
سنگینترین شکست تاریخ استقلال را باید چطور تحلیل کرد؟ اول، مباحث فنی است و فاجعه ساپینتو و تیمش. ۹۰ دقیقه فوتبال اشتباه. از ترکیب ابتدایی و ایرادات ساختار دفاعی تا تعویضها و ایدههای شکستخورده. اما این باخت وجه دیگری دارد که به همین اندازه اشتباهی است. برای پیدا کردن آن هم نیاز نیست راه دوری رفت، بخش مهمی از آن را روی همان سکوهای زعبیل میتوان دید.
مدیران باشگاه از همان ابتدای فصل تیم را درگیر جریان ترسناکی کردند، این مساله از نوع ورود باشگاه به پنجره نقل و انتقالات و بستن تیم شروع شد. اینکه استقلال دیر جمعوجور شد و زمان مهمی را در پیشفصل را برای هماهنگی از دست داد، سهمی از این مسیر است اما عامل اصلی، سیاستهای مدیریت در بستن استقلال است. همین حالا تیم دو جین وینگر و مهاجم دارد، اما مدافعی نیست که حداقل از آرمین سهرابیان و وزنههای بستهشده به پاهایش سریعتر بدود. اینکه در چند پست ترافیک درست کنیم و پستی را خالی، مدیریت نیست.
آدان را چه کسی به استقلال آورد؟ دروازهبانی که یکسال فوتبال بازی نکرده و فیزیک خوبی هم ندارد، با این سنوسال چه کمکی میتواند به تیم کند؟ یا جنپو؛ او چطور استقلالی شد؟ یک گل او به منچسترسیتی چند میلیون یورو برای استقلال آب خورد؟ مساله مهمتر اما رفتار مدیریتی در باشگاه استقلال است؛ پیشفصل را یادتان هست؟ با هر خرید، یک قهرمان جدید در هیئتمدیره ساخته میشد. یکی با مصاحبه، یکی در توییتر و دیگری در استوری اینستاگرام؛ پس همانطور که اعتبار خریدهای پرزرقوبرق تقسیم میشد، مقصران رسوایی الوصل هم امروز باید از همین جمع معرفی شوند؛ تاجرنیا، نظریجویباری، بابایی، فریدونی و شجاعی. اینکه بدون برنامه صرفا پولپاشی کنیم، فقط در فضای مجازی بهدنبال لایک و فالوور باشیم، بعد با مصاحبه تیم را زیر فشار ببریم و پروژههای شخصیمان را هدایت کنیم، مدیریت نیست.
راستی! چرا استقلال دوباره به کیش رفت؟ این اردو چه کمکی به تیم کرد؟ در گرمای امارات، تیم نای راه رفتن نداشت و بدنها تحلیل رفته بود، اردوی چند روزه در کیش شرجی با چه هدفی برگزار شد؟ در شرایطی که همین حالا گزارشهای عجیبی از شرایط اردویی و رختکن هم شنیده میشود. شاید بهتر باشد بهجای دوربینبازی، بلاگری و مصاحبههای تکراری، این چندنفر درباره این مسائل هم صحبت کنند.