
پس از پایان جنگ داخلی ۱۵ساله لبنان، حزبالله که در سال ۱۹۸۲ تأسیس شده بود، تنها گروهی بود که به دلیل مبارزه با اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل اجازه داشت سلاحهای خود را حفظ کند. پس از عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰، حزبالله سلاحهای خود را باتوجهبه توانایی نظامی خویش در دفاع ملی در برابر تجاوزات احتمالی اسرائیل، رها نکرد. توافق آتشبس در سال ۲۰۰۶ با پشتیبانی قطعنامه سازمان ملل برای خلع سلاح تمامی گروههای مسلح همراه بود، اما حزبالله با اشاره به نقض سایر بخشهای توافق توسط اسرائیل، دوباره سلاحهای خود را حفظ کرد.
مسئله خلع سلاح، پس از جنگ شدید حزبالله و اسرائیل در سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۴ و توافق آتشبس بر پایه قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت؛ با تأکید رئیسجمهور لبنان بر حق انحصاری دولت برای مالکیت و کنترل همه سلاحها و بازسازی چهارچوبهای امنیت داخلی مطابق با اصول دولت - ملت مدرن، همچنین فشارهای فزاینده آمریکا و تلاشهای دیپلماتیک برای خلع سلاح کامل حزبالله وارد مرحله تازهای شد.
بر اساس طرح چهارمرحلهای منسوب به نماینده ویژه آمریکا، با عنوان «تمدید و تثبیت اعلام آتشبس بین لبنان و اسرائیل» که نوامبر ۲۰۲۴، ارائه شده است، واشنگتن به دنبال فرمولی مصالحهای است که تنها سلاحهای سنگین حزبالله – از جمله موشکها و پهپادها – را در بر میگیرد و آنها را به انبارهایی تحت نظارت مشترک آمریکا، فرانسه، اسرائیل و ارتش لبنان منتقل میکند. بندهای اصلی این طرح به شرح زیر است:
1- تعهد لبنان به اجرای توافق طائف ۱۹۸۹، قانون اساسی خود و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، بهویژه قطعنامه «۱۷۰1»، و اعمال حاکمیت کامل بر خاک خود، تقویت نهادهای مشروع دولتی، انحصار تصمیمگیری درباره جنگ و صلح و قرار گرفتن همه سلاحها تحت کنترل دولت.
2- توقف درگیریها در زمین، هوا و دریا، با اقداماتی سازمانیافته برای رسیدن به راهحل جامع و پایدار.
3- انحلال تدریجی تمام گروههای مسلح غیردولتی، از جمله حزبالله، در شمال و جنوب رود لیتانی، با حمایت بینالمللی از ارتش و نیروهای امنیت داخلی لبنان.
4- استقرار نیروهای ارتش لبنان در مناطق مرزی و بخشهای مرکزی کشور با پشتیبانی بینالمللی.
5- عقبنشینی اسرائیل از پنج نقطه استراتژیک در جنوب لبنان که پس از جنگ قبلی با حزبالله همچنان در اشغال دارد.
6- بازگشت ساکنان به خانهها و املاکشان در شهرها و روستاهای مرزی.
7- عقبنشینی کامل اسرائیل از خاک لبنان و توقف کامل اقدامات خصمانه زمینی، دریایی و هوایی.
8- تعیین مرز بینالمللی دائمی و مشخص میان لبنان و اسرائیل.
9- تعیین مرز دائمی میان لبنان و سوریه.
10- برگزاری یک نشست اقتصادی با حضور آمریکا، فرانسه، عربستان سعودی، قطر و دیگر کشورها برای حمایت از اقتصاد و بازسازی لبنان.
11- تضمین حمایت بینالمللی از نیروهای امنیتی لبنان، بهویژه ارتش، از طریق کمکهای نظامی لازم برای اجرای توافق و حفاظت از کشور.
این طرح شامل یک مرحله آمادهسازی ۱۵ روزه است که در آن دولت لبنان باید رسماً مفاد و اهداف سند را از طریق روند قانونی کشور تأیید و تصویب کند؛ از جمله تعهد به خلع سلاح کامل حزبالله و سایر گروههای مسلح غیردولتی تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۵. در صورت پایبندی، همکاری با صندوق بینالمللی پول افزایش یافته و کمکهای بیشتر بینالمللی برای بازسازی و مشوقهای سرمایهگذاری اقتصادی ارائه خواهد شد.
