تاریخ : ۲۳:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۴
کد خبر : 217464
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

وقتی خواننده‌ها شاعر هم می‌شوند

«فرهیختگان» ترانه‌های قطعات موسیقی ۱۴۰۴ را بررسی می‌کند

وقتی خواننده‌ها شاعر هم می‌شوند

با نگاهی به عمده ترانه‌هایی که از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا آبان ماه منتشر شدند به آماری جالب رسیدیم. از ۶۳ قطعه، ۲۲ قطعه (حدود ۳۵ درصد) از ترانه‎ها توسط خود خوانندگان نوشته شده‌اند.

موسیقی، بخشی جدانشدنی از زندگی امروز ماست؛ از تاکسی و فروشگاه تا شبکه‌های اجتماعی، همیشه صدایی در جریان است. اغلب آهنگ‌ها را به‌خاطر ریتم و حال‌وهوایشان گوش می‌دهیم، بی‌آنکه چندان به محتوای آن‌ها فکر کنیم. اما واقعیت این است که موسیقی، مستقیم بر روح و ذهن مخاطب اثر می‌گذارد؛ بسیاری از آهنگ‌ها با سرعت زیادی در فضای مجازی ترند می‌شوند، چند هفته همه‌جا شنیده می‌شوند و ناگهان فراموش می‌شوند. این چرخه‌ کوتاهِ عمر، نشانه‌ای از مصرفی شدن موسیقی است؛ جایی که ملودی جای معنا را می‌گیرد و کلمات تنها وسیله‌ای برای پر کردن ریتم هستند. همین‌جاست که نقش «کلام» در ترانه اهمیت پیدا می‌کند. در یک‌سو خوانندگانی قرار دارند که با بهره‌گیری از شعر و اندیشه، به موسیقی عمق می‌دهند و در سوی دیگر، آثاری که بر تکرار و هیجان لحظه‌ای تکیه دارند و چیزی برای تأمل باقی نمی‌گذارند. نتیجه، شکافی است میان موسیقی ماندگار و موسیقی موقتی. پرسش اصلی اما همچنان باقی است؛ در دنیایی که گوش‌ها پر از صداست، ما به دنبال چه هستیم؟ آرامش و معنا یا هیجانی که فردا از یاد می‌رود؟

خواندن برای وایرال‌شدن

برنامه‌ «ممیزی» که چندسالی است از پلتفرم پخش می‌شود و تاکنون چند فصل از آن منتشر شده، نگاهی طنزآمیز و انتقادی به فضای صدور مجوز در موسیقی دارد. محور اصلی برنامه، شخصیتی است که کارش شبیه سانسورچی‌هاست. هدف و سیبل اصلی این برنامه، شاعرانی هستند که ترانه‌هایشان مصداق همان ضرب‌المثل معروفند: «قافیه چو تنگ آید، شاعر به جفنگ آید»! این روزها بسیاری از خواننده‌ها دیگر برای ماندگارشدن در تاریخ موسیقی نمی‌خوانند بلکه برای دیده شدن می‌خوانند. هدف، ساختن ترانه‌ای نیست که در ذهن بماند، بلکه تولید قطعه‌ای است که در کوتاه‌ترین زمان ممکن، اصطلاحاً «گُل» کند. مسیر شهرت از استودیوها گذشته و حالا از ویو و اکسپلور می‌گذرد. کافی است آهنگی چند ثانیه جذاب یا ریتمی متفاوت داشته باشد تا ظرف چند ساعت، به پس‌زمینه‌ ویدئوهای بلاگرها و فروشگاه‌های آنلاین تبدیل شود. الگوریتم پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام هم به این چرخه دامن می‌زند؛ هرچه آهنگ بیشتر در ویدئوها تکرار شود، بیشتر دیده می‌شود و هرچه بیشتر دیده شود، بیشتر تکرار. در این میان، موسیقی به‌جای آنکه ابزاری برای انتقال احساس و اندیشه باشد، به محتوای مصرفی کوتاه‌مدت تبدیل می‌شود؛ وسیله‌ای برای بالا بردن میزان بازدیدها و نه برانگیختن احساس جمعی شنونده‌ها. نتیجه روشن است؛ ترانه‌هایی که در چند هفته همه‌جا شنیده می‌شوند، همین‌قدر سریع هم از خاطر می‌روند. شنونده، زیر بمباران تکرار، گاه ترجیح می‌دهد پست‌های شبکه‌های اجتماعی را بی‌صدا ببیند تا از دست آهنگ‌هایی که دیگر حتی شنیدنشان خسته‌کننده شده، فرار کند. در این چرخه تولید و فراموشی، موسیقی از معنا تهی می‌شود و جایش را به فرمولی می‌دهد برای وایرال شدن؛ فرمولی که شاید شهرت بیاورد، اما ماندگاری نه.

