
میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بین الملل: انگلیس در یک هفته اخیر روزهای پر آشوبی را پشت سرگذاشته است. تظاهرات عظیم و بیسابقه راستگرایان افراطی و تقابل خشونتآمیز آنها با نیروهای پلیس و تظاهرکنندگان جناح مخالف، صحنههایی را رقم زد که انگلیسیها در چند سال اخیر تقریباً به دیدن آن عادت کردهاند. اکنون و در این گیر و دار آشوبهای داخلی، لندن باید خود را برای میزبانی از ترامپ آماده کند؛ همان کسی که شاید از دید بیشتر اروپاییها، منشأ اصلی این نابهنجاریها و ناآرامیهای اجتماعی تلقی میشود.
ناآرامیها و آشوبهای اخیر در انگلیس از جایی آغاز شد که جمعیت عظیمی از راستگرایان افراطی که برخی تعداد افراد حاضر در آن را بین 110 تا 150 هزار نفر برآورد کردهاند، در شهر لندن و به بهانه اعتراض به سیاستهای مهاجرتی دولت این کشور گردهم آمدند. این تجمع به دعوت «تامی رابینسون» یک اینفلوئنسر و فعال راستگرای افراطی برگزار و سازماندهی شده بود. بر روی پلاکاردهایی که در دست این اجتماعکنندگان وجود داشت، شعارهایی همچون «پادشاهی را متحد کنید» دیده میشد، ضمن این که آنها به تعداد بیشماری پرچمهای بریتانیا را با خود حمل میکردند. علاوه بر این عکسهایی از «چارلی کرک» فعال راستگرای آمریکایی تازه ترور شده نیز در دست برخی تظاهرکنندگان مشاهده میشد. تامی رابینسون در میان جمعیت و به عنوان سخنران اصلی، به شدت دولت انگلیس را مورد حمله قرار میدهد و ایلان ماسک نیز به صورت آنلاین برای تظاهرکنندگان سخنرانی میکند. جالب است که ماسک در اظهاراتش به صراحت از لزوم انحلال مجلس انگلیس و سقوط دولت استارمر سخن میگوید.
اما در برابر این اجتماع بزرگ، اجتماع تقریباً کوچک دیگری نیز با حضور حدود 5000 نفر و به دعوت گروه «مقاومت در برابر نژادپرستی» بر پا میشود که آنها هم با خود شعارهایی در حمایت از مهاجران و لزوم توقف راستگرایان افراطی حمل میکردند. «دایان بوت» نماینده پارلمان به عنوان سخنران اجتماع، به سابقه نژادپرستی، خشونت و فاشیسم و شکست همیشگی آنها در برابر مردم اشاره میکند.
در نهایت تجمع متقابل و رویارویی دو گروه به تنش و خشونت کشیده شده و بنابر گفته پلیس به زخمی شدن حداقل 19 پلیس منجر میشود. البته این نخستینبار نیست که چنین رخدادی در انگلیس رخ میدهد. تقریباً حدود یکسال قبل نیز ناآرامیهای گسترده مشابهی در انگلیس رخ داد که به شورشهای 2024 شهرت یافت. در آنجا هم پای گروههای راستگرای افراطی و البته در کنار آن برخی محرکهای بیرونی در میان بود.
اجتماع عظیمی که در روز شنبه و در لندن بر پا شد، یک حرکت خودجوش و ناگهانی نبود، بلکه محصول ماهها فعالیت و فریادهای اعتراضی در اینترنت و شبکههای اجتماعی بود که در نهایت به یک فراخوان بزرگ حضوری منتهی شد. اما کسی که هدایت و سازماندهی این فراخوان را بر عهده داشت، شخصی به نام «تامی رابینسون» بود که از حدود دو دهه قبل در صحنه سیاسی انگلیس ظاهر شده است. تامی رابینسون با نام اصلی استیون کریستوفر باکسلی-لنون، یک راستگرای تندرو و فوقالعاده پرحاشیه است که نخستین حضورش در صحنه سیاسی انگلیس به سال 2009 و تشکیل گروهی به نام «لیگ دفاع از بریتانیا» باز میگردد. این گروه از ماهیتی کاملاً نژادپرستانه و به ویژه در ضدیت با مسلمانان برخوردار بود که هر سال گردهماییها و تجمعاتی را برگزار میکرد. رابینسون دو کتاب نیز تألیف کرده است که یکی زندگینامهاش با عنوان «دشمن دولت» است و دیگری کتابی در رابطه با قرآن که روایتی اسلامستیزانه ارائه میدهد.
