تاریخ : ۱۷:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۴
کد خبر : 217445
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

راه و رسم خیبری‌ها در فیلم «مجنون»

اثری که تصویر واقعی از شهید مهدی زین‌الدین ارائه می‌دهد

راه و رسم خیبری‌ها در فیلم «مجنون»

فیلم «مجنون» صرفاً روایتگر رشادت‌های نظامی شهید زین‌الدین نیست، بلکه تلاش دارد تا به وجه انسانی و خانوادگی او نیز نزدیک شود؛ وجهی که معمولاً در آثار جنگی کمتر دیده می‌شود.

در دورانی که سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری به سمت دغدغه‌های روزمره و موضوعات سطحی متمایل شده، پرداختن به چهره‌هایی چون شهید زین‌الدین یادآور این حقیقت است که هنوز هم می‌توان در قاب تصویر از ایمان، عقلانیت و عشق سخن گفت. فیلم سینمایی «مجنون»، تلاشی صادقانه برای بازنمایی انسانی و درعین‌حال معنوی یکی از شاخص‌ترین فرماندهان جنگ است.
روایت دقیق عملیات خیبر و فتح جزیره مجنون نقطه مهم این فیلم سینمایی است؛ جایی که فیلم از فضای خانوادگی و عاطفی نیمه نخست خود به میدان نبرد و فداکاری جمعی رزمندگان وارد می‌شود. کارگردان با حفظ همان نگاه انسانی و پرهیز از اغراق، توانسته فضای سخت و نفس‌گیر عملیات را به‌صورت ملموس به تصویر بکشد. صحنه‌های نبرد، با بهره‌گیری از نور و صدا و حرکت‌های حساب‌شده‌ دوربین، حس رطوبت و اضطراب مناطق آب‌گرفته‌ هورالهویزه را به تماشاگر منتقل می‌کند. در دل این آشوب، چهره آرام و مصمم شهید زین‌الدین، نماد ایمان و عقلانیت در میدان جنگ است. روایت فتح جزیره مجنون نه فقط به‌عنوان یک پیروزی نظامی، بلکه به‌مثابه لحظه‌ای از تجلی باور و ایثار در تاریخ دفاع مقدس در فیلم حضور دارد و روح معنوی آن را کامل می‌کند.
این فیلم صرفاً روایتگر رشادت‌های نظامی شهید زین‌الدین نیست، بلکه تلاش دارد تا به وجه انسانی و خانوادگی او نیز نزدیک شود؛ وجهی که معمولاً در آثار جنگی کمتر دیده می‌شود. در نیمه نخست فیلم که می‌توان آن را نقطه قوت اصلی اثر دانست، کارگردان با ظرافت و دقت، فضای زندگی شخصی شهید را ترسیم می‌کند. رابطه او با مادر، برادرانش و به‌ویژه همسرش، به شکلی طبیعی و باورپذیر در بستر قصه شکل می‌گیرد و مخاطب را با چهره‌ای از شهید زین‌الدین آشنا می‌کند که بیش از آنکه یک فرمانده نظامی باشد یک انسان عمیق، آرام و عاشق خانواده است.
در این بخش از فیلم، بازی‌ها کنترل‌شده و صمیمی‌اند. گفت‌وگو‌های میان شهید و همسرش، با لحنی گرم و انسانی نوشته شده‌اند و از شعارزدگی دور مانده‌اند، مخصوصاً لحظه خداحافظی او با همسرش یک وداع جانانه می‌سازد. مخاطب نه با قهرمانی دست‌نیافتنی، بلکه با جوانی روبه‌روست که میان دو دنیای متفاوت در رفت‌وآمد است: دنیای عشق و خانواده و دنیای مسئولیت و جهاد. این تضاد، بعدی دراماتیک و انسانی به فیلم می‌بخشد و باعث می‌شود که ارتباط تماشاگر باشخصیت اصلی، عمیق‌تر و ملموس‌تر شود.
کارگردان به‌درستی از موسیقی و نورپردازی به‌عنوان دو عنصر مکمل روایت استفاده کرده است. موسیقی با تمی آرام و گاه حزن‌آلود، فضای روحانی فیلم را تقویت می‌کند. در «مجنون» موسیقی به‌موقع و متناسب با لحظه‌های عاطفی استفاده می‌شود. به‌ویژه در صحنه‌های خداحافظی یا تأمل شهید در خلوت خود، صدای ملایم ساز‌ها و ریتم کند موسیقی، نوعی طمأنینه درونی به صحنه می‌بخشد که تماشاگر را با حال درونی شخصیت همراه می‌کند. مجید انتظامی درباره ساخت این موسیقی می‌گوید: «من به بچه‌های این فیلم خیلی علاقه‌مند شدم و خوشحال شدم که با آن‌ها کار کردم.»
یکی دیگر از نقاط قوت این فیلم نورپردازی آن است. کارگردان به‌خوبی از تضاد میان نور‌های گرم‌ خانه و نور‌های سرد جبهه بهره برده تا دو فضای عاطفی کاملاً متفاوت را بسازد. در صحنه‌های خانوادگی، نور زرد و نارنجی ملایم حس امنیت و آرامش می‌دهد. در مقابل، در صحنه‌های جبهه، رنگ‌ها به سمت خاکستری و آبی ‌می‌روند، تا جهان بیرون را ناآرام، سخت و پراضطراب نشان دهند. این تضاد تصویری بدون نیاز به توضیح کلامی، دوگانه «عشق و جهاد» را در ذهن مخاطب شکل می‌دهد.
