
تصور کنید یک کانال آموزشی در آپارات دارید؛ کانالی که دهها هزار دنبالکننده و بازدید روزانه بالا دارد. حالا فرض کنید همین کانال بتواند برای شما بیش از ۵۰۰ میلیون تومان درآمد در ماه ایجاد کند. این فقط یک مثال واقعی از ظرفیتهای پلتفرمهای ویدئویی است، جایی که محتوا و مخاطب به هم میرسند و میتوانند تبدیل به یک جریان اقتصادی ملموس شوند. در دنیای امروز، ویدئو به یکی از اصلیترین ابزارهای ارتباطی و بازاریابی تبدیل شده است. از سوی دیگر، پلتفرمهای دیجیتال بهویژه آنهایی که امکان تبلیغات و درآمدزایی مستقیم را فراهم میکنند، نقش بسیار مهمی در اقتصاد محتوا پیدا کردهاند. دو پلتفرم برجسته در این حوزه، یوتیوب و آپارات هستند؛ یکی غول جهانی و دیگری نسخه ایرانی آن. این گزارش به بررسی مدلهای تبلیغات و درآمدزایی در یوتیوب و آپارات میپردازد، تفاوتها و شباهتهای آنها را تحلیل میکند و نشان میدهد چگونه این دو پلتفرم، هر کدام به شیوه خود، اقتصاد و اکوسیستم تولید محتوا را شکل میدهند. هدف از این تحلیل، ارائه تصویری شفاف و مبتنی بر دادهها از فرصتها و محدودیتهای تبلیغات و درآمدزایی در این دو پلتفرم است.
اگر یوتیوب غول ویدئویی جهان است، آپارات نسخه ایرانی آن است که با قدرت جای خود را در دل کاربران ایرانی باز کرده است. آپارات نهتنها پربازدیدترین سایت ایرانی است، بلکه در میان پرترافیکترین سایتهای نمایش ویدئو در جهان، رتبه پنجم را از آن خود کرده است. طبق آخرین رتبهبندی SIMILARWEB، آپارات بعد از یوتیوب، نتفلیکس، IMDb و دیزنی پلاس در جایگاه پنجمین پلتفرم استریمینگ جهان قرار دارد و بالاتر از تمام سایتهای ایرانی ایستاده است. این آمارها فقط شروع داستانند. آپارات خود اعلام کرده بیش از ۷۴ میلیون کاربر فعال ماهانه و ۱۹ میلیارد بازدید کل دارد؛ اعدادی که هر تولیدکننده محتوا یا تبلیغدهندهای را وسوسه میکند. درآمد تولیدکنندگان محتوا در آپارات بهصورت سیستمی و وابسته به بازدید و موضوع کانال محاسبه میشود. به طور نمونه هر هزار بازدید ویدئو بین ۳۰ تا ۱۰۰ هزار تومان درآمد دارد و پرطرفدارترین کانالها در برخی ماهها تا ۳۵۰ میلیون تومان درآمد کسب کردهاند. آپارات معمولاً ۳۰ تا ۵۰ درصد از هزینه تبلیغات را بهعنوان سهم خود نگه میدارد و امکان برداشت درآمد زمانی فراهم میشود که حداقل ۴۰۰ هزار تومان درآمد جمعآوری شده باشد. برای عضویت در سیستم کسب درآمد آپارات، شرایط حداقلی شامل داشتن ۲۰۰ دنبالکننده، ۵۰۰ هزار بازدید ویدئو و رسیدن به ۳ هزار ساعت واچتایم طی سهماه است. آپارات همچنین امکان پخش زنده یا استریم را فراهم کرده. این سرویس برای برگزاری دورههای آموزشی، سمینار و کنسرت کاربرد دارد و به تولیدکنندگان محتوا اجازه میدهد تا بخشی از درآمد فروش بلیت را دریافت کنند. سهم تولیدکننده محتوا در این مدل معمولاً ۷۰ درصد و سهم آپارات ۳۰ درصد است. درآمد تبلیغات در آپارات بر اساس نمایش تبلیغ روی ویدئو محاسبه میشود. هر بازدید تبلیغ بیش از ۶ ثانیه، یک بازدید موفق ثبت میکند و بین ۵۰ تا ۷۰ درصد از سود تبلیغات به تولیدکننده محتوا تعلق میگیرد. این میزان بهصورت ماهانه بازبینی شده و بر اساس بازدید و محبوبیت ویدئوها تغییر میکند. در سال 1403، آپارات بیش از ۱۹۷ میلیارد تومان به تولیدکنندگان محتوا پرداخت کرده. درآمد کانالها بسته به موضوع متفاوت بوده، بهعنوان مثال کانالهای آموزشی حدود ۶۰۰ میلیون تومان، کانالهای گیم ۵۵۰ میلیون تومان، کانال خودرو ۴۴۰ میلیون تومان، کانال کودک ۳۰۰ میلیون تومان، کانال فناوری ۱۶۰ میلیون تومان و کانال آشپزی ۹۰ میلیون تومان درآمد داشتهاند.