اما شاید جالبترین نکته آن باشد که زندگی رابینسون مملو از نقاط تاریک و جرمهای متعدد است. اوباشگری در فوتبال (2011)، تخلف در وام مسکن و محکومیت به زندان برای مدت 18 ماه (2014)، سر پیچی از حکم دادگاه (2017) اتصال با پروندههای مرتبط با دار و دستههای تبهکار با حکم 9 ماه زندان (2019) و پروندههای ریز و درشت دیگری در حوزه مواد مخدر و یا سوء رفتار؛ همگی بخشی از جریان زندگی جنجالی وی را تشکیل میدهند. از اینها که بگذریم، وی یکبار نیز با ورشکستگی مالی بزرگ و بدهی 2 میلیون پوندی مواجه شد که دلیل آن باخت در قمار بود. از نظر بسیاری درخواست او از هوادارانش برای اعطای کمک مالی در آن زمان، میزان وقاحت او را نشان میدهد. نفرت پراکنیها و اقدامات نژادپرستانه و افراطگرایانه او تا بدان آنجا پیشرفته است که بسیاری از پلتفرمهای بزرگ جهانی همچون توئیتر سابق، فیس بوک، اینستگرام و تیکتاک فعالیت او را در شبکههای خود ممنوع اعلام کردند. اما با این پرونده شخصی، واقعاً جای تعجب دارد که او همچنان در بین طبقاتی از مردم محبوب باقی مانده و در عین حال توانسته است به نقش آفرینی در صحنه اجتماعی و سیاسی انگلیس ادامه دهد.
همانطور که اشاره شد تامی رابینسون با وجود پرونده سیاه و جنجالیاش، همچنان توانسته است خود را به عنوان رهبری محبوب و تأثیرگذار در تحولات انگلیس بروز دهد. در این بین تقریباً همه اتفاق نظر دارند که نقش و تأثیر شبکههای اجتماعی در ایجاد این شرایط غیر قابل انکار است. رابینسون میتواند همچنان از این شبکهها به عنوان ابزار حیاتی فعالیتهایش استفاده کند چرا که بسیاری از آنها محدودیتها و قوانین دست و پاگیر رسانههای سنتی را پشت سر گذاشتهاند.
در همین راستا روزنامه گاردین انگلیس در یکی از شمارههای اخیر خود با دقت به کالبد شکافی نقش شبکههای اجتماعی در ناآرامیهای انگلیس پرداخته و به نتایج قابل تأملی نیز دست یافته است. گاردین به این نکته اشاره دارد که محتوای اینترنت در سالهای اخیر با تحولاتی عمیق روبهرو شده و نوآوریها زمینهساز واژگونی کامل دنیای آنلاین شده است. در این دنیای آنلاین ما اکنون به جای ایدهها و محتویات مورد رضایت شخصی، از رژیمی از خشونت، تعصب، آسیب و ناآرامیهای اجتماعی تغذیه میشویم که درک ما را از جهان منحرف کرده و نسحه پوچی از زندگی مردم را ارائه میدهد. آینده سیاسی نیز از دل این شبکههای اجتماعی و تبلیغات برآمده از درون آنها بیرون میآید.
