تاریخ : ۱۰:۱۲ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۰
کد خبر : 217123
سرویس خبری : دانشگاه

«دانشگاه قوی» باطل‌السحر پروژۀ تسلیم ایران

درباره دوقطبی‌سازی برخی جریانات سیاسی

«دانشگاه قوی» باطل‌السحر پروژۀ تسلیم ایران

اینکه دشمنان و بیگانگان عناصر قدرت یک ملت را هدف قرار بدهند جای تعجبی ندارد، بالاخره دشمن هستند، آنچه که آدمی را به تعجب وامی‌دارد کنش‌ها و رفتار‌های هنجارشکن و دور از عقل برخی سیاسیون و به‌ظاهر مصلحان است که ظاهراً هنوز حساسیت و مخاطرات وضع موجود را درک نکرده‌اند.

روزگاری که تمامی اشقیاء و خون‌خواران جهان همه توان و عزمشان را جزم کرده‌اند تا مانند گرگ‌هایی وحشی و گرسنه خیمه‌گاه حسین بن علی(ع) در ایران را تکه‌پاره کنند؛ آنچه که عمود این خیمه‌گاه را سرِ‌پا نگاه‌داشته است همین‌قدرت ایمان و اتحاد ملت مقدس ایران است. دشمن بر نابودی و استحاله ملت عزیز ایران حریص است و آن‌ها به‌درستی پی برده‌اند که آنچه این «ایران قوی» را از پای در می‌آورد هدف قرار دادن دو عنصر ایمان و اتحاد است. اینکه دشمنان و بیگانگان عناصر قدرت یک ملت را هدف قرار بدهند جای تعجبی ندارد، بالاخره دشمن هستند، آنچه که آدمی را به تعجب وامی‌دارد کنش‌ها و رفتار‌های هنجارشکن و دور از عقل برخی سیاسیون و به‌ظاهر مصلحان است که ظاهراً هنوز حساسیت و مخاطرات وضع موجود را درک نکرده‌اند. صبحگاهان «جیغ بنفش» وفاق سر می‌دهند، شامگاهان با توییت‌ها، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های آغشته به نفاقشان به اتحاد مقدس می‌تازند و گویی با هر چه ضدارزش است وفاق دارند و با هر چه ارزش است سر دشمنی و کافی است تا مخالفتی بشنوند تا یقه پاره کنند و برچسب‌های تحجر و رادیکالیسم به حتی رفقای قدیمی‌شان بچسبانند.
 
هنر عجیبی در دوقطبی‌سازی دارند و برای این عمل شنیعشان اتحاد مقدس را هم مصادره می‌کنند، البته در تاریخ کم از این تجربه‌های تأویل به رأی از قرآن و دین مثل قاسطین نداشته‌ایم؛ اما این‌ها در تاریخ واقعاً استثنا و نوبر هستند، اینکه بلافاصله بعد از یک جنگ تمام‌عیار تحمیلی علیه کشورمان بیانیه تغییر پارادایم بدهی و خواستار نابودی تمامی عناصر قدرتت بشوی و نسخه تسلیم کشور را بپیچی دو حالت را بیشتر به ذهن متبادر نمی‌کند یا واقعاً نمی‌فهمند یا خودشان را به نفهمی زده‌اند و عمدی در کار است.
 

خودکشی اصلاحات از ترس مرگ

آقای روحانی طوری برای نجات کشور نسخه می‌پیچد و مطالبه‌گری می‌کند و ارکان و اساس نظام را مورد حمله قرار می‌دهد که گویی ۸ سال ما رئیس‌جمهور بودیم و ایشان یک شهروند بی‌اختیار معمولی، یا آقای ظریف که در دوقطبی‌سازی متبحر هستند و جریان اصلاحات هر جا نیاز داشته باشد او را روانه میدان می‌کند تا یک روز «میدان و دیپلماسی» را به چالش بکشد و روزی هم به منافع ملی و مهم‌ترین سفر راهبردی - امنیتی - اقتصادی دبیر شورای‌عالی امنیت ملی به روسیه تاخت‌وتاز کند و بعد هم ژست استقلال سیاسی بگیرند که ما مقابل تقدیم کشور به روسیه و چین ایستاده‌ایم. از طرفی جای متهم و شاکی عوض شده است، به‌جای اینکه آقای روحانی پاسخگوی ۸ سال فاجعه‌آفرینی برای کشور اعم از برجام و آبان ۹۸ و گرانی‌های افسارگسیخته باشند و یا آقای ظریف بیایند پاسخ اهمال خودشان در ماجرای فرانچسکو و مکانیسم ماشه، تعلیق و امضای کری را بدهند؛ حالا طلبکار شده‌اند؟!
 
