارشناس رسانه: در سالهای اخیر، ظهور هوش مصنوعی مولد بحثی اساسی را در جهان هنر بهوجود آورده است: آیا هوش مصنوعی صرفاً یک ابزار پیشرفته است، همانند قلممو یا دوربین، یا اینکه پا را فراتر گذاشته و خودِ مفهوم «هنر» را در حال دگرگون کردن است؟
مدافعان نگاه نخست بر این باورند که هر فناوری جدیدی در ابتدا ناآشنا و تهدیدکننده به نظر میرسد، اما در نهایت جایگاه خود را در کنار ابزارهای هنری تثبیت میکند. همانطور که عکاسی زمانی دشمن نقاشی معرفی میشد و بعداً به شاخهای مستقل از هنر تبدیل شد، هوش مصنوعی نیز میتواند امکانهای تازهای برای هنرمندان بیافریند؛ از تولید سریع ایده تا شبیهسازی سبکهای پیچیده. در این نگاه، هنر همچنان زادهی انتخاب انسان است؛ حتی اگر ابزار خلق آن یک مدل یادگیری ماشینی باشد.
اما منتقدان میگویند قیاس هوش مصنوعی با ابزارهای گذشته سادهسازی بیش از حد است. قلممو اراده ندارد و دوربین از آثار پیشینیان «یاد نمیگیرد». اما هوش مصنوعی با تحلیل میلیونها اثر هنری، الگویی میسازد که میتواند بدون حضور انسان، تصویر یا موسیقی خلق کند. از این رو رابطه میان هنرمند و ابزار برهم میخورد: اکنون ابزار میتواند خالق باشد و این پرسش را پیش میکشد که آیا هنوز میتوان از «بیان فردی» سخن گفت؟ اگر اثر هنری بدون تجربه زیسته و احساس انسانی تولید شود، چه نسبتی با هنر به معنای کلاسیک دارد؟
مسئلهی دیگر، اخلاق و مالکیت است. هنرمندان واقعی که آثارشان برای آموزش مدلها استفاده شدهاند، اغلب بیخبرند و سهمی از خروجیهای هوش مصنوعی ندارند. این وضعیت، هویت خالق اثر را مبهم میکند و حتی گاه تولید آثار جعلی در سبک هنرمندان زنده را ممکن میسازد. در چنین فضایی، مفهوم اصالت و «منِ خالق» که قرنها هستهی تعریف هنر بوده، در معرض فرسایش قرار میگیرد.
با این حال شاید بحث اصلی نه بر سر «جایگزینی هنر» بلکه بر سر «تغییر نقش انسان در هنر» باشد. همانگونه که صنعت چاپ، موسیقی دیجیتال و عکاسی هر بار مرزهای هنر را گسترش دادند، هوش مصنوعی نیز ما را وارد مرحلهای تازه از خلاقیت میکند. اینکه آیا این مرحله به غنای فرهنگی میانجامد یا به یکنواختی و تولید انبوهِ بیروح، به تصمیماتی برمیگردد که امروز دربارهٔ سیاستگذاری، آموزش و اخلاق استفاده از این فناوری میگیریم.
در نهایت، پاسخ روشن و قطعی وجود ندارد. اما یک چیز مسلم است: هوش مصنوعی نه صرفاً یک ابزار ساده است و نه یک هنرمند مستقل. بلکه نیرویی است میان این دو؛ نیرویی که ما را وادار میکند بار دیگر دربارهٔ معنای هنر، نقش انسان و مرزهای خلاقیت تأمل کنیم. این گفتوگو نهتنها ضروری، که تعیینکنندهی آینده فرهنگ و زیباشناسی در دهههای پیش رو خواهد بود.