تاریخ : ۱۸:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۳
کد خبر : 215968
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

«اربعین» به روایت تقوایی

پاسخی هنری و آشکاراً سیاسی به سیاستِ تصویرسازیِ رسمی

«اربعین» به روایت تقوایی

تقوایی در «اربعین» آیینِ سوگواری را نه‌صرفاً مناسکی مذهبی که کنشی فرهنگی می‌بیند؛ کنشی که در برابرِ همگون‌سازیِ فرهنگیِ تحمیلی، اصالت و توانِ خویش را حفظ و بازآفرینی می‌کند.

محمدمهدی عبداله‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: در واپسین سال‌های دهۀ چهل خورشیدی، هنگامی که پروژۀ مدرن‌سازیِ پهلوی می‌کوشید تصویری یک‌دست و «متمدن» از ایران به جهان تحمیل کند، این مدرن‌سازی نه پدیدۀ درونی و تدریجی که امری دیکته‌شده از بالا بود؛ الگویی از تجدد که از مراکز قدرت صادر می‌شد و آیین‌های پرشورِ بومی را نشانه‌ای از «عقب‌ماندگی» می‌نامید. آن نگاه تحقیرآمیز در جملۀ به‌یادماندنیِ رئیسِ شهربانیِ بوشهر به ناصر تقوایی هنگامِ ممانعت از فیلمبرداریِ مراسم عاشورا آشکار شد: «شما می‌خواهید عقب‌ماندگی مردم ما را به خارجی‌ها نشان دهید». مستندِ «اربعین» در چنین بسترِ دیکته‌شده‌ای پدید آمد؛ پاسخی هنری و آشکاراً سیاسی به سیاستِ تصویرسازیِ رسمی.

تقوایی در این فیلم آیینِ سوگواری را نه‌صرفاً مناسکی مذهبی که کنشی فرهنگی می‌بیند؛ کنشی که در برابرِ همگون‌سازیِ فرهنگیِ تحمیلی، اصالت و توانِ خویش را حفظ و بازآفرینی می‌کند. کانونِ تحلیلیِ اثر در تقابلِ دو منظر است: منظرِ «از بالا» که با دیدی تحکم‌آمیز آئین را مایۀ شرمساری می‌داند، و منظرِ مردم‌نگارانۀ تقوایی که آن را «زیستنِ جمعی»ای سرشار از معنا، شکوه و کرامت تصویر می‌کند.

دوربینِ تقوایی آگاهانه از قاب‌هایی که حسِ ترحم یا بیگانگی برانگیزند پرهیز می‌کند. در تواضعِ خویش، دوربین می‌کوشد پنهان بماند تا سوژه —با تمامِ تمامیت و شکوهش— خود را نمایان سازد. به‌جای قضاوتِ بالا به پایین، او بر چهره‌های مصمم، نگاه‌های نافذ و بدن‌های ورزیدۀ عزاداران تمرکز می‌کند؛ بدن‌هایی که در ریتمی منظم و متین، سوگ را به حماسه‌ بدل می‌نمایند. این شکوه در تکنیک نیز بازتاب می‌یابد: تدوینی ضرب‌آهنگین که با کوبشِ سنج و دمام همصدا می‌شود و تجربه‌ای حسی و بدنی برای مخاطب خلق می‌کند.

این انتخاب‌های تصویری تنها یک گرایشِ زیبایی‌شناختی نیستند؛ آنها موضعی سیاسی‌اند در برابرِ تجددِ دیکته‌شده؛ به‌جای نمایشِ «عقب‌ماندگی»، مفاهیمی چون احترام، قدرت و کرامتِ انسانی برجسته می‌شوند و فرهنگِ بومی نه در تقابل با «پیشرفت»، که به‌عنوان منبعِ هویت و تاب‌آوریِ اجتماعی ارج نهاده می‌گردد.

اوجِ کنایۀ سیاسیِ فیلم در پایانِ  و بی‌قیدِ اثر رخ می‌دهد: «اربعین» ناگهانی با پایانِ مراسم به اتمام می‌رسد. این پایانِ ناگهانی، استعاره‌ای قدرتمند است — آیین خاتمه می‌یابد و زندگیِ روزمره با دشواری‌هایش بازمی‌گردد، اما انرژیِ متراکمِ آن کنشِ جمعی و نیروی معنویِ انباشته‌شده خاموش نمی‌شود؛ در جامعه می‌ماند و امکانِ تداوم را حمل می‌کند. تقوایی با آن پایانِ باز، مخاطب را به خوانشی سیاسی از پایداریِ فرهنگی فرامی‌خواند: آیین‌ها صرفاً بازتکرارِ سنّت نیستند، بلکه سرچشمۀ زاینده‌ای‌اند که در بزنگاه‌های تاریخ دوباره سربرمی‌آورند — نیرویی که در برابرِ تجددِ دیکته‌شده از بالا، نمادِ سرزندگی و تاب‌آوریِ جمعی است.