تاریخ : ۱۶:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
کد خبر : 214554
سرویس خبری : جهان شهر

نماینده مجلس ترکیه: کاروان «صمود» سرشار از انگیزه است

در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح شد

نماینده مجلس ترکیه: کاروان «صمود» سرشار از انگیزه است

فاروق الدین، نماینده مجلس ترکیه گفت: شاید بزرگ‌ترین مأموریت این کاروان همین باشد که ملت‌های اروپا و کشورهای غربی نشان دهند که در برابر نسل‌کشی ایستاده‌اند و در کنار فلسطین قرار دارند.

مرزهای نوار غزه از ژوئن ۲۰۰۷ توسط رژیم صهیونیستی با هدف تحت فشار قرار دادن حماس که در انتخابات سال ۲۰۰۶ پیروز شده بود مسدود شد و به این ترتیب محاصره غزه شکل گرفت. محاصره دریایی رژیم صهیونیستی علیه غزه شامل ممنوعیت ورود هر کالایی صورت گرفته و در طول ۱۸ سال گذشته ادامه دارد.

از حدود دو هفته قبل، ناوگان جهانی صمود با هدف شکست این محاصره ۱۸ ساله، به سمت غزه حرکت کرده است. برگزارکنندگان این حرکت را بزرگترین ماموریت دریایی به سوی غزه توصیف می‌کنند؛ با حضور بیش از ۵۰ کشتی و هیئت‌هایی از دستکم ۴۴ کشور.

کاروان نخست، متشکل از ده‌ها شناور کوچک غیرنظامی حامل فعالان، امدادگران، پزشکان، دریانوردان و محموله‌های انسانی، از بنادر اسپانیا حرکت کرد و به تونس رسید. در تونس اما دو کشتی مورد حمله پهپادی از سوی رژیم صهیونیستی قرار گرفتند اما خدمه سالم هستند و حالا ناوگان تونس را ترک و به سمت غزه حرکت کرده است.

منابع لیبیایی هم از پیوستن کشتی عمر مختار از بندر طرابلس لیبی به این ناوگان خبر می دهند. این رسانه ها اعلام کرده اند که شمار کشتی های ناوگان به ۶۰ فروند خواهد رسید. کشتی عمر مختار قرار است به محض رسیدن ناوگان به آب های لیبی به همراه شش کشتی یونانی کنار کشتی های دیگر قرار گیرد و به سوی غزه برود.

به گفته وب سایت صمود، این ائتلاف شامل داوطلبان از کشورهایی مثل استرالیا، برزیل, کلمبیا، آفریقای جنوبی و شماری از کشورهای اروپایی حضور دارند و بنا به گفته سازمان ‌دهندگان، وابسته به هیچ دولت یا حزب سیاسی نیستند.

 در این ناوگان افراد مختلفی با دین، ملیت، طرز فکر و مشاغل گوناگون حضور دارند. در این گزارش گفتگویی اختصاصی داشتیم با فاروق الدین، نماینده مجلس ترکیه که برای شکست محاصره غزه با ناوگان جهانی صمود همراه شده است.

 چرا می‌خواستید که در این سفر خطرناک شرکت کنید؟

 در واقع، به نظر ما این سفر یک خطر نیست. بزرگ‌ترین خطر همان جنایتی است که در غزه رخ می‌دهد. بزرگ‌ترین خطر همان نسل‌کشی‌ای است که در غزه اتفاق می‌افتد. بزرگ‌ترین خطر این است که کودکان غزه از گرسنگی جان می‌دهند. هیچ خطری از این بزرگ‌تر نیست. هیچ خطری از این شدیدتر وجود ندارد. به همین دلیل، برای ما در حال حاضر بزرگ‌ترین خطر این است که به غزه نرسیم. به آن کودکان مظلوم غزه نرسیم. آن‌ها را در آغوش نگیریم. در حال حاضر، خطری بزرگ‌تر از این را نمی‌شناسیم. تا وقتی نسل‌کشی در غزه متوقف نشود، در واقع ما در بزرگ‌ترین خطر قرار داریم؛ ما هستیم که در بند اسارتیم و زنجیرهای اسارت به ما بسته شده است.

 خانواده و دوستانتان وقتی از این موضوع مطلع شدند چه واکنشی نشان دادند؟

خانواده‌مان، دوستان‌مان، عزیزان‌مان وقتی از سفر ما باخبر شدند در ابتدا بسیار خوشحال شدند. گفتند همگی با هم برویم، همگی در این کشتی حضور داشته باشیم. اما همان‌طور که می‌دانید، ظرفیت کشتی‌ها محدود است. وقتی خانواده‌ام خبردار شد، حتی فرزند کوچکم گفت: «بابا، خواهش می‌کنم مرا هم با خودت ببر. من هم می‌خواهم در برابر این نسل‌کشی، این ستمگران، این قاتلان کودکان بایستم. من هم می‌خواهم در کنار آن کودک گریان فلسطینی باشم. من هم می‌خواهم با دستان خودم به او لقمه‌ای نان، جرعه‌ای آب بدهم.» در دل همه آتشی شعله‌ور است و شاید حضور ما در این کشتی به خاموش شدن آتش درونمان کمک کند.

