تاریخ : ۱۰:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۳۰
کد خبر : 216448
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

یوسف ایران تنها نیست

«سووشون» حق مبارزات ضدانگلیسی را ادا کرد؟

یوسف ایران تنها نیست

سریال «سووشون» در روایت داستانی‌اش عملکردی قابل قبول دارد. نرگس آبیار به‌خوبی با جهان داستان و شخصیت‌های رمان سیمین دانشور آشناست و توانسته لایه‌های مختلف قصه را با نگاهی منسجم به تصویر بکشد.

 فصل نخست سریال «سووشون» به پایان رسیده و حالا می‌توان درباره ساخته نرگس آبیار صحبت کرد؛ اثری که بر پایه رمان مشهور و ماندگار سیمین دانشور شکل گرفته و تلاش کرده است جهان پیچیده و چندلایه‌ این رمان را به تصویر بکشد. رمانی که نه‌تنها در تاریخ ادبیات معاصر ایران جایگاهی ویژه دارد، بلکه از منظر اجتماعی و تاریخی نیز تصویری دقیق از دوران پرتلاطم دهه ۲۰ شمسی ارائه می‌دهد. «سووشون» یادآور ضرورت رجوع به ادبیات کلاسیک معاصر در قالب تصویر است؛ تلاشی برای زنده نگه داشتن میراث فکری یکی از برجسته‌ترین نویسندگان زن ایران. طبیعی بود که اقتباس از چنین اثری، کاری دشوار و حساس باشد، چراکه مخاطبان انتظار دارند همان روح و عمق رمان را در قالب تصویر نیز تجربه کنند. 

از همان ابتدا اعلام خبر ساخت این سریال کنجکاوی بسیاری را برانگیخت؛ اینکه آیا تیم سازنده می‌تواند از پسِ انتقال جهان پیچیده و چندلایه‌ دانشور برآید یا نه؟ در جواب این سؤال باید گفت؛ در بسیاری از بخش‌ها، سریال در وفاداری به متن اصلی و دقت در جزئیات تاریخی و فرهنگی عملکردی دقیق دارد. طراحی صحنه، لباس و گفت‌وگو‌ها تا حد زیادی حس و حال آن دوران را به مخاطب منتقل می‌کنند و نشانه‌هایی از احترام به منبع اصلی در سراسر اثر دیده می‌شود.  با این حال، وقتی از سطح ادبی به زبان تصویر می‌رسیم، ایراد‌های بسیاری نیز آشکار می‌شوند. ریتم کُند روایت، کمبود تنش در درام و ضعف در میزانسن‌ها باعث شده است که «سووشون» نتواند به تمام ظرفیت سینمایی خود دست یابد. درحالی‌که رمان دانشور با لایه‌های عاطفی و سیاسی خود مخاطب را درگیر می‌کند، نسخه‌ سریالی گاهی در انتقال همان حس و ضرباهنگ دچار لکنت می‌شود. 

سریال «سووشون» در روایت داستانی‌اش عملکردی قابل قبول دارد. نرگس آبیار به‌خوبی با جهان داستان و شخصیت‌های رمان سیمین دانشور آشناست و توانسته لایه‌های مختلف قصه را با نگاهی منسجم به تصویر بکشد. از پرداختن به زمینه‌های تاریخی گرفته تا نمایش روابط خانوادگی و اجتماعی دوران اشغال ایران در جنگ جهانی دوم. در بخش قصه‌گویی، اثر او پخته و منظم پیش می‌رود و مخاطب را با خود همراه می‌کند. اما این همراهی در سطح تصویر و ریتم بصری، به تدریج دچار افت می‌شود. 

درحالی‌که رمان دانشور با زبان ادبی و ضرباهنگ درونی خود به‌راحتی ذهن خواننده را درگیر می‌کند، سریال در بازآفرینی این حس از طریق تصویر چندان موفق نیست. بسیاری از صحنه‌ها بیش از حد کش‌دار به نظر می‌رسند و ریتم کُند روایت باعث می‌شود درام گاهی از تب‌وتاب بیفتد. نما‌های طولانی، گفت‌وگو‌های کم‌تحرک و تأکید بیش از اندازه بر جزئیات بصری، گرچه نشانه‌ دقت کارگردان است، اما در مجموع از انرژی داستان می‌کاهد و مخاطب را در برخی لحظات خسته می‌کند. 

