
18 فروردین ماه سال گذشته بود که محمدجواد صدریمهر، دستیار معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور از تدوین اطلس اشتغال دانشبنیان برای کارکنان دانشی حوزههای خودرو، معدن، تجهیزات پزشکی و فناوری اطلاعات خبر داد. اطلسی که به گفته او قرار بود با هدف شتابدهی اشتغال دانشبنیان و شناسایی مشاغل این حوزه تدوین شود تا علاوه بر شناسایی مشاغل مورد نیاز حال و آینده کشور، بستر را برای شناسایی الزامات مشاغل دانشی و شناسایی مهارتهای کاربردمحور چنین مشاغلی فراهم کند. اطلسی که کار انجام آن به مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور واگذار شده بود و 16 مهر ماه نیز از آن رونمایی شد. در ادامه به سراغ مرضیه شاوردی، عضو هیئت علمی این مؤسسه رفتیم. فردی که سرپرستی تیم تدوین اطلسها را هم برعهده داشته تا در جریان کموکیف و چگونگی تدوین 4 اطلس در حوزههای مختلف قرار بگیریم. در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
هدف اصلی تدوین چنین اطلسی چیست؟
با توجه به شکاف دانشی و مهارتی موجود در بازار کار، هدف اصلی این طرح، شناسایی مشاغل و نیازهای مهارتی بازار کار آینده و کمک به تدوین و اجرای برنامههای «توانمندسازی و مهارتافزایی» جوانان متناسب با نیازهای بازار اشتغال بوده است.
اصلیترین مؤلفههایی که در تدوین اطلس لحاظ شده، چه مواردی بوده است؟
در تدوین اطلس تلاش شده رویکردی جامع و همهجانبه به موضوع اشتغال دانشی اتخاذ شود که تمامی مراحل زنجیره ارزش صنایع، روندهای جهانی فناوری، مشاغل آینده در هریک از مراحل زنجیره ارزش و نیازهای دانشی و مهارتی آنها را مدنظر داشته باشد. همچنین، علاوه بر بررسی منابع معتبر جهانی و درنظرگرفتن دیدگاه نهاد سیاستگذار، تلاش شده در تعامل با شرکتها و صنایع فعال در حوزههای مرتبط، دیدگاه آنان نیز در شناسایی مشاغل آینده و مهارتهای مرتبط در نظر گرفته شود.
فرایند تدوین اطلس چگونه دنبال شده است؟
تدوین اطلس طی فرایندی 5 مرحلهای انجام شده است. در مرحله اول، تحلیلی از زنجیره ارزش هریک از صنایع انجام شد و در آن، مراحل مختلف زنجیره ارزش صنعت شناسایی و تحلیل شد. مرحله دوم به شناسایی کسبوکارهای فعال در هر مرحله زنجیره ارزش (شرکتهای بزرگ، شرکتهای دانشبنیان، مراکز تحقیق و توسعه و نهادهای حمایتی) اختصاص داشت. در مرحله بعد، مشاغل دانشی هر مرحله زنجیره، با توجه به روندهای صنعت و فناوری و دستهبندیهای معتبر جهانی از مشاغل هر صنعت، شناسایی شد و با همکاری کسبوکارهای فعال کشور در هر صنعت، تکمیل و صحهگذاری شد. تمرکز مرحله چهارم طرح، بر شناسایی و تحلیل نهادهای توانمندسازی و توسعه اشتغال در هر زنجیره ارزش بود. در این مرحله، ضمن بررسی نهادهای بینالمللی فعال در حوزه توانمندسازی نیروی کار آینده و طرحها و برنامههای آنها (بهمنظور الگوبرداری از نمونههای موفق)، نهادهای آموزشی و پژوهشی، شتابدهندهها و شرکتهای ارائهدهنده خدمات آموزشی در هر حوزه صنعتی، شناسایی شد. درنهایت در مرحله پایانی طرح، پیشنهادهایی عملیاتی برای توانمندسازی نیروی کار آینده و بههمرسانی طرف عرضه و تقاضا در بازار کار ارائه شد.
مدت زمان انجام این پروژه چقدر بوده است؟
بهمنظور مدیریت زمان پروژه، ضمن تشکیل تیمهای پژوهشی جداگانه برای هر حوزه صنعتی، مطالعات بهصورت موازی و طی حدود 6 ماه در سال 1403 انجام شد.
