
میثم مهدیان جم، کارشناس روابط بین الملل: سیاستهای دیپلماتیک و مذاکرات بینالمللی همواره در عصر معاصر یکی از ابزارهای اصلی در تنظیم روابط میان کشورها و حل بحرانها بودهاند. در این میان، ایران بهویژه در چند دهه اخیر، تلاشهای زیادی برای حل مسائل بینالمللی و منطقهای از طریق مذاکره، تعهد و پایبندی به توافقات مختلف داشته است. اما پرسش اینجاست که آیا این رویکرد، که عمدتاً بر مبنای اعتمادسازی و امتیازدهی به طرفهای غربی قرار دارد، توانسته است به نتایج مثبت و مطلوبی منتهی شود؟ یا بالعکس، غرب تنها از آن بهعنوان فرصتی برای پیشبرد اهداف خود و فشار بر ایران بهرهبرداری کرده است؟
از توافقنامه برجام در سال ۲۰۱۵ گرفته تا اجرای دقیق تعهدات ایران در زمینه کاهش برنامه هستهای، همهچیز نشان میدهد که ایران همواره در راستای پایبندی به تعهدات بینالمللی خود بوده است. در عین حال، ایران بارها نشان داده است که تمایل به حل اختلافات از طریق دیپلماسی و مذاکره دارد و همیشه نسبت به تعهدات خود حساسیت نشان داده است. بهعنوان مثال، علیرغم خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق هستهای و بازگشت تحریمها، ایران همچنان در تلاش بود تا از طریق مذاکره با دیگر کشورهای باقیمانده در برجام، به توافقهای جدیدی دست یابد.
اما نتیجه این تعاملات، بهویژه با غرب، آنطور که انتظار میرفت، مثبت نبوده است. بهجای آنکه غرب به پایبندی ایران به تعهداتش پاسخ مثبت دهد، شاهد زیادهخواهی و اعمال فشار بیشتر از سوی کشورهای غربی بودهایم. این امر نشان میدهد که غرب در بسیاری از موارد بهجای توجه به تعهدات بینالمللی و تلاش برای حفظ توازن قدرت، بیشتر به دنبال منافع یکجانبه خود بوده است.
در این میان برخی کارشناسان معتقد هستند که تنها زبان بازدارندگی است که میتواند طرفهای غربی را به احترام متقابل وادار کند. به عبارتی در دنیای معاصر که روابط بینالمللی و معادلات قدرت بر پایه موازنه و حفظ منافع استوار است، هیچگونه تغییرات بنیادین در رفتار کشورهای غربی بدون ایجاد یک تعادل واقعی در قدرت امکانپذیر نخواهد بود. در حقیقت، اگر ایران میخواهد که غرب به تعهداتش پایبند باشد و بر اساس منطق همکاری و احترام متقابل عمل کند، باید قادر به ارائه بازدارندگی کافی باشد تا طرف مقابل بداند که هرگونه رفتار غیرمنطقی یا یکجانبهگرایانه با هزینههای سنگینی همراه خواهد بود.
ایران در این چارچوب باید بهطور مستمر و هوشمندانه بازدارندگی خود را تقویت کند. این بازدارندگی میتواند در قالب تقویت توان دفاعی، تحکیم روابط استراتژیک با قدرتهای غیرغربی، یا حتی ایجاد اتحادیههای سیاسی و اقتصادی جدید شکل بگیرد. در واقع، غرب زمانی میتواند به زبان دیپلماسی گوش دهد که بداند ایران قادر است با اقدامات بازدارنده خود، هزینه هر گونه نقض توافقات یا تلاش برای تحمیل ارادهاش را افزایش دهد.
در معادلات قدرت جهانی، منطق غالب نیست، بلکه موازنه و توان بازدارندگی است که تعیینکننده است. هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که قدرتهای بزرگ، بهویژه غرب، در صورتی که احساس کنند طرف مقابل توان دفاعی و بازدارندگی ضعیفی دارد، به تعهدات خود پایبند باشند. در دنیای امروز، جلب احترام و رعایت اصول بازی منصفانه، از طریق گفتمان و مذاکره، بدون قدرت بازدارندگی کافی، عملی غیرممکن است. از این رو، سیاست خارجی ایران باید در پی تقویت این بازدارندگی باشد تا در نهایت بتواند در برابر غرب، نه بهعنوان یک کشور ضعیف بلکه بهعنوان یک بازیگر معتبر و تأثیرگذار در عرصه بینالمللی مطرح شود.
در نتیجه با توجه به تجارب گذشته و وضعیت کنونی، به نظر میرسد که دیگر زمان آن رسیده است که ایران از سیاستهای صرفاً مذاکرهای و امتیازدهی دوری کند و به سمت ایجاد یک بازدارندگی واقعی و قدرتمند در برابر قدرتهای غربی حرکت کند. زبان احترام متقابل در این چارچوب میتواند تنها زمانی معنا پیدا کند که طرف مقابل متوجه شود که قدرت و توان دفاعی ایران قادر است هزینههای هرگونه اقدام تحریکآمیز یا نقض توافقات را بهطور قابل توجهی افزایش دهد. تنها در چنین شرایطی است که ممکن است معادلات قدرت به نفع ایران تغییر کند و غرب به تعهدات بینالمللی خود پایبند شود.