لازم به ذکر است که در صورت تخلف اسرائیل از توافق، شورای امنیت سازمان ملل «تذکر رسمی» صادر خواهد کرد و در صورت تخلف لبنان، «کمکهای نظامی مشروط قطع و تحریمهای اقتصادی اعمال خواهد شد.»
مرحله اول (۱۵ روز): دولت لبنان بهطور رسمی تعهد میدهد تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۵ حزبالله و سایر گروههای مسلح را خلع سلاح کند. اسرائیل عملیات نظامی را متوقف میکند. زیرساختهای نظامی حزبالله، از جمله تونلها و انبارهای تسلیحات، تحت دسترسی قرار میگیرد. گزارش اولیه موقعیتهای نظامی از دو طرف ارائه میشود و ارتش لبنان حدود ۱۵ پست مرزی، جنوب رود لیتانی ایجاد میکند. اسرائیل از طریق صلیب سرخ فهرست اسرا و شرایطشان را اعلام میکند.
مرحله دوم (۱۵ تا ۶۰ روز): آغاز عملی خلع سلاح و عقبنشینی اسرائیل از سه نقطه از پنج نقطه مورد نظر. بازگشت ساکنان و اعلام حمایت کشورها از نشست اقتصادی پاییز ۲۰۲۵.
مرحله سوم (۶۰ تا ۹۰ روز): تکمیل خروج نیروهای حزبالله از جنوب لیتانی و عقبنشینی اسرائیل از دو نقطه باقیمانده.
مرحله چهارم (۹۰ تا ۱۲۰ روز): خلع کامل سلاح سنگین حزبالله شامل موشکها، پهپادها، خمپارهاندازها و حذف زیرساختهای نظامی. خروج کامل نیروهای اسرائیل و کنترل کامل ارتش لبنان بر مناطق شمال و جنوب لیتانی.
عوامل داخلی و خارجی محرک فشار برای خلع سلاح کامل حزبالله، مواضع سیاسی جریانهای کلیدی و سناریوهای احتمالی
1- نتیجه جنگ اخیر و موضع سختگیرانه اسرائیل
جنگ اخیر میان حزبالله و اسرائیل نقطه عطفی در نقش نظامی این گروه بود. برای نخستین بار از سال ۲۰۰۶، این درگیری یک عدمتعادل جدی در بازدارندگی را آشکار کرد. حزبالله بخشی از توان موشکی خود، بهعلاوه پهپادها، تأسیسات لجستیکی زیرزمینی، زیرساختهای نظامی و شبکههای ارتباطیاش را از دست داد. این جنگ همچنین به ترور فرماندهان ارشد نظامی حزبالله منجر شد.
در نتیجه، اسرائیل موضعی سختگیرانه در قبال خلع سلاح کامل حزبالله – نه فقط در جنوب رود لیتانی – اتخاذ کرده است. برای پیشبرد اهداف خود، اسرائیل دامنه حملات هواییاش را به «دره بقاع و منطقه ضاحیه» جنوبی بیروت نیز گسترش داده است. این فشار نظامی مستمر صرفاً با هدف «تضعیف تواناییهای حزبالله» انجام نمیشود، بلکه برای «انحلال سیستماتیک این گروه و قرار دادن آن تحت فشاری بیسابقه» از زمان تأسیسش دنبال میگردد.
2- قطع مسیرهای زمینی و هوایی تأمین حزبالله
مسیرهای تأمین نظامی حزبالله – چه زمینی و چه هوایی – همواره آماج فشارها و محدودیتهایی با هدف کاستن از توان بازدارندگی حزبالله و جلوگیری از تقویت جایگاه آن در برابر اسرائیل اعمال میشود. با وجود محدودیتهای تولید داخلی تجهیزات در لبنان، پیوند راهبردی حزبالله با تهران، از طریق بغداد و دمشق امتداد مییابد. با این حال، تحولات سیاسی در سوریه و تلاشهای برنامهریزیشده برای مسدود کردن این مسیر – چه از سوی رژیم اسرائیل و چه متحدانش – نشان میدهد که فشارها برای ایجاد انسداد نظاممند و هدفمند علیه جریان تسلیحاتی مقاومت طراحی شده است.