چند نفر در این پروژه مشارکت داشتند و آیا کار به صورت کامل توسط مرکز انجام شد یا شاهد مشارکت دانشگاهها هم بودهایم؟
مدیریت کار در مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور انجام شد. برای تدوین گزارش در هر حوزه بهطور میانگین 4 نفر مشارکت داشتند و در فرایند شناسایی و صحهگذاری مشاغل با صنایع و شرکتهای مختلف همکاری داشتیم که اسامی همکاران نیز در شناسنامه اطلسها ذکر شده است.
از نگاه شما جامعه هدف اطلسهای تدوینشده چه کسانی هستند؟
جامعه مخاطب این اطلس را میتوان در چند دسته طبقهبندی کرد. دسته اول سیاستگذاران هستند. این گروه میتوانند با اتکا به نیازهای شغلی و مهارتهایی که شناسایی شده است، سیاستهای توسعه نیروی کار دانشآموخته دانشگاهی و نیز سیاستهای حمایتی خود برای توسعه و توانمندسازی نیروی انسانی شرکتها را تنظیم و تعدیل کنند. دسته دوم مخاطبان، صنایع خواهند بود که با توجه به خروجیهای این طرح، میتوانند درکی شفافتر از مشاغل دانشی صنعت خود به دست بیاورند. به عبارت دیگر، این اطلس به آنان کمک میکند شرح شغلها، مهارتها و توانمندیهای ضروری در مسیر بهکارگیری فناوریهای روز را شناسایی کنند. درنهایت دسته سوم هم شامل نهادهای آموزشی و توانمندسازی است؛ دانشگاهها و مراکز آموزشعالی، شتابدهندهها و حتی شرکتهای خصوصی فعال در حوزه آموزش میتوانند برنامههای آموزشی خود را متناسب با نیازها و مهارتهای مورد نیاز آینده تعریف و بازطراحی کنند.
آیا بخش سیاستگذار و آموزشی برای استفاده از محتوای این اطلسها به سراغ شما آمدند؟
در حوزه سیاستگذاری، موضوع تدوین این اطلس از سوی معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری مطرح شد و مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور، مجری طرح بود. نیازی که در معاونت علمی احساس شده بود، تغییر مهارتهای کاری لازم در صنایع بزرگ (که درصدد بهرهبرداری از فناوریهای بالا برای ارتقای بهرهوری صنایع خود هستند) و نیز شرکتهای دانشبنیان، با توجه به ظهور فناوریهای جدید و درنتیجه نیاز شرکتها به نیروهایی با مهارتهایی فراتر از آموختههای دانشگاهی بود.
دیگر نهادهای سیاستگذار مرتبط، مانند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز از طریق شورای مهارتافزایی و صلاحیت حرفهای در جریان اجرای طرح قرار گرفتهاند و دستاوردهای طرح برای ایشان نیز ارائه شده است. نمایندگانی از نهادهای آموزشی (دانشگاهها، شرکتهای خصوصی، شتابدهندهها و...) نیز در آیین رونمایی طرح حضور داشتند و با محتوا، دستاوردها و کاربردهای آن آشنا شدند.
معیار انتخاب حوزههایی مانند معدن، خودرو، فناوری اطلاعات و تجهیزات پزشکی برای تدوین اطلس چه بوده است؟
این طرح بهصورت آزمایشی در چهار حوزه منتخب اجرا شده و درصورت استقبال جامعه مخاطب، در دیگر حوزهها نیز اجرا خواهد شد. با توجه به سهم بزرگی که صنایع خودرو و معدن (بهعنوان صنایع متعارف) در اشتغال کشور دارند از یکسو و با توجه به دانشبنیانبودن بیشتر شرکتهای فعال در دو حوزه تجهیزات پزشکی و فناوری اطلاعات و ارتباطات از سوی دیگر، تمرکز مرحله آزمایشی طرح بر این حوزهها بوده است تا نمونهای از صنایع پیشرو و صنایع سنتی درحال حرکت به سمت استفاده از فناوریهای بالا و شکاف مهارتی موجود در این دو دسته صنعت بررسی و تحلیل شود و بتواند راهنمایی برای سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه نیروی کار در هر دو نوع صنعت باشد.