با وجود این، نمی‌توان نادیده گرفت که آبیار در خلق فضا، تسلط قابل توجهی دارد. او همانند آثار پیشینش در طراحی صحنه و انتخاب لوکیشن‌ها دقیق عمل کرده و توانسته حس تاریخی و فرهنگی اثر را منتقل کند. مشکل اصلی آن‌جاست که میان این دقت در جزئیات و پویایی روایت، تعادل برقرار نشده است. در نتیجه، آنچه در سطح داستانی پرکشش آغاز می‌شود، در سطح تصویر به کُندی و سکون گرایش پیدا می‌کند. 

یکی از بخش‌های برجسته در رمان و سریال «سووشون»، نحوه‌ روایت و تصویرسازی از «اجنبی» و حضور نیرو‌های انگلیسی در ایرانِ دوران جنگ جهانی دوم است. چه در قلم سیمین دانشور و چه در نگاه تصویری نرگس آبیار، «اجنبی» تنها یک نیروی نظامی اشغال‌گر نیست؛ نمادی است از سلطه، نفوذ و دخالت بیگانگان در سرنوشت یک ملت. این نگاه انتقادی، با زبانی هنرمندانه و غیرمستقیم بیان می‌شود و در عین تاریخی بودن، رنگ و بوی امروز دارد. 

کتاب دانشور با ظرافت خاصی رابطه میان مردم و قدرت‌های خارجی را ترسیم می‌کند؛ مردمی که در عین خشم و نارضایتی، گاه در برابر بی‌عدالتی سکوت می‌کنند و گاه در جست‌وجوی راهی برای حفظ شرف و هویت خویش برمی‌آیند. نرگس آبیار نیز در نسخه‌ تصویری، این تنش را با زبانی دیداری و فضایی پرجزئیات به نمایش گذاشته است. در سریال، حضور نیرو‌های انگلیسی نه صرفاً در لباس نظامی، بلکه در رفتار، لحن و حتی اشیای روزمره نمود دارد؛ همه‌چیز یادآور نوعی سلطه‌ پنهان است که به‌تدریج بر زندگی شخصیت‌ها سایه می‌اندازد. در یکی از قسمت‌های سریال، صحنه‌ مهمانی از برجسته‌ترین لحظات «سووشون» است؛ جایی که تقابل میان یوسف و نیرو‌های انگلیسی به‌زیبایی به تصویر کشیده می‌شود.

در دل فضایی ظاهراً شاد و آراسته، نشانه‌های آشکاری از سلطه و وابستگی دیده می‌شود و نگاه انتقادی کارگردان به استعمار به‌خوبی نمایان است. رفتار و گفت‌وگو‌های شخصیت‌ها، تضاد میان کرامت ایرانی و تسلیم در برابر اجنبی را برجسته می‌کند. این سکانس بدون شعار، اما با بیانی ظریف، روح مقاومت و آگاهی ملی را به مخاطب منتقل می‌کند و یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی سریال را رقم می‌زند. این روایت تاریخی، با فضای امروز جامعه نیز هم‌خوانی دارد. مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی و اقتصادی و دغدغه‌ حفظ هویت ملی، همچنان از مسائل زنده و ملموس روزگار ما هستند.

شاید همین تطبیق‌پذیری، یکی از دلایل ماندگاری «سووشون» در ذهن مخاطبان باشد؛ اثری که گرچه ریشه در گذشته دارد، اما پرسش‌های امروز را نیز در خود زنده نگه می‌دارد. آبیار با حفظ روح متن دانشور، توانسته لایه‌ سیاسی و تاریخی داستان را به تصویری معاصر پیوند بزند. به‌همین دلیل، «سووشون» صرفاً بازخوانی یک رمان کلاسیک نیست، بلکه آیینه‌ای از تاریخ تکرارشونده‌ ماست؛ تاریخی که در آن مردم بار‌ها میان سازش و مقاومت و سکوت و فریاد انتخاب کرده‌اند. این همان نقطه‌ای است که کتاب و سریال، با وجود فاصله‌ زمانی، در یک هدف مشترک به هم می‌رسند. 

دیگر یادداشت‌های پرونده نقد و بررسی سریال «سووشون» را در پیوندهای زیر بخوانید:
- مریم فضائلی، خبرنگار گروه فرهنگ: بی‌قرار
- محمدصالح سلطانی، پژوهشگر فرهنگی: دام وفاداری
حسام آبنوس، نویسنده: سرگیجۀ یک اقتباس