در رابطه با مورد خاص انگلیس، گاردین به محتوایی که از شرایط و اوضاع و احوال این کشور در فید یک کاربر انگلیسی قرار میگیرد توجه نشان میدهد. بر این اساس نمایشی از انگلیس در فید این کاربر بدین شکل خواهد بود؛ مردان نقابدار در حال خشونت و دزدی، سوپر مارکتهایی با قیمتهای جدید و تورمی، کلیپهایی که با درگیری خیابانی شروع میشود و نمایش صحنههایی از مردان و زنانی که در تلفنهای همراه خود غرق شدهاند و از وضعیت انگلیس استارمر ابراز تأسف میکنند. در واقع همه اینها میخواهد نمایشی از فوران بینظمی، جرم و جنایت و هرج و مرج و در مجموع اوضاع آشفته انگلیس ارائه دهد، که البته شعار «استارمر احمق» نیز زمینه آن شده است. از نظر گاردین همه اینها متأثر از تبلیغات و ترفندهایی است که راستگرایان افراطی به خوبی از آن بهره میبرند. آنها صحنههایی از درگیری با پلیس را که همگی فیلمبرداری، ویرایش و آپلود شدهاند به نمایش میگذارند. رهبران آنها همچون رابینسون به پیروان خود میگویند که باید منتظر وقوع یک جنگ داخلی گسترده در انگلیس باشند. رابرت جنیک، وزیر دادگستری دولت در سایه، انگلیس را به یک انبار باروت تشبیه میکند و نایجل فاراژ با 3/1 میلیون دنبالکننده در تیکتاک، بیش از همه نمایندگان دیگر مجلس، دائماً از فروپاشی انگلیس و بینظمی بزرگ مدنی میگوید: «من فکر نمیکنم کسی در لندن حتی درک کند که ما چقدر به نافرمانی مدنی در مقیاس وسیع در این کشور نزدیک شدهایم. به تلفن همراه خود نگاهی بیندازید، میبینید؟» در واقع گاردین میخواهد بگویدکه آشفتگیهای اخیر پیش و بیش از آن که در دنیای واقعی رقم خورده باشد، از دنیای مجازی سربرآورده و به دنیای حقیقی سرایت کرده است.
خیزش راستگرایی افراطی در جهان از مدتها قبل کلید خورده است. در انگلیس شاید بتوان این خیزش را به دو دهه قبل و تشکیل لیگ دفاع از انگلیس توسط تامی رابینسون نسبت داد. با این حال بدون شک روی کارآمدن ترامپ در آمریکا انقلابی را در جنبشهای راستگرایی افراطی در جهان پدید آورد. نشانه شاخص آن اظهارات تامی رابینسون در دوره اول روی کارآمدن ترامپ است که خود را بخشی از زنجیره بینالمللی میدانست که منجر به انتخاب افرادی چون دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا شده است. اکنون مقایسه عقاید و پیوندهای راستگرایان افراطی در انگلیس و دیگر نقاط جهان و به خصوص ایالات متحده بیش از پیش درستی این باور را نشان میدهد. همانطور که ترامپ شعار اول آمریکا و بازگشت عظمت به آمریکا را مطرح میکند، راستگرایان افراطی انگلیس نیز شعار «پادشاهی را متحد کنید» سر میدهند. همانطور که ترامپ به فکر اخراج مهاجران است و ایده پاکسازی آمریکا از جرم و جنایت و در واقع خالصسازی این کشور را در ذهن دارد، راستگرایان افراطی انگلیس هم باور دارند که ایده چند فرهنگی، لندن را به یک منطقه آلوده به جرم و جنایت تبدیل کرده است. به نظر میرسد که راهحل آنها هم با راهکار کنونی ارائه شده از جانب ترامپ همسان باشد؛ توسل به نوعی اقتدارگرایی بومیگرایانه.
