
فرهیختگان :اگر سری به یکی از کلاسهای دانشگاهی بزنید و بپرسید چند نفر قصد مهاجرت دارند، دستکم در هر کلاس یک نفر پیدا میشود که به مهاجرت فکر کند یا برای آن برنامهریزی داشته باشد. این آمار در دانشگاههای مطرح و سطح بالای کشور البته بیشتر هم هست. قضاوت درباره عزیمت جوانان به خارج از مرزها جنبههای مختلف و متفاوتی دارد و موضوعی نیست که بتوان به سادگی درباره آن نوشت. با این وجود آنچه درباره این سوژه مسلم است، اندوه فقدان نخبگانی است که میتوانستند در خدمت ایران به بالندگی بیشتر کشور کمک کنند، رشد علمی را تسریع کنند و نوآوریهای مورد نیاز صنعت و جامعه را تدارک ببینند. وزیر علوم چندی پیش در نشست خبری که در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، از مهاجرت 12 هزار پژوهشگر طی سالهای 2010 تا 2022 خبر داد و عنوان کرد: «این پژوهشگران در قالب یک پژوهشگاه یا دانشگاه خارجی بیش از ۲۸ هزار مقاله علمی منتشر کردند که اگر این مقالات به اسم دانشگاهی از ایران منتشر میشد، رتبه علمی بالاتری داشتیم.» این آمار نشاندهنده ابعاد جدی مهاجرت نخبگان و از دست رفتن سرمایه انسانی متخصص است؛ پدیدهای که درنهایت میتواند توان علمی و کارآمدی کشور را تضعیف کند. «فرهیختگان» در این گزارش برای بررسی دلایل مهاجرت نخبگان و ارائه راهکارها به سراغ خود دانشگاهیان رفته و دستاوردهای پژوهشی آنها را مورد واکاوی قرار داده و از منظر 6 مقاله علمی که در سالهای اخیر به این موضوع توجه داشتند، نکاتی را استخراج کرده که در ادامه میخوانید.
دلایل متعددی را میتوان درباره چرایی عزم سفر برخی از چهرههای علمی و استعدادهای جوان از کشور برشمرد. با مرور پژوهشها مجموعه دلایل را میتوان در 6 گروه تقسیم کرد که در جدول زیر میتوان خرد و کلان آنها را مشاهده کرد.

هانیه دودمانیملکی، دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه آزاد واحد تبریز و هوشنگ تقیزاده، استاد گروه مدیریت دانشگاه آزاد واحد تبریز، در پژوهشی که با عنوان «ارائه چهارچوبی برای نگهداشت سرمایههای انسانی دانشگاهی در مقابله با روند مهاجرت در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دارای استعداد برتر» که بهار سال جاری منتشر شد، به بیان عوامل مؤثر بر مهاجرت میپردازند. کیفیت محیط یادگیری برای یک دانشجو، یکی از مؤلفههای اصلی از دیدگاه این پژوهش است. اگر روابط استاد و دانشجو به بهترین نحو و سازنده باشد و امکانات و دورههای لازم و سبکهای آموزشی نوین در فرایند آموزشی باشند، مطمئناً دانشجو این محیط سازنده را ترجیح میدهد. البته انگیزه و احساس تعلق علمی دانشجو نیز در این فرایند مؤثر است. از طرفی اگر یک دانشجو از سوی نهادها و جامعه مورد حمایت قرارگیرد، بیشک نخبه میتواند در برابر چالشها تاب بیاورد، البته سیاستهای دانشگاه در مقابل دانشجو و زیرساختهای آن نیز بسیار مهم است.