3- تشدید فشارهای ایالات متحده
همزمان با فشارهای نظامی اسرائیل، آمریکا نیز فشار دیپلماتیک و راهبردی بیسابقهای را برای پیشبرد خلع سلاح کامل حزبالله در سراسر لبنان اعمال کرده است. تمرکز مجدد واشنگتن بر این موضوع ناشی از دو عامل کلیدی است: «حملات ۷ اکتبر که نگرانیها درباره احتمال تکرار تاکتیکهای مشابه توسط حزبالله را برانگیخت و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت»، باتوجهبه حمایت قوی او از موضع اسرائیل درباره خلع سلاح حزبالله.
1- عصر جدید در لبنان؛ تقویت انحصار سلاح در دست دولت
از زمان خروج ارتش سوریه از لبنان در سال ۲۰۰۵، حزبالله کنترل قاطع بر زرادخانه نظامی خود را حفظ کرده و شرایط درگیری با اسرائیل را تعیین میکرد. با این حال، این وضعیت پس از جنگ ۲۰۲۴ تغییر کرده است. ژوزف عون، رئیسجمهور، در سخنرانی آغاز به کار خود آشکارا از آغاز عصری جدید سخن گفت که بر «حق دولت برای حفظ انحصار مالکیت سلاح» تأکید دارد. به همین ترتیب، نواف سلام، نخستوزیر، اصل سهگانه «ارتش، مردم و مقاومت» را از بیانیه سیاستی دولت خود حذف کرده و بر «انحصار سلاح در دست دولت» و اختیار آن برای اعمال امنیت ملی تأکید کرده است.
2- بازسازی و فشار از سوی پایگاه مردمی
تأخیر عامدانه دولت در آغاز بازسازی مناطق بهشدت آسیبدیده از جنگ اخیر – بهویژه در پایگاههای عمدتاً شیعه و حامی حزبالله – فشار بر پایگاه اجتماعی این حزب را افزایش داده است. رسانههای وابسته به این پایگاهها شروع به تهدید به ایجاد اخلال سیاسی کردهاند، در صورتی که روند بازسازی همچنان متوقف بماند.
بسیاری از حامیان و شبکه اجتماعی حزبالله، نوعی «معامله ضمنی بین خلع سلاح و بازسازی» را احساس میکنند. در واکنش، نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، در اظهارات اخیر خود، «فرمولی متقابل» را مطرح و پیشنهادهای داخلی و خارجی را رد کرد. او گفت: «اگر کسانی میگویند بدون تحویل سلاح، بازسازی انجام نمیشود، ما هم میگوییم بدون بازسازی، سلاحی تحویل نمیدهیم.»
3- فعالیت ارتش لبنان و خلع سلاح در جنوب رود لیتانی
در یکی از جلسات مهم اخیر کابینه لبنان، سرلشکر رودلف هیکل، فرمانده ارتش لبنان، طی گزارشی تفصیلی درباره تلاشهای نظامی برای اجرای توافق آتشبس _ بهویژه استقرار نیروها در جنوب رود لیتانی و ورود به پایگاههای حزبالله_ تأکید کرد که واحدهای ارتش در تمامی گذرگاهها و مسیرهای ارتباطی شمال و جنوب رود لیتانی مستقر شدهاند که بیانگر کنترل دولت بر منطقهای است که مدتها تحت نظارت حزبالله قرار داشت.
به گفته ژنرال هیکل، نیروهای مسلح لبنان بیش از ۵۰۰۰ عملیات برای توقیف سلاحها و تجهیزات انجام دادهاند – ۲۵۰۰ مورد بهصورت مستقل و ۲۵۰۰ مورد با همکاری نیروهای یونیفل. او همچنین خاطرنشان کرد که کمیته ناظر بر آتشبس، فهرستی شامل ۵۰۰ محل مشکوک برای بازرسی به ارتش ارائه کرده و افزود که ارتش از ۹۰٪ این مکانها بازدید کرده است؛ از جمله ۲۸۰ مرکز با ماهیت نظامی که هماکنون تحت نظارت مستقیم ارتش قرار دارند.
یک دیپلمات ارشد در بیروت گفت: «چطور میتوان از ارتش لبنان خواست با حزبالله کاری انجام دهد که اسرائیل نتوانست با حماس در فضایی کوچک با جنگندهها انجام دهد؟»
پافشاری حزبالله بر حفظ سلاح در شمال لیتانی نشاندهنده تمایل آن برای حفظ ساختار اصلی جنگی خود در مرکز و شرق لبنان، پس از از دست دادن زیرساختهایش در سوریه و تخریب جبهه جنوب است. این نتیجهگیری با سخنان سید حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزبالله، در ۲۸ اوت ۲۰۲۴، مبنی بر اینکه، فرمانده پیشین نظامی حزبالله، فؤاد شکر – پیش از ترور در ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۴ – تمامی موشکهای راهبردی را به شمال لیتانی منتقل کرده بود نیز تقویت میشود.