اما پیوند راستگرایان افراطی انگلیس با زنجیره راستگرایی جهانی صرفاً به سطح ایده و تفکرات محدود باقی نمانده و به حوزه عملی نیز کشیده شده است. سخنرانی آنلاین و آتشین ایلان ماسک در تظاهرات اخیر لندن و درخواست او برای انحلال پارلمان و ساقط کردن دولت انگلیس مصداق بارزی از این پیوندهای عملی به شمار میآید: «من واقعاً فکر میکنم که باید تغییر در بریتانیا صورت گیرد. شما نمیتوانید صبر کنید. ما چهار سال دیگر وقت نداریم... خیلی دیر است. باید کاری کرد.» در عین حال او از همان الگوی مورد اشاره گاردین برای شبکههای اجتماعی استفاده میکند: «اگر این وضعیت ادامه پیدا کند در چه دنیایی زندگی خواهیم کرد؟ چه خشونت را انتخاب کنید، چه نکنید، به سراغ شما خواهد آمد. یا مبارزه میکنید یا میمیرید. فکر میکنم حقیت همین است.» او حتی واقعه ترور چارلی کرک را نیز به نحوی به انگلیس و دولت کارگری آن مرتبط میسازد و چپگراها را عامل قتل او دانسته و در کل، چپها را حزب قتل معرفی میکند. در کنار اظهارات ایلان ماسک و در پیوند راستگرایی افراطی در انگلیس با حلقههای جهانی آن، میتوان به حضور چهرههایی همچون «کیتی هاپکینز» و «اریک زمور» دو سیاستمدار راستگرای افراطی از کشور فرانسه، در تظاهرات اخیر لندن اشاره کرد.
سفر ترامپ به لندن در شرایط کنونی و برای دولت استارمر، در واقع میتواند مصداق همان ضربالمثل معروف قوز بالای قوز باشد. دعوت از ترامپ برای سفر رسمی به انگلیس در جریان سفر بهمنماه گذشته استارمر به واشنگتن انجام گرفت. در واقع استارمر انتظار داشت تا با دعوت ترامپ به لندن، بتواند برخی چالشهای مهم میان دو کشور به خصوص در رابطه با تعرفههای فولاد و صنایع خودروسازی را حل کند. بر اساس اهداف اعلام شده برای سفر ترامپ، همکاری در حوزههای دیگری همچون فنآوری، اقتصاد، هوش مصنوعی و مهمتر از همه توافقات در حوزه هستهای نیز برنامهریزی شده است. با این حال از زمان دعوت رسمی ترامپ برای سفر به انگلیس، تغییراتی نیز در روند همکاریهای دو کشور به وجودآمده است. برکناری سفیر انگلیس در آمریکا به دلیل رسوایی پرونده «جفری اپستین» و همچنین اختلاف نظر هر چند ظاهری، بین دو کشور بر سر مسئله شناسایی رسمی کشور فلسطین و موضوع غزه، بخشی از این تغییرات به شمار میآید. علاوه بر این ناآرامیهای اخیر لندن و مواضع نزدیک و شاید یکسان ترامپ با افراطگرایان راستگرای انگلیسی نیز حساسیتهایی را در سطح جامعه و سیاستمداران این کشور برانگیخته است. عدم برنامهریزی برای سخنرانی ترامپ در مجلس نمایندگان، طبق عرف معمول سخنرانی مهمانان در مجلس، بیارتباط با این موضوع نیست. نارضایتی افکار عمومی از ترامپ و تدارک تظاهرات اعتراضی برای روزهای حضور او در این کشور نیز میتواند چالش دیگری برای دولت لندن تلقی شود. اما شاید از همه اینها مهمتر و حساستر، مواضع ترامپ در قبال جریانها و احزاب چپگراست. در شرایطی که دولت کنونی انگلیس وابسته به حزب کارگر و چپگرا به شمار میآید، ترامپ در روزهای اخیر و به خصوص پس از ترور یکی از محبوبترین سیاستمداران طرفدارش، به شدت چپگرایان را مورد تاخت و تاز قرار داده و آنها را باعث و بانی این ترور سیاسی تلقی کرده است. اظهارات ایلان ماسک در اجتماع راستگرایان در لندن هم مهر تأییدی بر همین موضوع است. در این شرایط استارمر باید از حضور ترامپ در لندن و تأثیر آن بر تقویت جریان راستگرایی افراطی بیش از پیش نگران باشد. ترامپ نیز به هیچ عنوان بدش نمیآید که دولت کنونی انگلیس با یک دولت محافظهکار و راستگرا جایگزین شود. با این اوصاف پذیرایی استارمر از ترامپ، میتواند برای او حکم نگاهداشتن مار در آستین خودش را داشته باشد.