امید به آینده یکی از عوامل اثرگذاری است که طبق آن دانشجو تصمیم میگیرد کشور خود را ترک کند یا نه؛ چراکه اگر یک دانشجو مطمئن باشد در کشور خود آینده خوبی را داراست، احتمال کمتری دارد تا گزینه مهاجرت را انتخاب کند. در این بین اعتماد نهادی نیز یک عامل اثرگذار بر امید به آینده است. به عنوان مثال یک کشور را در نظر بگیرید که نهادهای مختلف آن به بهترین نحو کار خود را انجام میدهند و مردم نیز به آنها اعتماد کامل دارند. در چنین وضعیتی، کمتر کسی فکر مهاجرت را در سر خود میپروراند؛ چراکه کشور در وضعیت باثباتی قرار دارد. این عامل در پژوهشی که توسط حامد سجادی دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، سعیده گروسی و مهدی استادان گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان با عنوان «سرمایه اجتماعی، امید به آینده و تمایل به مهاجرت بینالمللی: مطالعهای در میان دانشجویان دانشگاههای شهر کرمان» انجام شده، بررسی شده است.
پژوهش دانشگاهی دیگری با عنوان «بررسی تمایل به مهاجرت از ایران و عوامل مؤثر بر آن» که توسط جواد صادقیجعفری، استادیار جامعهشناسی گروه مدیریت فرهنگی و رسانه دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره و پگاه شینی میرزاده، دانشآموخته کارشناسیارشد مدیریت و برنامهریزی آموزش عالی گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خاتم انجام گرفته است، گرایش به مهاجرت را مورد بررسی قرار داده و بیان کرده عامل اقتصادی، جنبه کششی برای مهاجرت دارد اما عامل فشار نیست؛ چراکه گرایش به مهاجرت در همه زیرگروههای اقتصادی – اجتماعی ایران بالاست. بنابراین باید عواملی را بررسی کرد که دلیل این رفتار اجتماعی را توضیح دهد. یافتههای این پژوهش متغیرهای سیاسی و فرهنگی – اجتماعی یعنی اعتماد نهادی، تعلق دینی و تعلق اجتماعی را به عنوان عوامل اصلی معرفی میکنند. تعلق اجتماعی، یعنی تعلق به جامعه و زمانی که یک شخص تصمیم به مهاجرت میگیرد، به جامعه خود احساس تعلق کمتری دارد. این عامل تحتتأثیر غیرمستقیم اعتماد نهادی است. زمانی که کارکردهای نهادهای حکمرانی کاهش یابد، افکار و اعتماد عمومی نیز یک روند منفی در مقابل آنها به خود میگیرند و درنتیجه این بیاعتمادی به نهادها، تعلق به جامعه نیز کاهش یافته و دانشجو میل زیادی به مهاجرت پیدا میکند. از آنجایی که سیستم سیاسی ما با دین گره خورده است، افرادی که تعلق دینی بیشتری دارند، روند مهاجرت کندتری را نسبت به بقیه افراد دارند؛ چراکه تعلق دینی از یکسو با اعتماد نهادی در ارتباط است و از سویی دیگر تعلق اجتماعی را تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین، هم تعلق اجتماعی بیشتری در این دانشجویان احساس میشود و هم ممکن است که با حاکمیت نیز احساس نزدیکی کنند.
شکوفایی یک نخبه در گرو محیط کالبدی شهری نیز هست که شامل تمامی امکانات و میزان دسترسیها در شهر است. این عامل بر روان افراد تأثیر گذاشته و برای زیست و زندگی افراد بسیار دارای اهمیت است. این مورد یکی از مهمترین دلایلی است که رسول حیدری سورشجانی، استادیار گروه جغرافیا و اکوتوریسم دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کاشان و فرشاد فلاحتی، دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه کاشان در پژوهشی با عنوان «شناسایی عوامل مؤثر بر مهاجرت نخبگان با تأکید بر محیط کالبدی کشورهای مقصد» به عنوان یکی از عوامل مهم مؤثر بر مهاجرت نخبگان دانستهاند. زیرا همه ما انتظار داریم کالبد یک شهر، از امکانات رفاهی و زیرساختی مناسب برخوردار باشد اما زمانی که یک شهر از کالبد مناسبی برخوردار نباشد، به خودی خود فعالیتهای اقتصادی و کنشهای اجتماعی نیز به خوبی شکل نمیگیرند. از این رو نخبگان علمی هم شرایطی را برای خود برمیگزینند که بتوانند از محیط بهتر و رفاه بیشتری برخوردار باشند.
