
وقتی در سال ۲۰۱۶ ترامپ بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، چامسکی بحثی را مطرح کرد که «صدای ناقوس مرگ» را باید بشنویم. در واقع، چامسکی به این دلیل این پیروزی را «ناقوس مرگ» نامگذاری کرد که تصور میکرد در بحرانیترین اوضاع، یک دیوانه به قدرت رسیده است. البته پیشبینی چامسکی بیراه نبود؛ کرونا در عصر ترامپ بسیار وحشتناک بود و آمریکا بیش از یک سال فاجعهبار را تجربه کرد. اما منظور چامسکی این بود که زندگی در این دوره بیش از آنکه بوی زندگی دهد، بوی مرگ میدهد.
اما حالا، پس از «سیرک شیخالشرم»، صدای ناقوس مرگ دیگر موضوعیت ندارد؛ جهان فعلی فقط صدای مرگ را نمیشنود، بلکه مسئله فقط تلف شدن بدنها نیست، بلکه حمله به شرافت انسانیت و هجوم به اذهان است.
ترامپ فقط ناقوس مرگ را به همراه ندارد؛ او نماد فرعونی است که نهتنها مرگ به همراه دارد، بلکه پیش از آنکه سوژهها را بکشد، آنها را تحقیر میکند. سوژههای تحقیرشده خودشان با پای خود به قتلگاه میروند، چرا که دیگر دلیلی برای زنده ماندن ندارند.
«سیرک شیخالشرم» لحظهای حساس است از فرعونی که قصد دارد نه بهعنوان حتی انسان، بلکه بهعنوان یک «ناانسان»، شما را سلاخی کند.