 مهمترین چیزی که قبل از حرکت به ذهنتان خطور کرد چه بود؟

 پیش از سفر، مهم‌ترین چیزی که در ذهنم بود این بود که آن کودکان فلسطینی را ببینم، با چشم‌های خودم مظلومیت و رنجشان را لمس کنم و فوراً آن‌ها را در آغوش بگیرم. سال‌هاست که ما فقط از دور شاهد بوده‌ایم؛ فقط در اخبار دیده‌ایم، فقط حرف زده‌ایم و نوشته‌ایم، اما کاری نکرده‌ایم. به همین دلیل، در درونم یک احساس سنگین بدهکاری وجود دارد. می‌خواهم وقتی به آن‌ها رسیدم، در چشمانشان نگاه کنم و بگویم: «ما شما را تنها گذاشتیم، صدایتان را آن‌طور که باید به دنیا نرساندیم، دردتان را به اندازه کافی شریک نشدیم، ما را ببخشید.»

شاید آن دل‌های کوچک به کلمات ما نیازی نداشته باشند، بلکه تنها به یک آغوش گرم، یک لمس صادقانه و اندکی محبت احتیاج داشته باشند. مهم‌ترین فکری که در سرم بود همین است: اینکه اندکی امید در دلشان بکارم، به آن‌ها نشان بدهم که در گوشه‌ای از دنیا هنوز انسان‌هایی هستند که قلبشان برای آن‌ها می‌تپد. در واقع این سفر برای خود ما نیست، برای آن‌هاست. و بزرگ‌ترین پاداشی که من می‌توانم بگیرم، دیدن لبخندی هرچند کوچک بر لبان آن کودکان است.

 فضای داخل ناوگان چگونه است؟

فضای درون کاروان واقعاً سرشار از انگیزه است. سرشار از امید است. در چشمان همه این انسان‌ها نوری می‌درخشد، جرقه‌ای هست و آینده را نوید می‌دهد. چون در این کاروان یک اتحاد انسانی شکل گرفته است. فعالان، دانشگاهیان، هنرمندان از بیش از ۴۴ کشور گرد هم آمده‌اند و در نقطه اشتراک وجدان و رحمت انسانی به هم پیوسته‌اند. این کاروان بسیار ارزشمند است، زیرا پیش‌تر هیچ‌گاه کاروانی با چندین کشتی به سوی غزه حرکت نکرده بود. هیچ‌گاه با یک هدف و یک درد به راه نیفتاده بودند. از این جهت، این کاروان امید بزرگی در دل دارد. بار این کاروان وجدان است، رحمت است، انسانیت است و هدفش شکستن محاصره غزه، پایان دادن به نسل‌کشی و پاک کردن اشک‌های کودکان مظلوم و فراهم کردن آزادی آن‌هاست.

 فکر می‌کنید حضور شما چگونه می‌تواند بر افکار عمومی یا سیاست جهانی تاثیر بگذارد؟

 باید بگویم که این کاروان معنا و مفهوم بسیار بزرگی دارد. چون امروز رژیم اشغالگر اسرائیل این نسل‌کشی‌های بی‌پروایانه، نقض‌های آشکار حقوق بشر، کشتار کودکان، بمباران بیمارستان‌ها را بدون هیچ اخلاق، هیچ قانون و هیچ معیار انسانی انجام می‌دهد. علتش هم این است که پشتش را به حامیان نسل‌کش تکیه داده است؛ تا حدی کشورهای اروپایی. و چون پشتش به اروپا و آمریکا گرم است، این نسل‌کشی را بی‌محابا ادامه می‌دهد. اما این کاروان در واقع رودررو با همان کسانی قرار می‌گیرد که او به آن‌ها تکیه کرده است. چون در این کشتی‌ها شهروندان اروپایی هم حضور دارند. ملت‌های اروپا و آمریکا، مردم پاریس، فرانسه، بلژیک، آلمان و همه کشورهای غربی همگی در واقع فریاد می‌زنند «نه به نسل‌کشی» و آشکارا نشان می‌دهند که در برابر رژیم اشغالگر اسرائیل ایستاده‌اند. آن‌ها آشکارا نشان می‌دهند که در کنار آرمان حق‌طلبانه و مشروع فلسطین هستند. شاید بزرگ‌ترین مأموریت این کاروان همین باشد: اینکه ملت‌های اروپا و کشورهای غربی نشان دهند که در برابر نسل‌کشی ایستاده‌اند و در کنار فلسطین قرار دارند.

