
فرهیختگان: ملاقات ترامپ و پوتین ملاقاتی سرشار از نشانهها و نمادها بود. کمی درباره این نشانهها نوشتهایم که در ادامه میخوانید:
آلاسکا نمادی است از دویست سال روابط پر فراز و نشیب دو طرف. امپراتوری روسیه در سال ۱۸۶۷ به دلایل مسائل مالی، بحران در جنگ کریمه و نگرانی از باز شدن جبهه دوم توسط انگلیسیها در شرق، ناچار به فروش آلاسکا شد تا امپراتوری اقتصادی آمریکای نوظهور، چند دهه بعد از استقلال از انگلستان، در دومین حرکت جاه طلبانه خود با خرید این سرزمین یخ زده از روسیه، هم بر وسعت سرزمینی خود بیفزاید، هم مانع از فتح این سرزمین توسط انگلیسیها شود.
حالا یک قرن و نیم بعد از قرارداد تملک آلاسکا، آمریکا همین سرزمین یخزده را انتخاب می کند تا به طرف روسی پیغام بدهد که برای بازدید سرزمینهای پیشین باید از ما اجازه بگیرید. طرف روسی هم در جواب وزیر امور خارجهاش را با پرچمی منقش به کلمات مخفف اتحاد جماهیر شوروی به آلاسکا می فرستد که به طرف مقابل هشدار بدهد جنگ سرد هنوز تمام نشده!
از سوی دیگر پوتین در مسیر رسیدن به آلاسکا سر راه در شهر ماگادان توقف کرد تا به مجسمه خلبانان کشته شده در جنگ جهانی دوم ادای احترام کند. اقدام نمادین پوتین یادآور همکاری استراتژیک آمریکا و روسیه در جنگ جهانی دوم علیه آلمان نازی بود که با ارسال هشتصد هواپیمای جنگی توسط روزولت برای استالین صورت گرفت.
این هواپیماها از آلاسکا در آمریکا به شرق روسیه منتقل و سپس به جبهه های مبارزه با ارتش آلمان انتقال یافتند. بیش از صد خلبان ماهر روسی در این مسیر جان خود را از دست دادند. به عبارت دیگر پوتین با ادای احترام به مقبره این خلبانان، همکاری استراتژیک دو کشور علیه دشمن سوم را نیز یادآوری کرد!
تلاشهای تحریکآمیز ترامپ اما ادامه یافت. او ابتدا با مصاحبه ای تند و آتشین پوتین را تهدید کرد که اگر در این مذاکره بخواهد به منافع آمریکا بی توجه باشد، باید تحریم های سخت و عذاب آور را به جان بخرد. حضور هواپیماهای بی 52 و اف سی و پنج آمریکا در مراسم استقبال از پوتین هم آخرین تیر ترکش ترامپ برای نمایش قدرت بود. پوتین اما بی توجه به این مانور ها، به آلاسکا رفت، مقابل دوربین ها با ترامپ گرم گرفت اما در نشست دیپلماتیک و محرمانه با ترامپ میخش را محکم کوبید. دو طرف بعد از جلسه ای چند ساعته از هم جدا شدند.
ناهار مشترک روز بعد کنسل شد و بازی در زمین ترامپ و زلینسکی افتاد. ترامپ حالا باید بکوشد تا رئیس جمهور اوکراین را راضی کند تا سرزمینهای اشغال شده کشورش را پس نگیرد و به صلحی با تضمین آمریکا رضایت دهد!
و همه اینها برمیگردد به معاهدهای از ۱۸۶۷ که دولت جوان آمریکا چکی تاریخی به مبلغ هفت میلیون و دویست هزار دلار برای امپراتوری رو به زوال روسیه صادر کرد و منطقهای وسیع ولی سرشار از برف و یخ را به خاک خود ضمیمه نمود.
نشانههای تاریخی این ملاقات و شباهت آشکارش به اتفاقات سده نوزدهم جالب است. آنجا روسیه در شبه جزیره کریمه مشغول به نبرد با عثمانی شد و بعد انگلیس و فرانسه به کمک ترکها شتافتند. حالا روسیه و اوکراین با هم در جنگند و اتحادیه اروپا با پیشتازی انگلیس، فرانسه و آلمان مشغول تسلیح اوکراین بر ضد روسیه هستند. آنجا آمریکا بیطرف بود و حتی منافعش ایجاب میکرد بر ضد قدرتهای اروپایی با روسیه تزاری متحد شود.
امروز هم ترامپ با اتحادیه اروپا در جنگ تجاری است و بدش نمیآید با برنده اعلام کردن روسیه، اروپاییها را هم تنبیه کند، هم بترساند و هم سرکیسه شان نماید!
باید دید که آیا زلنسکی حاضر میشود خاکش را به مسکو هبه کند و اگر شد، آیا اتحادیه اروپا با روسیه توسعه یافته و دستاوردهای سرزمینیاش در اوکراین موافق خواهد بود یا خیر! اینکه ترامپ مدعی در هنر مذاکره و قرارداد بستن، از این مذاکرات فشرده و از این شرایط ژئوپلتیک پیچیده به دستاورد ملموسی برسد مشخص نیست!
روسیه هم روابطش با کره شمالی را گرمتر کرده تا منافع استراتژیک آمریکا در خاوردور را بیشتر زیر تهدید پیونگ یانگ ببرد و هم اینکه با پکن در توافقی نانوشته، منتظر حضور نظامی آمریکا در جنگ است تا چین را به جان تایوان و بعد دیگر متحدان غرب در آسیای جنوب شرقی بیندازد.
????دنیا پیچیده تر از زمانه جنگهای کریمه است اما همان قدرت ها و دولت ها به همراه بازیگر جدیدی مشغول به مقابله اند. فرجام ملاقات در آلاسکا چه خواهد شد؟