فاجعه‌تر، آقای کروبی است که به طمع قدرت، خیال موهوم و پوچ براندازی و استحاله دارد. او و همکارش سال ۸۸ به هوس قدرت کشوری در اوج قدرت و شکوه را ۸ ماه به آشوب و خاک و خون کشید. آنها الان به جای اینکه نسخه برای اصلاح بدهند، باید در دادگاه پاسخگوی سنگین‌ترین و ظالمانه‌ترین فشار‌ها و تحریم‌های تاریخ بشریت که در ۱۶ سال گذشته بر مردم مظلوم ایران واردآمده است، باشند. آقای کروبی بهتر است از تساهل و تسامح در برخورد قاطع قانونی استفاده کنید و به درگاه خداوند استغفار و از ملت ایران طلب بخشش کنید.
 
جریان رادیکال اصلاحات پس از ماجرا‌های ۷ اکتبر و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به معنای واقعی کلمه به بن‌بست رسیده است و آنچه که این سال‌ها تئوریزه و طراحی می‌کردند همگی به یکباره سوخت و دود هوا شد. همیشه در اذهان عمومی انگشت اتهام را به سمت نظام می‌گرفتند که بله، شما هستید که نمی‌خواهید با دنیا ارتباط برقرار کنید و دوست ندارید عادی باشید و نظم جهانی را به چالش کشیده‌اید. راه‌حل را هضم‌شدن در این نظم می‌دانستند، نظمی که آمریکا در آن کدخدای این دهکده جهانی است. اما جنایت‌های پسا ۷ اکتبر در غزه و حمله به کشور عزیزمان در زمانی که پشت میز مذاکره بودیم تمام رشته‌ها را پنبه کرد؛ دچار فروپاشی روانی شدند و آنچه این‌همه سال راه‌حل برون‌رفت کشور از مشکلات و چالش‌هایش می‌دانستند به یکباره در نگاه مردم رنگ باخت. حال که خود و جریان فکری‌شان را بربادرفته می‌بینند و در بی‌ایدگی محض به سر می‌برند تنها راه ماندن را تعریف دو قطبی‌های کاذب در حاکمیت و جامعه دیده‌اند تا شاید بتوانند در این فضا با بازتعریف خود و تمسک به کلیشه‌های همیشگی یارگیری کنند.
 

باطل‌السحر؛ «دانشگاه قوی؛ ایران قوی»

خط مشخص است، خط همان خط میرزا ملکم خان، محمدعلی فروغی و رزم‌آراهاست، یا نظام را ساقط کنند یا آن را استحاله کنند تا از جمهوری اسلامی جز یک ترکیب دو کلمه‌ای از درون تهی باقی نماند؛ راه مقابله با استحاله جمهوری اسلامی از همان جمله امام خمینی‌(ره) می‌گذرد که فرمود: «دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه می‌گیرد.»
 
امروز خاکریز و خط مقدم مبارزه با جبهه کفر و استکبار و ایادی آن‌ها در داخل، دانشگاه است. چرا که این دانشگاه است که عقل یک جامعه است و این دانشگاه بود که در گام اول انقلاب این ایران را، این نظام مقدس را سر پا نگه داشت و زیست و بقای آن را بدون اتکا به قدرت‌های غربی و شرقی تأمین کرد؛ حال همین «دانشگاه قوی» و همین دانشجویانند که قرار است با حل مسائل کشور در دانشگاه «ایران قوی» را بسازند و در گام دوم انقلاب با ارائه الگویی به جهانیان ثابت کنند که می‌توان بدون اتکا به نظم پوسیده «وستفالی» و قدرت‌های مادی این کره خاکی به اوج قله‌های تعالی و موفقیت در عرصه‌های نظامی، اقتصادی، علمی و فناوری، فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و... رسید.
 
اهمیت دانشگاه از همین سبب است و به همین جهت است که آقایان صحنه نزاع گفتمانی را به دانشگاه می‌کشانند و آن را روزی با سیاست‌زدگی و جنجال‌آفرینی‌های بیهوده، روزی با تنزل واژه نشاط، ترویج فساد و فحشا و روزی هم با مصادره روایت جنگ و القای شکست و بدبختی و گره‌زدن همه مسائل کشور به آمریکا از گفتمان و فکر اصیل تهی می‌کنند.
باطل‌السحر پروژه «تسلیم ایران» که رادیکال‌های اصلاحات تئوریزه می‌کنند تا کشور را به‌زانو در بیاورند همان رجعت به «ایران قوی» در پرتو «دانشگاه قوی» است. این دانشگاه قوی قرار است با مماس شدن با مسائل کشور و حل آنان موتور پیشران و محرک پیشرفت ایران باشد.