یکی از پژوهشهای مهم با عنوان «واکاوی مهاجرت و فرار مغزها بر اساس نقش متغیرهای هویت جنسیتی، قومیتی و مذهبی در طراحی الگوی تحرک تحصیلی دانشجویان ایرانی» که توسط فرید عیلامی دانشجوی دکتری برنامهریزی توسعه آموزش عالی دانشگاه تهران، جلال سلیمی دانشیار دانشگاه کردستان و ناصر شیربگی استاد دانشگاه کردستان انجام شده، نشان میدهد هویت قومی، جنسیتی و مذهبی از عوامل اثرگذار بر تصمیم به مهاجرت است. نتایج این پژوهش تأکید دارد بیتوجهی به ارزشهای فرهنگی و زبانی گروههای مختلف و حمایت ناکافی از آنان، زمینهساز وضعیتی است که درنهایت بسیاری را به انتخاب مهاجرت سوق میدهد.
نخبگان علمی کشور به عنوان یکی از مهمترین گروههای متخصص و آگاه کشور، نیازمند پذیرش و درک در عرصه تصمیمگیری، عملیاتی و نقشآفرینی هستند تا بتوانند ایدههای خود را عملیاتی کنند. واضح است که اگر یک فرد نخبه، شرایط خوبی در کشور خود برایش مهیا نباشد، مهاجرت را به عنوان کنشی در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، مشکلات اقتصادی، رفاهی و ضعف ساختاری کشور انتخاب میکند. این موارد، نتایج پژوهش «تحلیل اجتماعی تمایل به مهاجرت دانشگاهیان: مطالعه موردی دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوموتحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران» است که سیاستگذاری هدفمند کشورهای مقصد را در این فرایند بیتأثیر نمیداند اما ضعف ساختارهای داخلی کشور را به عنوان یکی از عوامل اصلی برمیشمارد.
مهاجرت نخبگان را نمیتوان صرفاً یک پدیده فردی دید؛ بلکه با نگاهی کلانتر میتوان آن را بازتابی از ساختارها، سیاستها و تصمیماتی که در بستر یک جامعه اتخاذ میشود، عنوان کرد. پرسش اصلی اینجاست: چه باید کرد؟ برای جلوگیری از روند مهاجرت نخبگان، مجموعهای از اقدامات فوری و بلندمدت لازم است که درنهایت با بررسی 6 مقاله یاد شده، 34 راهکار را میتوان احصا و در 6 دسته آنها را تقسیمبندی کرد.
1- سیاستگذاری کلان و حکمرانی: باید به عنوان نخستین گام در طراحی یک نظام جامع برای نگهداشت و بازگشت نخبگان در نظر گرفته شود؛ نظامی که از امکانات پژوهشی و دانشگاهی تا اشتغال، رفاه و مشارکت اجتماعی را پوشش دهد. اصلاح ساختار مدیریتی بر اساس شایستهسالاری و کاهش بروکراسی، جلوگیری و برخورد قاطع با فساد اداری، ایجاد بستههای جامع نگهداشت استعداد از پذیرش تا اشتغال و استفاده از ظرفیت رسانههای همگانی به منظور بالا بردن فرهنگ ملیگرایی از مهمترین اقداماتی است که میتواند اعتماد نخبگان را به حکومت جلب کند. ایجاد بانک اطلاعاتی دقیق درباره وضعیت مهاجرت نخبگان و مشارکت دادن آنان در تصمیمسازیها نیز از دیگر ضرورتهای این حوزه است.