یوتیوب در سالهای اخیر به یکی از قدرتمندترین پلتفرمها در جهان تبدیل شده؛ پلتفرمی که هر روز بزرگتر میشود و طبق برآوردها تا سال ۲۰۲۹ از مرز ۲۳۲ میلیون کاربر عبور خواهد کرد. همین گستردگی باعث شده درآمد تبلیغاتی آن فقط در سال ۲۰۲۳ از ۲۹ میلیارد دلار بگذرد؛ رقمی که بهتنهایی نشان میدهد چرا برندهای یوتیوب را یک زمین بازی جدی برای بازاریابی دیجیتال میدانند. باوجود بیش از 2.5 میلیارد کاربر فعال و روزانه بیش از یک میلیارد ساعت تماشا، یوتیوب عملاً یکی از امنترین و پربازدهترین مکانها برای تبلیغات است؛ جایی که میتوان مخاطب را دقیقاً بر اساس رفتار، علایق و نیازهایش هدف گرفت و مطمئن بود که پیام، درست به دست همان کسی میرسد که باید برسد.
مدل تبلیغات یوتیوب روی چهار مفهوم اصلی بنا شده:CPM برای زمانی که برند به دنبال دیدهشدن گسترده است، CPV برای مواقعی که کیفیت بازدید و تماشای واقعی اهمیت دارد،CPC برای کمپینهایی که نیاز به جذب کلیک دارند و CPA زمانی که هدف، رسیدن به یک اقدام مشخص مثل خرید یا ثبتنام است. کنار این مدلهای هزینهگذاری، یوتیوب طیف متنوعی از فرمتهای تبلیغاتی را ارائه میکند؛ از In-Stream قابلرد که کاربران بعد از ۵ ثانیه میتوانند آن را رد کنند، تا نسخه غیرقابلردی که ۶ تا ۱۵ ثانیه فرصت دارد پیام را کامل منتقل کند. تبلیغات بامپر با طول ۶ ثانیه، گزینهای سریع و مؤثر برای کمپینهای کوتاه و بهیادماندنی است و تبلیغات In-Feed نیز انتخابی مناسب برای برندهایی است که میخواهند کاربر داوطلبانه وارد صفحه ویدئو شود. در نهایت، فرمت جسورانه و گرانقیمت Masthead مثل یک بیلبورد دیجیتال جهانی عمل میکند؛ جایی که برندها برای یک روز حضور در صفحه اول یوتیوب گاهی تا یک میلیون دلار هزینه میکنند.