تدوین و انتشار چنین اطلسهایی چه مزیتهایی برای اکوسیستم علم و فناوری کشور در پی دارد؟
چنین گزارشهایی با شفافسازی وضع موجود و مطلوب، میتواند بینش مناسبی در اختیار بازیگران و کنشگران مختلف بومسازگان نوآوری کشور قرار دهد. برای مثال، دانشجویان، بهوضوح درمییابند که با تحصیل در رشتههای مختلف درنهایت در کدام عرصهها میتوانند مشغول به کار شوند یا اگر قصد فعالیت در صنعت خاصی را دارند، با فهرست مهارتهای لازم برای فعالیت در آن صنعت آشنا خواهند شد. این امر، مسیر تحصیلی و شغلی آنان را شفافتر و انتخاب را برای آنان آسانتر میکند. شرکتها و نهادهای فعال در حوزه آموزش و توسعه نیروی انسانی نیز میتوانند دورههای آموزشی و سرفصلهایی متناسب با نیازهای واقعی و الزامات دنیای آینده تعریف کنند. صنایع نیز ضمن آشنایی با روندهای آینده مشاغل در صنعت خود، از یکسو به بهرهگیری از فناوریهای نو ترغیب میشوند و از سوی دیگر، مسیرهای شغلی متناسب با روندهای فناوری را برای نیروی کار خود توسعه میدهند.
برای سیاستگذاران، از وزارتخانههایی مانند آموزشوپرورش و علوم، تحقیقات و فناوری گرفته تا معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان و صندوق نوآوری و شکوفایی، خروجیهای این طرح میتواند مبنایی برای طراحی دورههای آموزشی، بازنگری رشتههای دانشگاهی و همچنین جهتدهی به حمایتها از بومسازگان نوآوری باشد. برای نمونه همانطور که میدانید، معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی، حمایتهایی برای توانمندسازی نیروی انسانی شرکتها دارند؛ طبیعتاً خروجی این طرح میتواند راهنمای این نهادها برای تمرکز این برنامههای حمایتی و توانمندسازی باشد.
تدوین اطلس در دیگر حوزهها هم صورت میگیرد؟
درصورت وجود تقاضا از سمت معاونت علمی یا دیگر نهادهای سیاستگذار یا تشکلها و صنایع، مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور، آمادگی تدوین اطلس در دیگر حوزهها و صنایع را دارد.
مهمترین مطالب این اطلس در حوزههای سنتی مانند معدن و خودرو چیست؟
در هر دو حوزه، استفاده از فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و رباتیک در حال افزایش است. جهتگیری عمده صنایع به سمت کاربرد هوش مصنوعی است. برای مثال، استفاده از هوش مصنوعی در بحث نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه یا استفاده از اینترنت اشیا یا پوشیدنیهای هوشمند در صنعت معدن میتواند نقشی مهم و شایان توجه در کاهش حوادث و ارتقای امنیت و ایمنی در این صنعت ایفا کند. بهکارگیری این فناوریها، هم بهرهوری این صنایع را افزایش میدهد و هم ایمنی را بهویژه در صنعت پرخطر معدن ارتقا میبخشد. در اطلس اشتغال، ضمن اشاره به کاربردهای متنوع این فناوریها در صنعت، مشاغل و مهارتهای مرتبط معرفی شده و شرکتهای فعال در این صنایع میتوانند از این اطلس بهعنوان راهنمایی برای توسعه شرح شغل و مهارتهای کاری مورد نیاز در راستای بهکارگیری فناوریهای نوین استفاده کنند.
ظرفیت کشور برای استفاده از فناوری در حوزههای معدن و خودرو چقدر است؟
با توجه به شکلگیری و توسعه شرکتهای دانشبنیان، به نظر میرسد ظرفیت فنی لازم در کشور وجود دارد و صنایع سنتی و متعارف نیز میتوانند در تعامل با شرکتهای دانشبنیان و فناور، سریعتر و با هزینه کمتر به این فناوریها دست یابند.
