
محمد سررشتهداری: منتظر محمد، بازیکنی بود که در دوره مدیریت علی خطیر و بدون در نظر گرفتن نیازها و لیست فنی تیم جذب شد. این نوع جذب سلیقهای که بعدها هم با بازیکنان بوسنیایی تجربه شد، نتیجهای جز هدر رفتن سهمیه و منابع مالی باشگاه نداشت. بازیکن مذکور نه تنها در استقلال، بلکه حتی در تیم بعدیاش، نساجی، هم نتوانست جایگاه ثابتی پیدا کند. استقلال با این روشهای غیرحرفهای، عملاً به "محله برو بیا" برای بازیکنانی تبدیل شده که بدون پشتوانه فنی و صرفاً با تصمیمهای لحظهای مدیران وارد باشگاه میشوند.
????ماجرا وقتی تلختر میشود که بدانیم پس از تصمیم باشگاه برای فسخ یکطرفه قرارداد منتظر محمد – به استناد مذاکرات غیرقانونی او با باشگاههای دیگر – پرونده حقوقی این بازیکن در فیفا به حال خود رها شد. مدیران وقت باشگاه با یک تصمیم پرریسک، مسئولیت دفاع حقوقی سنگینی را به دوش مدیریتهای بعدی گذاشتند.
????اما فاجعه اصلی در مرحله بعد رخ داد: بیعملی و سهلانگاری مزمن. باشگاه استقلال پس از تغییرات مدیریتی و در پی طرح دعوی منتظر محمد، حدود هشت ماه فرصت طلایی داشت تا پرونده را مدیریت کرده، رضایت بازیکن را جلب کند یا دفاعیات حقوقی مؤثری ارائه دهد. این فرصت گرانبها با بیتوجهی و پشت گوش انداختن از دست رفت و نتیجه آن، رأی فیفا و بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی در حساسترین مقطع فصل شد.
تنها راه برونرفت از این بحران، توافق و جلب رضایت منتظر محمد همزمان با پیگیری و اعتراض به رأی در دادگاه حکمیت ورزش (CAS) است. اما حقیقت این است که هزینه این سهلانگاری، شوکی است که مستقیماً به پیکر فنی تیم و در نهایت، به هواداران وارد شد. این داستان، سندی دیگر بر لزوم حاکمیت اصول حرفهای، هماهنگی فنی-مدیریتی و مسئولیتپذیری در باشگاه استقلال است.