تاریخ : ۲۱:۳۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۰
کد خبر : 215721
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

چرا سانس‌های سینما عادلانه توزیع نمی‌شوند؟

غربت مجنون و همسنگرها

چرا سانس‌های سینما عادلانه توزیع نمی‌شوند؟

فیلم‌های پرفروش ماه‌های گذشته همچنان بخش عمده‌ای از سانس‌ها را در اختیار دارند و عملاً جایی برای فیلم‌های جدید باقی نگذاشته‌اند. همین مسئله باعث شده چرخه اکران در سینمای ایران از حالت طبیعی خارج شود؛ فیلم‌های تازه مجال دیده‌شدن پیدا نمی‌کنند، در حالی‌که فیلم‌های قدیمی‌تر، صرفاً به دلیل فروش گذشته‌شان، بی‌وقفه روی پرده می‌مانند.

وضعیت فروش فیلم‌ها در سال ۱۴۰۴ خوشبختانه به‌گونه‌ای است که دیگر نمی‌توان از یکه‌تازی بی‌چون‌وچرای کمدی‌فارسی‌ها گلایه کرد و از عدم حضور دیگر آثار، به‌ویژه ملودرام‌های اجتماعی احساس رضایت نمود، اما مسئله اینجاست که باقی ماندن فیلم‌ها روی پرده حتی به بهانه فروش بالا هم نمی‌تواند دلیل خوبی برای به حاشیه رفتن دیگر تولیدات باشد. «پیرپسر» دومین فیلم بلند سینمایی «اکتای براهنی» پس از نمایش در بخش ویژه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر از چهارشنبه بیست‌ویکم خردادماه سال جاری رنگ پرده را به خود دید و کارش را با اکران در 200 سالن و 750 سانس آغاز کرد. این فیلم درحالی وارد پنجمین ماه نمایش عمومی‌اش می‌شود که رقبای تازه‌نفسش، حتی با وجود ظرفیت‌های مناسب برای عرضه شدن به مخاطبان سینمای ایران در حاشیه سیر می‌کنند؛ به‌طوری‌که اگر از پدیده فیلم‌سوزی اسم ببریم سخنی لغو و بیهوده بر زبان نیاورده‌ایم. برای نمونه آثاری از قبیل «اُتاقک گِلی»، «سینمامتروپل»، «آدم فروش» و «بازی را بُکش» با وجود ظرفیت‌های دراماتیک و فنی مناسب، اکران ناموفقی را پشت سرگذاشتند و هرکدام به ترتیب، 980،1100،2684 و 579 سانس را برای جلب نظر تماشاگران دراختیار داشتند که این اعداد در مقایسه با سانس‌های چندده‌هزاری آثار روی پرده در سال 1404 - که غالب آن‌ها به‌جز «پیرپسر»، «زن و بچه» و «موسی کلیم‌الله» - ارقام بسیار ناچیز، کوچک و گمی محسوب می‌شوند. این اتفاق در شرایطی رقم می‌خورد که آیین‌نامه اکران سینما‌ها در سال ۱۴۰۳ (به‌عنوان آخرین دستورالعمل موجود) تا میزان قابل‌توجهی تکلیف ماجرای نمایش عمومی فیلم‌های سینمایی را روشن کرده و شرایط مناسبی را برای نمایش و عرضه بیشتر آثار در یک فضای بالنسبه رقابتی تدارک دیده است، اما مسئله اصلی و اساسی را باید در نبود ضمانت‌های اجرایی مناسب به‌منظور قاعده‌مند کردن هرچه بیشتر مسئله پخش و توزیع در سینمای ایران قلمداد کرد، زیرا در چنین موقعیتی خواهد بود که فیلم‌ها می‌توانند برای تعداد بیشتری از تماشاگران عرضه شوند و حتی مورد قبول مخاطبان هدفشان قرار بگیرند.

