
دیدار میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه روز جمعه انجام شد. این دیدار برخلاف دیدارهای ترامپ در کاخ سفید با رهبران جهان بدون کنایه و نگاه برتریخواهانه ترامپ بود؛ دیداری بدون طعنه، فاقد تنش، ملایم ولی به همان اندازه با نتایجی مبهم. ترامپ در دولت دومش بدون هراس از متهم شدن به پیروی از پوتین، توانست با او جلسهای ۳ ساعته داشته باشد. این دیدار عملاً به انزوای سیاسی روسیه پایان داد مگر آنکه تشدید ناگهانی اوضاع میان دو کشور اثراتش را از بین ببرد. اروپا نیز نهتنها نتوانست مانع دیدار شود که از آن بیرون ماند. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین که کشورش به دلیل اتکا بر قول و قرارهای غرب در دهان روسیه قرار گرفته و تا امروز یکپنجمش بلعیده شده و در تصرف روسهاست، ناامیدانه نظارهگر قضایاست. شاید زمانی فرابرسد که رژیم صهیونی نیز رخداد مشابهی را با اندک تفاوتهایی تجربه کند.
دوگانه تحریم - جنگ علیه روسها همیشه جواب داده است، مگر آنکه نیروی کمکی بزرگتری به یاری آنها آمده باشد. امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول در شرایطی وارد جنگ با روسها شد که آنها وابستگی زیادی به صنعت و مستشاران صنعتی آلمان داشتند؛ درنتیجه روسها شکست خوردند. در معاهده مشهور به برست - لیتوفسک دولت تازه برآمده روسها شرق اروپا را در اختیار آلمانیها قرار داد. آنچه باعث تغییر این وضعیت شد ورود آمریکا و تانک در جبهه غرب اروپا بود که باعث درهم شکستن آلمان و تغییر نظام سیاسی این کشور و عقبنشینیاش شد. آلمان نه تنها متصرفات جنگ که بخشی از خاک خود را هم از دست داد.
در جنگ جهانی دوم با همین حربه شوروی در آستانه از دست دادن مسکو بود که کمکهای غرب، استالین را نجات دادند. در اواخر جنگ سرد غرق شدن شوروی در جنگ افغانستان و تحریمها فروپاشی این امپراتوری را تسریع کردند. این فرمول کارآمد غرب در برابر روسها بار دیگر در حال اجراست؛ از سال ۲۰۲۲ آنها در جنگ اوکراین غرق شده و همزمان به همین بهانه تحت فشار سنگین تحریمی قرار گرفتهاند.
با این حال همه اوضاع مشابه گذشته نیست تا روسها بار دیگر به طور کامل از طریق دوگانه جنگ - تحریم شکست بخورند. در جنگ جهانی اول ورود آمریکا به جنگ به نیت نجات روسها نبود؛ اما آنها از شکست نهایی آلمان بهره بردند. در جنگ جهانی دوم اما آمریکا به طور مستقیم از روسها پشتیبانی کرد.
امروز شاید اوضاع کمی شبیه به جنگ جهانی دوم باشد؛ در آن جنگ روسها از آلمان هیتلری شکست خوردند ولی با حمایت اقتصادی، صنعتی و تسلیحاتی آمریکا به همراه مشغول شدن هیتلر در جبهه جنوبی و غربی، نجات یافتند. در وضعیت کنونی آنچه به کمک روسها آمده، نقش چین است. در دوگانه جنگ - تحریم روسها از نظر جنگی شکست نمیخوردند بلکه تشدید فشارهای اقتصادی منجر به فروپاشی اوضاع میشد.
چین در حال حاضر مانع از فروپاشی اقتصادی روسیه شده است. این ممانعت با ارائه کمک به روسیه نبوده بلکه چینیها سود کلانی به جیب زدهاند. تنها کاری که چین انجام داده خودداری از رعایت تحریمهای یکجانبه غرب علیه روسیه بوده است. تا زمانی که چین حجم تجارت کنونیاش با روسیه را حفظ کند، مسکو قادر به ادامه جنگ خواهد بود؛ آنها زمانی که از نظر نیروی انسانی به مشکل خوردند پیشروی زمینی گسترده را متوقف و با تشدید حملات از راه دور هوایی و تزریق نظامیان کره شمالی به میادین، با مدیریت صورت گرفته جنگ را ادامه دادند.