از منظر کارگردانی، نیمه اول فیلم از انسجام و ریتم درستی برخوردار است. قاب‌بندی‌ها ساده و درعین‌حال دقیق‌ هستند. دوربین بیش از آنکه بخواهد خودنمایی کند، در خدمت روایت قرار گرفته و اجازه می‌دهد تا بازی بازیگران و گفت‌وگو‌هایشان معنا پیدا کند. فیلم در همین نیمه نخست، موفق می‌شود بیننده را با خود همراه کند و نوعی رابطه عاطفی میان مخاطب و شهید ایجاد کند؛ رابطه‌ای که تا پایان فیلم ادامه می‌یابد.
اهمیت ساخت این فیلم در خودِ انتخاب سوژه نیز نهفته است. شهید زین‌الدین از آن دسته فرماندهانی است که با وجود نقش تعیین‌کننده‌اش در جنگ، کمتر در سینما یا تلویزیون به او پرداخته شده است. زندگی او که آمیزه‌ای از علم، تفکر و شجاعت بود، ظرفیت بالایی برای تبدیل‌شدن به یک اثر سینمایی دارد. فیلم «مجنون» با انتخاب او به‌عنوان محور داستان، در واقع گامی در جهت بازسازی حافظه تاریخی نسل جدید برداشته است. نسلی که شاید نام شهید زین‌الدین را شنیده باشد؛ اما از عمق شخصیت و منش او آگاهی چندانی ندارد.
در شرایطی که سینمای دفاع مقدس گاه گرفتار کلیشه‌های تکراری شده، فیلم «مجنون» تلاش کرده تا این فضا را بشکند. به‌جای تمرکز صرف بر میدان نبرد، سراغ زندگی و احساسات درونی قهرمان رفته است. این رویکرد تازه و انسانی، همان چیزی است که می‌تواند سینمای دفاع مقدس را از حالت گزارش جنگ به سطح یک درام انسانی و فلسفی ارتقا دهد. شهید زین‌الدین در این فیلم نه صرفاً یک فرمانده که یک انسان در مسیر رشد و معناست؛ انسانی که میان زمین و آسمان در رفت‌وآمد است و هرچه پیش‌تر می‌رود، از خود بیشتر می‌گذرد.
طراحی صحنه و لباس متناسب با دوره زمانی است و جزئیات زندگی دهه 60 را به‌خوبی بازسازی کرده است. استفاده از لوکیشن‌های واقعی و توجه به بافت بصری شهر و جبهه، حس واقع‌گرایی اثر را افزایش داده است. جلوه‌های ویژه میدانی اگرچه گاهی ساده‌اند، اما در خدمت روایت‌ هستند و از اغراق پرهیز می‌کنند. این سادگی و صداقت در اجرا، خود به‌نوعی امضای فیلم است؛ اثری که قصد ندارد تماشاگر را با صحنه‌های پرزرق‌وبرق مجذوب کند، بلکه می‌خواهد او را در آرامش شهید شریک سازد.
نیمه دوم فیلم هرچند از نظر ریتم و انسجام نسبت به نیمه اول اندکی افت دارد، اما همچنان در کلیت خود شریف و تأثیرگذار باقی می‌ماند. در مجموع، «مجنون» فیلمی است که بیش از هر چیز از اخلاص سازندگانش سخن می‌گوید. فیلمی که بدون هیاهو، در پی بازنمایی سیمای مردی است که عقل و ایمان را در وجود خود جمع کرده بود. این فیلم نشان می‌دهد که هنوز هم می‌توان درباره قهرمانان واقعی این سرزمین فیلم ساخت، بدون آنکه به شعار یا اغراق پناه برد. در روزگاری که سینمای ما گاه از واقعیت‌های تاریخی و معنوی خود فاصله گرفته، حضور اثری چون «مجنون» امیدبخش است و می‌تواند الگویی برای فیلمسازان جوان باشد تا با نگاهی نو و انسانی به چهره‌های درخشان تاریخ معاصر بپردازند.
در پایان، انتخاب کارگردان برای نشان‌ندادن لحظه شهادت زین‌الدین تصمیمی هوشمندانه و قابل‌تأمل است. در سکانس پایانی ـ شش ماه پس از وقایع اصلی فیلم ـ صحنه تشییع پیکر شهید زین‌الدین بر دوش مردم را می‌بینیم؛ جایی که دوربین، همچون آغاز فیلم، باز هم از او جا می‌ماند. این فاصله آگاهانه میان دوربین و قهرمان، به‌جای نمایش مستقیم مرگ، بر ماندگاری و اثر حضور او تأکید می‌کند. شهید زین‌الدین در نگاه فیلمساز ستاره‌ای است که رد نورش باقی می‌ماند؛ ستاره‌ای که تنها لحظه‌ای کوتاه در آسمان روایت دیده می‌شود و سپس در امتداد تصویر‌های مستند تشییع، به اسطوره‌ای آرام و دست‌نیافتنی بدل می‌شود. اگرچه هنوز جای کار برای پرداختن عمیق‌تر به وجوه فکری و فرماندهی شهید زین‌الدین وجود دارد؛ اما همین که فیلم توانسته مخاطب را به او نزدیک کند و از قهرمان، چهره‌ای انسانی بسازد، موفقیتی بزرگ است.

یادداشت مرتبط؛ وقتی جنگ، انسان می‌سازد