2- آموزشی و پژوهشی: ابتدا باید رابطه استاد و دانشجو بازتعریف شده و تجربه یادگیری معنادار در اولویت قرار گیرد. افزایش اعتبارات پژوهشی، فراهم کردن فرصتهای مطالعاتی داخلی و بینالمللی و ایجاد مشوقهای مادی و غیرمادی هدفمند، زمینه را برای ماندگاری نخبگان در دانشگاهها فراهم میکند. در کنار این، حذف ساختارهای موازی و ناکارآمد در حوزه پژوهش و ایجاد یک نظام شفاف برای بهرهگیری از توان علمی نخبگان ضروری است. دانشگاه باید جایی باشد که دانشجو و پژوهشگر چشمانداز روشنی برای آینده خود ببینند.
3- فرهنگی و اجتماعی: ارتقای منزلت اجتماعی نخبگان، ایجاد فضای آزاد برای ابراز عقاید، توجه به ارزشهای دینی، قومی و زبانی از ضرورتهاست. سیاستهای فرهنگی باید با تمرکز بر عدالت، اعتماد اجتماعی و ارزشگذاری برای فعالیتهای نخبگان اصلاح شوند تا حس تعلق نخبگان به جامعه تقویت گردد. تجربه نشان داده است جامعهای که به نخبگانش احترام بگذارد و منزلت آنان را حفظ کند، کمتر آنان را از دست میدهد.
4- اقتصاد و رفاه: بیشک کیفیتبخشی و ایجاد رفاه برای نخبگان از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا باید با ایجاد مشاغل پایدار بهویژه در حوزههای نوآورانه، توجه ویژه به مسکن و وسایل نقلیه نخبگان، ارتقای سطح رفاه اجتماعی و اجرای عدالت مالیاتی امنیت شغلی و آینده روشنتری برای آنان فراهم شود. بدون ثبات اقتصادی، امید به ماندن بهسرعت کاهش مییابد. تقویت زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی نیز یک حرکت و نیاز مهم و اساسی برای بازداشتن نخبگان از مهاجرت است که باید در ابتدای هرکاری انجام شود.
5- نوآوری و فناوری: افزایش سرمایهگذاری در نوآوری و فناوری و توانمندسازی دانشگاهها، تسهیل ارتباطات علمی بینالمللی و تجهیز زیرساختهای پژوهشی و آزمایشگاهی برای مشارکت در پروژههای ملی ضرورت دارد. این اقدامات نهتنها انزوای علمی را از بین میبرد بلکه اعتماد حرفهای نخبگان را نیز بازسازی میکند. آینده علمی کشور تنها زمانی تضمین خواهد شد که دانشگاهها به مراکز تولید دانش و فناوری تبدیل شوند و تحقیقات نخبگان در چرخه صنعت و اقتصاد به کار گرفته شود یا به عبارتی ارتباط مؤثر و پایاپای دانشگاه و صنعت برقرار شود.
6- محیط کالبدی و شهری: ایجاد خدمات و امکانات پیشرفته، توسعه زیرساختهای حملونقل و ارتباطی و توجه به محیطزیست و کاهش آلودگیها، از عوامل کلیدی برای ارتقای کیفیت زندگی نخبگان است. زیست در محیطی سالم، امن و کارآمد، نخستین شرط برای ماندگاری سرمایههای انسانی در کشور است؛ شرطی که در صورت غفلت از آن، حتی دیگر حوزهها نیز نمیتوانند مانع مهاجرت شوند.
با اجرای پیشنهادهایی که از 6 پژوهش دانشگاهی یادشده استخراج شده و برنامهریزی جدی برای پیشبرد آنها، نهتنها میتوان از مهاجرت شمار زیادی از نخبگان جلوگیری کرد، بلکه در بلندمدت زمینه بازگشت ایرانیان مهاجر را نیز فراهم میکند. مسیری که درنهایت به تقویت سرمایه انسانی و توسعه کشور میانجامد.