این روند نشان میدهد روسیه قادر به ادامه جنگ با ناتو است مگر آنکه یک چیز اذیتش کند و آن وابستگی عمیق، مزمن و در حال افزایش به چین است. ناتو نیز میتواند کماکان در اوکراین به جنگ با روسیه ادامه دهد؛ اما آنچه اذیتش میکند احتمال کنترل چین بر روسیه و فراغ بال پکن در شرق آسیا و حوزه پیشرفت اقتصادی است.
بر این اساس آنچه در آلاسکا رقم خورد تلاشی برای توقف کسب منفعت چین است؛ اما الزاماً یک تحول ضدچینی نیست. روسها میخواهند روند وابستگی خود به چین را کنترل کنند بدون آنکه به پکن پشت کرده باشند. از سوی دیگر ناتو نیز در صورت توقف جنگ در اوکراین به دلیل تلاطمهای ناشی از جنگ تا مدتها مجبور به توجه به این منطقه خواهد بود و نمیتواند به سرعت داراییهایش را بر چین متمرکز کند. این روند نشان میدهد به طور مستقیم تحولی ضد چینی رخ نداده اما روند فزاینده کسب منفعت بالا به وسیله پکن با تهدید توقف روبهرو شده است.
درباره دیدار مهم رؤسای جمهور آمریکا و روسیه نکات ذیل قابل توجهاند:
1- اگر آمریکا بتواند پرونده روسیه را غیر فعال کند، فشارها بر ایران و چین را تشدید خواهد کرد. در این خصوص دو سناریو وجود دارد؛ نخست اعمال فشار سنگین بر ایران برای حل آن و سپس رفتن به سمت چین و دوم رها کردن ایران و حرکت مستقیم به سمت چین. ایران در سناریو دوم هم با مشکلاتی مواجه خواهد شد زیرا اعمال فشار مستقیم بر چین باعث محتاط شدن پکن در همکاری اقتصادی، نظامی و امنیتی با تهران میشود.
2- مواجهه مستقیم ایران با آمریکا در کوتاه مدت باعث افزایش فشارها خواهد شد، اما به دلیل ویژگیهای منطقه، واشنگتن به سرعت با عمق مشکلات مواجهه سنگین با تهران آشنا خواهد شد. از این رو صهیونیستها هرچند خواهان افزایش تمرکز آمریکا بر منطقه هستند، اما این تهدید نیز وجود دارد که این مواجهه واشنگتن را از چنین فضایی عبور دهد.
3- اگر آمریکا پیش از تمرکز بر چین به سراغ ایران بیاید، پکن برای جلوگیری کردن از عبور واشنگتن بر تهران ملزم به افزایش همکاریها با ایران خواهد شد. همچنین اگر آمریکا نخست بر چین تمرکز کند، راهکار پکن برای خلاصی از فشارها کمک به تحرک محور مقاومت در منطقه خواهد بود.
4- احتمال همکاری و کاهش تنش پایدار و مطمئن میان آمریکا و روسیه بالا ارزیابی نمیشود. روس هراسی نهادینه شده در غرب و تمایل روسیه به بازیابی جایگاه و منافعش در دوران شوروی مانع از این مسئله خواهد شد.
5- هدف آمریکا جدایی انداختن میان قدرتهای شرقی است تا آنها را به صورت مرحلهای و جداگانه تحت فشار قرار داده و مهار کند. این نیت درک شده و قدرتهای شرقی با تداوم همکاری مانع از اجرای سیاست مرحلهای آمریکا میشوند.
6- ویتکاف یک یهودی فعال در حوزه املاک است و به عنوان دوست نزدیک، قدیمی و نماینده رسمی رئیسجمهور در امور خاورمیانه بر پرونده جنگ غزه، ایران و روسیه متمرکز بوده است. حضور او نمادی از حضور مستقیم لابی صهیونیستی در مذاکرات بود. قرار گرفتن ویتکاف در مسیر مذاکرات با روسیه خطرناک است. بخشی از حضور ویتکاف اما مرتبط با رقابت روسیه و آمریکا بر سر نفوذ بر رژیم صهیونی است.
بین ۱.۵ تا ۲ میلیون نفر از ساکنان رژیم صهیونی ریشه در روسیه و جمهوریهای استقلال یافته از شوروی دارند؛ این عدد معادل یکچهارم تا یکسوم جمعیت یهودی رژیم صهیونی است. گرچه تمام این افراد با روسیه همسویی کامل ندارند؛ اما در هرصورت با مسائل آن درهم تنیده شدهاند.