با وجود این تنوع، هزینه تبلیغات یوتیوب در مجموع منطقی و مقرونبهصرفه است. طبق میانگینهای سال ۲۰۲۵، CPM حدود 3.5 دلار و CPV نزدیک به 0.026 دلار گزارش شده، عددهایی که نشان میدهد برای دسترسی به چنین حجم عظیمی از مخاطب، هزینهها بسیار رقابتی است. همین باعث شده نرخ مشاهده تبلیغات به حدود ۳۲ درصد برسد و یوتیوب را به پلتفرمی تبدیل کند که کاربر واقعاً با محتوا تعامل دارد، نه اینکه صرفاً از کنار آن عبور کند. البته قیمتها همیشه ثابت نیستند و عوامل زیادی مثل رقابت فصلی، کیفیت ویدئو، دقت هدفگیری و تنظیمات مزایده روی هزینه نهایی تأثیر میگذارند. هرقدر مخاطب هدف محدودتر باشد، قیمت بالاتر میرود و اگر مزایده درست تنظیم نشود، کمپین یا خیلیزود بودجهاش تمام میشود یا اصلاً وارد چرخه نمایش نمیشود. برای همین تحلیل شاخصهای کلیدی، از CTR گرفته تا نرخ تبدیل و استفاده از تست A/B در موفقیت کمپینها نقش حیاتی دارد. اما همه اینها یک نقطه مشترک دارند، آن هم کیفیت محتواست. اگر ویدئو نتواند در ثانیههای اول مخاطب را نگه دارد، بهترین هدفگیریها هم بیفایده است؛ اما وقتی پیام درست ساخته شود، مختصر، جذاب و تأثیرگذار یوتیوب یکی از کارآمدترین و قابلاعتمادترین مسیرها برای افزایش آگاهی از برند، جذب مشتری و رشد واقعی کسبوکار خواهد بود.
یوتیوب فقط یک پلتفرم ویدئویی نیست؛ یک اکوسیستم اقتصادی عظیم است که میلیاردها دلار پول در آن گردش میکند؛ اما سؤال مهمی که بعد از درآوردن تعرفههای تبلیغاتی برایمان پیش میآید، این است که آیا میتوان درآمد یوتیوب را دقیق محاسبه کرد و آیا میتوان فهمید هر یوتیوبر چقدر درآمد دارد؟ با وجود ظاهر پیچیده اقتصاد یوتیوب، ماجرا چندان هم مبهم نیست. درآمد این پلتفرم را نمیتوانیم از روی نرخهایی مثل CPM یا CPV محاسبه کنیم، چون نه تعداد دقیق نمایش تبلیغات منتشر میشود و نه ترکیب فرمتهای تبلیغاتی؛ اما گزارشهای مالی شرکت Alphabet هر سال تصویری شفاف از درآمد واقعی یوتیوب ارائه میکنند. این یعنی برای فهمیدن درآمد خود پلتفرم، تنها منبع معتبر همان گزارشهای رسمی است و همهچیز بر پایه همان دادهها تحلیل میشود؛ اما وقتی صحبت از یوتیوبرها و تولیدکنندگان محتوا میشود، ماجرا شکل دیگری پیدا میکند. اینجا برخلاف درآمد یوتیوب، امکان محاسبه تخمینی وجود دارد، چون ساختار درآمدی تولیدکنندهها بر اساس دو شاخص کلیدی تعریف میشود؛ CPM که هزینهی تبلیغدهنده برای هر هزار نمایش است و RPM که درآمد واقعی یوتیوبر پس از کسر سهم یوتیوب بهازای هر هزار بازدید را نشان میدهد. نرخ CPM ثابت نیست؛ گاهی تنها ۲ دلار است و گاهی در حوزههایی مثل اقتصاد، رمزارز یا تکنولوژی تا ۴۰ یا حتی ۵۰ دلار هم بالا میرود، بعد از کسر حدود ۴۵ درصد سهم یوتیوب، رقمی که باقی میماند همان چیزی است که یوتیوبر بهعنوان درآمد دریافت میکند، یعنی RPM. این عدد بسته به موضوع محتوا، کشور بینندگان، فصل سال، نوع مخاطب و حتی رفتار تماشاگران دائماً تغییر میکند. به همین دلیل است که میگوییم درآمد یوتیوبرها قابلمحاسبه است؛ اما همیشه با دقت تقریبی. اگر میانگین RPM یک حوزه و تعداد بازدیدهای واقعی یک کانال را بدانیم، میتوانیم یک بازه درآمدی نسبتاً قابلاعتماد ارائه کنیم؛ همان روشی که امروز اکثر رسانهها و پلتفرمهای آماری برای تخمین درآمد کانالها استفاده میکنند. یوتیوب با وجود پیچیدگیاش، ساختاری آنقدر شفاف دارد که اقتصاد تولید محتوا در آن قابلتحلیل و مدلسازی باشد؛ هرچند همیشه بخشی از واقعیت پشت پرده متغیرهای پنهان باقی میماند و همین باعث میشود هیچ تخمینی صددرصد دقیق نباشد.