
فرهیختگان: فحاشی بخشی از هواداران پرسپولیس در فضای مجازی و سکوها علیه استقلال، بدون هیچ تردیدی رفتاری بسیار زشت، وقیح و غیرقابل کتمان بود و باید به شکل جدی توسط کمیته انضباطی و نهادهای فوتبال رسیدگی شود. این مسئله نه قابل چشمپوشی است، نه قابل توجیه؛ حتی آن چند نفر که چنین رفتارهایی کردند، باید شخصاً جریمه و محروم شوند حتی خود مدیران ارشد پرسپولیس هم باید مجازات شوند تا پیام روشنی داده شود: حرمت رقابت در ورزش، خط قرمز است.
اما روی دیگر این ماجرا، واکنش علی نظریجویباری بود؛ مدیری که خود را نماینده ریشهی استقلال میداند اما در دفاع از حق باشگاه، همان زبانی را به کار برد که میان هواداران خشمگین روی سکوی دیروز جریان داشت! نظری نوشت و گفت: «ما دیگر به مقامات و ارکان قضایی فوتبال امیدی نداریم، میدانیم ریشه و قدمت ۸۰ ساله عشق ما چه کسانی را سالهاست آزار داده که حتی دههای از قهرمانیهای جعلی و دستوری هم نتوانسته جای زخم دو ستاره آسیایی ما را پر کند.»
چنین ادبیاتی نه از دفتر مدیریت میآید، نه از منطق پیگیری حقوقی. زبان نظری، زبان سکویی است که هیجانش از هر کلمه میبارد. وقتی مدیری چنین حرف میزند، مرز میان اعتراض رسمی و شعار هواداری از بین میرود. این لحن، همان چیزی است که باید از آن فرار کرد؛ چون مدیر، وظیفه دارد التهاب را مهار کند، نه آن را بازتولید.
رفتاری که باید نماد عقلانیت باشگاه باشد، تبدیل شده به مسابقه در تندگویی. انگار مدیران فوتبال ایران بدون اینکه آموزش ببینند، مستقیماً از هیاهوی استادیوم به اتاق تصمیمگیری رسیدهاند. مشکل این نیست که نظری یا هر مدیر دیگری اعتراض میکند؛ مشکل در شیوهی بیان است. وقتی از «زخم» و «قهرمانی جعلی» حرف میزنند انتظار از هواداران روی سکو هم همان میشود که دیشب دیدیم!
مدیر باید زبان قانون را بلد باشد، نه زبان کوچه و سکو. اگر فحاشی هواداران پرسپولیس «خیلی خیلی بد» بود، این واکنش مدیریتی هم دستکم «خیلی بد» است. فوتبال ایران تا وقتی از مدیرانی با زبان التهاب میزبانی کند، نه از سکوها صدای احترام بلند میشود، نه از اتاقهای مدیریت.