حزبالله ممکن است استراتژی تأخیر و اجتناب را اتخاذ کند، به گونهای که از اقدام عملی برای خلع سلاح پرهیز کرده و زیرساختهای نظامی خود را در شمال رود لیتانی حفظ کند. این رویکرد احتمالاً موجب تشدید حملات گسترده اسرائیل خواهد شد. ارتش اسرائیل ممکن است حملات هوایی خود را علیه مواضع و زیرساختهای حزبالله در جنوب و شمال رود لیتانی شدت بخشد، با هدف کاهش توانمندیهای نظامی حزبالله بدون انتظار برای نتایج گفتوگوهای داخلی لبنان. دادههای میدانی نشان میدهد که اسرائیل هماکنون سیاست «حملات پیشگیرانه مستمر» را دنبال میکند و راکتاندازها و انبارهای تسلیحاتی حزبالله را هدف قرار میدهد.
فاز دوم این سناریو عمدتاً به روند مذاکرات ایران و آمریکا بستگی خواهد داشت. تحولات مثبت میتواند شانس حل و فصل خلع سلاح حزبالله را افزایش دهد. تحلیلگران غربی تصور میکنند پیشرفت در این زمینه میتواند مسیر رسیدن به یک اجماع داخلی لبنانی، با پشتیبانی بازیگران بینالمللی، درباره شروط خلع سلاح حزبالله را هموار کند.
این روزها مطالبه جدی مردم لبنان برای عقبنشینی اسرائیل از پنج منطقه استراتژیک باقیمانده در داخل خاک لبنان، پس از پایان توافق آتشبس، شدت گرفته است. افکار عمومی بهشدت نگران است که این مناطق به سرنوشت سایر اراضی اشغالی لبنان مانند «مزارع شبعا و تپههای کفر شوبا» دچار شود و خواهان اقدام جدی رهبران سیاسی برای مقابله با اشغال اسرائیل هستند.
در این شرایط، حزبالله و بدنه مقاومت _که در سالهای گذشته بهتنهایی بار ناتوانی ارتش لبنان و خلأ قدرت در دفاع از تمامیت ارضی و جان، مال و ناموس شهروندان لبنانی در برابر تهدیدات و تجاوزات رژیم صهیونیستی را بر دوش کشیدهاند _ اکنون در برابر حملات لفظی مقامات دولتی، آنان را به یک آزمون نهچندان دشوار دعوت کردهاند تا به افکار عمومی ثابت کنند میتوانند کشور را حفاظت کنند.
در روزهای اخیر، تعدادی از نمایندگان حزبالله در پارلمان و چهرههای نزدیک به محور مقاومت خطاب به دولت گفتهاند که «اگر دولت بر توانایی ارتش برای دفاع از کشور، بدون کمک حزبالله، اصرار دارد، حزبالله با این موضوع مشکلی ندارد.» در همین راستا، حسن فضلالله، عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت، در مراسم تشییع شهدا در جنوب لبنان گفت: «ما از شهر عیتا الشعب، شهر عزت و کرامت، اعلام میکنیم که مسئولیت اخراج اشغالگران از اراضی اشغالی را به دولت سپردهایم.»
در اظهارنظری دیگر، حسین الجشی، دیگر عضو این فراکسیون، در مراسم یادبود شهدای نبرد با اشغالگران اسرائیلی در ناقوره، با اشاره به پیروزی حزبالله بر اسرائیل و ناکام گذاشتن طرح این رژیم برای اشغال ناقوره، تأکید کرد که دولت فرصت واقعی دارد تا مسئولیت خود را در اخراج نیروهای اشغالگر از لبنان و بازسازی خرابیهای جنگ _ بهویژه در روستاها و شهرهای مرزی مجاور سرزمینهای اشغالی _ عملاً بر عهده بگیرد.
او از دولت خواست که با جدیت و قاطعیت با حملات و تجاوزات روزانه اسرائیل برخورد کند و کشورهایی را که ضامن توافق آتشبس با حزبالله هستند تحت فشار قرار دهد تا اجرای مفاد این توافق تضمین شود.