مطابق ماده 12 آیین‌نامه اکران سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ سقف زمان نمایش عمومی فیلم‌ها در سرگروه‌ها 7 هفته است که پس از انقضای این مدت در سرگروه‌های هشت‌گانه، اکران آثار در سایر سینما‌ها حداکثر تا 3 هفته تمدید می‌شود و جمعاً به 10 هفته می‌رسد؛ بااین‌حال درمی‌یابیم که مقررات فوق نسبتی با وضعیت موجود ندارد و تعدادی از فیلم‌ها به دلیل برخورداری از پخش‌های قدرتمند در شرایط مناسب‌تری عرضه می‌شوند که این مسئله جای تأمل دارد. از اسفندماه 1403 تا پایان سه ماه نخست سال 1404 تنها دو فیلم «پیرپسر» و «پسر دلفینی 2» همچنان برای علاقه‌مندان در حال اکرانند که دومی باتوجه‌به تبصره 4 ماده 12 آیین‌نامه اکران سینمای ایران در سال 1403 منطبق با سیاست‌های حمایتی به حیاتش در سالن‌های سینما ادامه می‌دهد. تبصره 4 ماده 12 اشعار می‌دارد که نمایش فیلم‌های پویانمایی، کودک و نوجوان در سانس‌های صبح تا پیش از ساعت 14 در کلیه سینما‌ها بدون محدودیت در ایام سال می‌تواند ادامه داشته باشد. بحث بر سر پایین کشیدن آثار پربیننده و پرمخاطب نیست، چون منطق بازار نیز از الگو‌های غیرانضمامی و انتزاعی پیروی نمی‌کند و چشم به جیب مصرف‌کننده کالا‌های فرهنگی دارد، اما اگر قرار بر استمرار چندین و چندماهه فیلم‌های جریان اصلی بر پرده باشد، بهتر نیست که تولیدات تازه‌نفس نیز از امکانی معقول برای دیده‌شدن بهره ببرند؟ اگر این شرایط فراهم می‌شد، «در آغوش درخت» به‌عنوان نماینده رسمی ما در اسکار ۲۰۲۵ با 6650 سانس و 295 سالن در جایگاهی بهتر از بیست‌وپنجمی پرونده اکرانش در سال 1403 را می‌بست! یا اگر اکران «علت مرگ: نامعلوم» در مقام فیلم برگزیده سینمای ایران برای رقابت در بخش خارجی‌زبان اسکار 2026 به‌جای 169 سالن و 3674 سانس در 369 سالن - یعنی تنها نیمی از سالن‌های آثار پرسروصدای کمدی و ملودرام‌های روی پرده - و 10 هزار سانس اکران می‌شد، اکنون از طرف مخالفان ارسال چنین فیلمی به آکادمی علوم و هنر‌های سینمایی (اسکار) با برچسب کم‌مخاطب بودن روبه‌رو نمی‌شد. با هر متر و معیاری، «شبگرد» جدیدترین اثر بلند سینمایی «فرزاد مؤتمن» باکیفیت‌تر از فیلم‌های به‌اصطلاح «کمدی» روی پرده است و نباید صرفاً با 67 سالن و 508 سانس به کارش پایان دهد. البته این را هم باید در نظر گرفت که فیلم‌های تازه‌اکران نیز حال و روز چندان خوشی ندارند. مثلاً فیلم «مجنون»، یکی از آثار جدید سینما، با تعداد سانس‌های محدود روی پرده رفته و اگر کسی بخواهد آن را ببیند، باید از میان چند سانس پراکنده در ساعت‌های نامناسب انتخاب کند. در برخی شهرها حتی امکان تماشای این فیلم وجود ندارد یا تنها یک سالن کوچک به آن اختصاص یافته است.

این در حالی است که فیلم‌های پرفروش ماه‌های گذشته همچنان بخش عمده‌ای از سانس‌ها را در اختیار دارند و عملاً جایی برای فیلم‌های جدید باقی نگذاشته‌اند. همین مسئله باعث شده چرخه اکران در سینمای ایران از حالت طبیعی خارج شود؛ فیلم‌های تازه مجال دیده‌شدن پیدا نمی‌کنند، در حالی‌که فیلم‌های قدیمی‌تر، صرفاً به دلیل فروش گذشته‌شان، بی‌وقفه روی پرده می‌مانند. نتیجه این وضعیت، تکرار ملال‌آور یک فهرست ثابت از فیلم‌ها در جدول اکران است و مخاطب هم کم‌کم انگیزه‌ای برای رفتن به سینما پیدا نمی‌کند.
در واقع، اکران محدود فیلم‌هایی مثل «مجنون» نشانه‌ همان مشکلی است که سال‌هاست درباره‌اش حرف زده می‌شود؛ نبود توازن در توزیع سانس‌ها و غیبت نظامی شفاف برای مدیریت چرخه نمایش. تا وقتی این روند ادامه دارد، حتی فیلم‌های باکیفیت هم قربانی بی‌عدالتی در تقسیم سالن‌ها خواهند شد و سینمای ایران به‌جای تنوع، در تکرار گرفتار می‌ماند.