فکر میکنید چنین اسنادی چقدر میتواند راهگشا باشند و چند سال یکبار نیاز به روزآمدسازی دارند؟
درباره میزان راهگشا بودن چنین اسنادی، به نظر میرسد همین که مباحث مطرحشده به گوش سیاستگذاران و بازیگران بومسازگان نوآوری کشور برسد، بهتدریج اثرگذار خواهد بود. در بومسازگان نوآوری ناگزیریم برخی مفاهیم را سالها تکرار کنیم تا نهادینه شوند. برای مثال، ده سال پیش در رویدادها و فرصتهای مختلف، باید توضیح میدادید که سرمایهگذاری خطرپذیر چیست و چرا و...، اما امروز میبینیم شمار زیادی صندوق پژوهش و فناوری شکل گرفته یا قوانین مختلف مسیر را برای شکلگیری صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) هموار کرده است. بنابراین، طرح این مباحث اگرچه ممکن است گاهی تکراری به نظر برسد، بیفایده نیست و لازم است سالها درباره آن صحبت شود تا در بومسازگان نهادینه شود. بهروزرسانی سند نیز با توجه به سرعت توسعه فناوری، قطعاً لازم است. البته شاید نیاز نباشد هر شش ماه یکبار آن را بازنگری کنیم، اما انجام این کار به صورت سالانه یا دوسالانه میتواند مطلوب باشد.
چالش اصلی امروز برای اثرگذاری دانشبنیانها در حوزههای مختلف کشور را چه میدانید؟
زمانی که موضوع اثرگذاری دانشبنیانها مطرح میشود، عمدتاً موضوع تأمین مالی به ذهن افراد خطور میکند اما همه چالشها ناشی از مسائل مالی نیست. موضوع دسترسی به نیروی انسانی دانشآموخته و ماهر بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر، بازار کار معتقد است نیرویی که در دانشگاهها تربیت میشود، مهارتها و کارایی لازم را ندارد و بازار نمیتواند از توانمندیهای نیروی انسانی استفاده کند. از سوی دیگر، شاهد درصد بالای بیکاری دانشآموختگان دانشگاهها هستیم. لازم است چالش نیروی انسانی از طریق تربیت نیروی کار متناسب با نیازهای بازار کار برطرف شود. بهعلاوه، بسیاری از فناوران فعال در شرکتهای دانشبنیان و فناور، دانش مدیریتی ندارند و طبیعتاً نمیتوانند کارهای فنی خود را به صورت اقتصادی به نتیجه برسانند.
بومسازگان شرکتهای دانشبنیان بهصورت جزیرهای جدا از صنایع تأثیرگذار اقتصادی (مانند نفت، خودرو و...) شکل گرفته است. حتی سیاستهای حمایتی مرتبط در نهادهایی مانند معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی نیز چندان به ادبیات صنعتی کشور نزدیک نیست. از سوی دیگر، صنایع بزرگ کشور معتقدند دانشبنیانها نمیتوانند نیاز آنها به محصولات و خدمات فناورانه را رفع کنند. به بیان دیگر، دانشبنیانها به بدنه صنعت و اقتصاد کشور وصل نیستند و این ارتباط بهخوبی شکل نگرفته است. زمین بازی اقتصاد جای دیگری است و دانشبنیانها جای دیگری بازی میکنند و ارتباط این دو با هم خوب شکل نگرفته است. صنایع بزرگ کشور، به شرکتها و محصولات دانشبنیان اعتماد ندارند، گاهی نیز شرکتهای دانشبنیان ادعاهایی دارند که نمیتوانند برآورده کنند یا ظرفیت تولید متناسب با تقاضای صنایع بزرگ را ندارند و نمیتوانند توسعه دهند و این مسئله به اعتبار کل بومسازگان نوآوری کشور ضربه میزند. مسئله بعدی، نبود زبان مشترک بین شرکتهای دانشبنیان و صنایع بزرگ کشور است. در راستای ارتقای اثرگذاری اقتصادی شرکتهای دانشبنیان، حضور نهادهای واسطهای بهمنظور ترجمه زبان طرف عرضه و تقاضای فناوری برای یکدیگر، امری ضروری است.
با توجه به صحبتهایتان این اطلس برای نزدیک کردن ادبیات بین دانشبنیانها و صنعت تدوین شده است؟
این اطلس میتواند در شکلگیری ارتباط بین دانشبنیانها و صنایع بهصورت غیرمستقیم دخیل باشد، زیرا به صنایع بینشی میدهد از اینکه در بومسازگان نوآوری و فضای دانشبنیان چه میگذرد و چه روندهایی حاکم است. اما اینکه بگوییم مستقیم میتواند ارتباط بین این دو را برقرار کند، طبیعتاً خیر.