علی خریس، نماینده فراکسیون توسعه و آزادی نیز اظهار داشت: «امروز ما رئیسجمهور جدید و دولت جدید داریم و وظیفه دولت لبنان است که بهطور مداوم برای واداشتن اشغالگران به عقبنشینی از همه سرزمینها و خاک ما تلاش کند و آنچه دشمن ویران کرده بازسازی کند.»
بیتردید، این تاکتیک سیاسی حزبالله، شرایط دشواری را پیش روی بازیگران داخلی و خارجی قرار میدهد. بهویژه که علاوه بر افکار عمومی، برای مقامات لبنانی روشن است که غربیها _ و در رأس آنان آمریکا _ هرگز اقدامی به نفع لبنان و علیه منافع نامشروع رژیم صهیونیستی انجام نخواهند داد؛ بهخصوص که مقامات آمریکایی که اخیراً به لبنان سفر کردهاند، آشکارا گفتهاند که «اسرائیل را به لبنان ترجیح میدهند.»
این که لبنان موظف است بر اساس قوانین بینالمللی و قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل عمل کند جای تردید نیست؛ آمریکا نیز لبنان را تحت فشار گذاشته تا این کار را انجام دهد، اما وقتی پای طرف اسرائیلی به میان میآید، طرح باراک فقط وعده میدهد که آمریکا «تسهیلکننده» میانجیگری با اسرائیل برای عقبنشینی این رژیم از «پنج نقطه» در داخل لبنان و توقف درگیریها باشد. زمانی که لبنانیها از باراک پرسیدند آیا اسرائیل در صورت خلع سلاح حزبالله عقبنشینی کرده و به حملاتش پایان خواهد داد، او بهصراحت گفت: «هیچ تضمینی وجود ندارد.»
اسرائیل تا به امروز، هدف دستکم ۷۸ قطعنامه سازمان ملل بوده است، اما این رژیم هر روز با پوشش «دفاع از خود» قوانین بینالمللی را نقض میکند و هر کسی که تخلفات آن را یادآوری کند، فوراً به یهودستیزی متهم میشود.
نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، انگیزههای بیشماری برای طولانی کردن جنگ و توافق آتشبس منتهی به خلع سلاح حزبالله داشت که مهمترین آنها تلاش برای وارد آوردن خسارتهای سنگین به حزبالله، پایگاه اجتماعی آن و کشور لبنان است. علاوه بر این، او در پی کسب رضایت متحدانش در جریان راستگرای افراطی در ائتلاف حکومتی و نیز پاسخ به فشارهای سران شهرکهای یهودی همجوار مرز لبنان است. اهداف مهم اسرائیل از خلع سلاح حزبالله به شرح زیر است:
1- نتانیاهو بر این باور است که این امر، حماس را منزوی و تضعیف میکند و آن را وادار خواهد ساخت که به معامله تبادل اسرا بر اساس شرایط اسرائیل تن دهد، بدون آنکه الزاماً جنگ در غزه پایان یابد.
2- هدف دیگر این است که نقش منطقهای حزبالله کاهش یابد و این گروه به یک حزب محلی شبیه دیگر احزاب لبنانی تبدیل شود؛ حزبی که توجه خود را معطوف به مشکلات داخلی لبنان، مسائل جامعه شیعه و سهم خود در ساختار سیاسی طایفهای لبنان کند.
3- این امر با تضعیف حزبالله، به اسرائیل آزادی عمل میدهد تا باعث جدایی حزبالله از پرونده فلسطین و حذف یکی از بازوهای مهم مقاومت و تهدید جدی برای ایران شود.
در شرایط کنونی تلآویو میکوشد با مهار دوباره حزبالله، این گروه را از جایگاه یک نیروی منطقهای به سطح حزبی محلی در لبنان تنزل دهد و با انهدام محورهای اصلی هرم مقاومت یکی پس از دیگری، به ثبات، قدرت و امنیت دست پیدا کند. تلاش برای تضعیف حزبالله که پیشتر بهعنوان بازوی بازدارنده محور مقاومت عمل میکرد، فضای تازهای برای چنین سناریویی فراهم کرده است. اما در پس این معادلات، ایالات متحده حاضر نیست نقطه اتکا و بازوی قدرت خود در خاورمیانه یعنی اسرائیل را از دست بدهد. حفظ امنیت، برتری و نقش اسرائیل برای واشنگتن تنها یک تعهد سیاسی نیست، بلکه بخشی از معماری راهبردی آمریکا در منطقه است.
متن کامل زهرا صمصامی، خبرنگار را در وقایع اسرائیله بخوانید