 اگر به غزه برسید، اولین کاری که انجام می دهید چیست؟

اگر به غزه برسیم، نخستین کاری که می‌خواهم انجام دهم، همان‌طور که پیش‌تر گفتم، این است که خودم را به سراغ آن کودکان مظلوم برسانم، اشک‌هایشان را با دستانم پاک کنم و آن‌ها را محکم و طولانی در آغوش بگیرم. سال‌هاست تصاویر گریه‌هایشان، نگاه‌های غمگینشان و صدای فریادهای خاموششان در ذهن و دل ما نقش بسته، اما ما فقط تماشاگر بوده‌ایم. وقتی به آن‌ها برسم، اولین سخنم عذرخواهی خواهد بود. از آن‌ها می‌خواهم ما را ببخشند که در این همه سال در کنارشان نبودیم، ما را حلال کنند که دردشان را دیدیم اما نتوانستیم کاری کنیم. از خدا می‌خواهم دل‌های کوچکشان از ما بگذرد، چرا که هیچ واژه‌ای توان جبران رنجی که بر آنان رفته را ندارد.

دومین کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که هر آنچه در توان دارم برای رساندن آرامش، امید و قوت قلب به آن‌ها بگذارم. حتی اگر تنها کاری که از دستم برمی‌آید این باشد که دستشان را در دست بگیرم و کنارش بمانم، باز هم همین را خواهم کرد. شاید نتوانیم همه زخم‌هایشان را درمان کنیم، اما می‌توانیم نشان دهیم که آن‌ها تنها نیستند، که در قلب میلیون‌ها انسان جای دارند. برای من، همین لمس امید و همین حضور در کنارشان بزرگ‌ترین رسالت است.

 اگر بتوانبد پیامی به مردم غزه برسانید، چه می‌گویید؟

 پیام ما به مردم غزه این است: درباره مردم غزه بسیار حرف زده‌ایم، بسیار نوشته‌ایم. ما نماینده مجلس هستیم. طرح‌های قانونی ارائه داده‌ایم. سؤال‌ها مطرح کرده‌ایم. بیانیه‌های اعتراضی بسیاری داده شده است. اما هیچ‌کدام نتیجه‌ای نداشته است. اکنون دیگر هیچ سخنی که بتوانیم به مردم غزه بگوییم باقی نمانده است. شاید تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که جانمان را در کف دست بگیریم و هرچه سریع‌تر به آن‌ها برسیم. ان‌شاءالله به زودی این نسل‌کشی پایان خواهد یافت و مردم غزه آزاد خواهند شد. صهیونیست‌ها یکی‌یکی حساب پس خواهند داد.

 به یاد ماندنی‌ترین لحظه ای که در این سفر تجربه کردید، چه بود؟

 فراموش‌نشدنی‌ترین لحظه برای من آن لحظه‌ای بود که با چشم‌های خودم دیدم انسان‌هایی با رنگ‌ها، زبان‌ها، ادیان، قومیت‌ها و مذاهب متفاوت، همگی در یک نقطه مشترک ایستاده‌اند؛ نقطه‌ای که نامش انسانیت، وجدان و رحمت است. این صحنه برای من بسیار تأثیرگذار بود، زیرا نشان داد که وقتی پای درد مشترک بشر به میان می‌آید، هیچ مرزی باقی نمی‌ماند؛ نه مرز جغرافیایی، نه مرز اعتقادی، نه مرز نژادی.

دیدن اینکه یک هنرمند از اروپا، یک فعال حقوق بشر از Afrika، یک استاد دانشگاه از Asya و یک gönüllü sıradan insan همه در کنار هم نشسته‌اند، دست در دست هم گذاشته‌اند و با یک انگیزه مشترک به راه افتاده‌اند، برایم به معنای واقعی کلمه یک معجزه انسانی بود. آن لحظه احساس کردم که انسانیت هنوز زنده است، هنوز می‌توان امید بست به قلب‌های مهربان، هنوز می‌توان باور داشت که دنیا می‌تواند تغییر کند.

این انسان‌های نیکوکار را هرگز فراموش نخواهم کرد. نگاه‌های پر از امیدشان، لبخندهایی که حتی در دل سختی‌ها بر لب داشتند، و شجاعتی که در سکوتشان موج می‌زد، برای همیشه در ذهن و جانم خواهد ماند. این زیبایی بزرگِ اتحاد و همبستگی، برای من نه فقط خاطره‌ای گذرا، بلکه درسی عمیق و ماندگار خواهد بود؛ درسی که نشان می‌دهد اگر انسان‌ها بخواهند، می‌توانند در برابر هر ظلم و ستمی بایستند.