آهنگ‌ها به چند دسته تقسیم می‌شوند؟

اگر به عمده‌ ترانه‌هایی که از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا آبان ماه منتشر شده‌اند، نگاهی بیندازیم؛ سه الگوی اصلی در روند تولید شعر و ترانه به چشم می‌خورد. دسته اول آثاری که توسط ترانه‌سرایان حرفه‌ای نوشته شده‌اند، دسته دوم ترانه‌هایی که خود خواننده‌ها شعرشان را سروده‌اند و دسته سوم آثاری که از شاعران کلاسیک و شناخته‌شده‌ ادبیات فارسی بهره گرفته‌اند. بر اساس بررسی انجام‌شده روی ۶۳ قطعه، حدود ۳۶ آهنگ (معادل ۵۷ درصد) توسط ترانه‌سراها نوشته شده‌اند. میزان دانش و آگاهی ترانه‌سراها از ادبیات و شعر فارسی، موضوعی نیست که در این گزارش به طور مستقیم به آن پرداخته شود؛ اما بی‌تردید یکی از عوامل تعیین‌کننده در کیفیت ترانه‌های امروز است. بخشی از ترانه‌سراها از ذوق و سواد ادبی قابل‌توجهی برخوردارند و در چهارچوب زبانی، تصویری و معنایی مشخصی می‌نویسند؛ برخی از آن‌ها درک درستی از زبان شعر دارند و می‌کوشند میان موسیقی و کلام توازن ایجاد کنند. در مقابل، گروهی دیگر تنها به کنار هم گذاشتن واژه‌ها بسنده می‌کنند؛ بی‌آنکه به معنا، ساختار یا انسجام اثر بیندیشند. همین تفاوت در سطح سواد و نگاه ادبی، به طور مستقیم بر کیفیت و ماندگاری آثار اثر می‌گذارد و موجب می‌شود بخشی از ترانه‌ها شنیدنی و ماندگار شوند و بخش دیگر به‌سرعت فراموش شوند. در مقابل گروه اول، ۲۲ قطعه (حدود ۳۵ درصد) توسط خود خوانندگان نوشته شده‌اند. این گروه، شامل خوانندگانی است که تلاش دارند از طریق ترانه‌نویسی شخصی، رنگ و امضای خود را به اثر اضافه کنند؛ از محسن یگانه و حامیم گرفته تا آرش و مسیح، آرمین زارعی، علیرضا طلیسچی، رهام هادیان و گرشا رضایی. این روند هرچند نشان از استقلال خلاق دارد، در موارد زیادی به تکرار مضمون، ضعف محتوایی و اشعار سطح پایین منجر شده است. در این آمار 10 خواننده، اشعارشان را خودشان گفته‌اند. در نهایت، تنها پنج اثر از مجموع این آثار (حدود ۸ درصد) از شاعران کلاسیک یا ادبیات فاخر فارسی الهام گرفته‌اند؛ آثاری از اشعار حافظ، سعدی، بیدل دهلوی، فروغ فرخزاد و هوشنگ ابتهاج بهره برده‌اند. این بخش هرچند کوچک است؛ اما نماینده جریان فرهنگی‌تر موسیقی ایران است؛ جریانی که بر معنا، شعر و عمق زبانی تأکید دارد و قطعاً مخاطبان و علاقه‌مندان زیادی دارد. این آمار نشان می‌دهد موسیقی امروز بیش از هر زمان دیگری به سمت تولید سریع و مخاطب‌پسند حرکت کرده است. بخش عمده‌ آثار در خدمت ریتم و فضای شبکه‌های اجتماعی‌اند و کمتر به شعر به‌عنوان یک عنصر اندیشه‌ورز نگاه می‌شود. در چنین شرایطی، ترانه از زبان احساس و تفکر به ابزار وایرال شدن تبدیل شده است؛ اتفاقی که شاید لحظه‌ای شنیده شود؛ اما ماندگار نخواهد بود.