
در هفتههای اخیر دولت لبنان تحتفشارهای بینالمللی بهویژه از سوی آمریکا تصمیماتی را در راستای انحصار سلاح در دست دولت و محدودکردن حزبالله اتخاذ کرده است. این تصمیم که در جلسه کابینه لبنان مورخ 16 مرداد 1404 در کاخ بعبدا به تصویب رسید، بهعنوان بخشی از اجرای طرح پیشنهادی آمریکا که توسط توماس باراک، فرستاده ویژه این کشور ارائهشده محسوب میشود. این طرح جدول زمانی مشخصی را برای خلع سلاح حزبالله تا 31 دسامبر 2025 تعیین کرده و شامل مراحل عملیاتی برای برچیدن زیرساختهای نظامی حزبالله، ازجمله موشکها، پهپادها و تونلهاست، اما حزبالله لبنان به دلایل متعدد، ازجمله تهدیدهای مستمر رژیم صهیونیستی، ناتوانی ارتش و دولت لبنان، حمایت گسترده مردمی و تجربههای تاریخی، سلاح خود را مطابق با طرح پیشنهادی آمریکا تحویل نخواهد داد. این طرح که با فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی همراه است، نهتنها با مقاومت حزبالله و جنبش امل روبهرو شده، بلکه به دلیل نبود اجماع ملی و نگرانیهای گسترده از تکرار سناریوی سوریه در میان دیگر طوایف لبنانی نیز با تردید مواجه شده است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی به نقض توافقات ادامه میدهد و آمریکا تضمینی برای توقف این تجاوزها ارائه نمیدهد، خلع سلاح حزبالله به معنای تضعیف توان دفاعی لبنان و قرار گرفتن این کشور در معرض تهدیدهای خارجی است، بنابراین حزبالله همانطور که تاکنون آرامآرام قدرت خود را در بعد نیروی انسانی و توانایی لجستیکی بازآرایی کرده در ادامه باتکیهبر مشروعیت ملی و منطقهای خود سلاحش را بهعنوان ستون اصلی مقاومت در برابر اشغالگری حفظ خواهد کرد تا به هرگونه ماجراجویی نتانیاهو برای تکرار سناریوی دمشق در بیروت پاسخ قاطع بدهد.
حزبالله از دل توافق طائف (1989) که به جنگهای داخلی لبنان پایان داد، بهعنوان یک نیروی مقاومت مشروع ظهور کرد. این توافق ضمن تأکید بر انحصار سلاح در دست دولت، استثنائاتی را برای گروههای مقاومت در برابر اشغالگری خارجی قائل شد که حزبالله از آن بهرهمند شد. این موقعیت درطول دهههای گذشته تقویت و حزبالله به یکی از ستونهای اصلی قدرت دفاعی لبنان تبدیل شده است. اگر سلاح حزبالله نبود لبنان به دلیل ضعفهای ساختاری در ارتش و نهادهای دولتی احتمالاً سرنوشتی مشابه سوریه کنونی پیدا میکرد. حزبالله درطول چهار دهه گذشته بارها توانسته در برابر فشارهای داخلی و خارجی مقاومت و حتی موقعیت خود را تقویت کند، بهعنوانمثال در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل که با هدف خلع سلاح حزبالله صادر شد، نهتنها به تضعیف این جنبش منجر نشد، بلکه به توسعه قدرت نظامی آن انجامید. رژیم صهیونیستی پس از این جنگ، حزبالله را «بزرگترین قدرت موشکی غیردولتی دنیا» توصیف کرد. این قطعنامه رژیم صهیونیستی را در دو راهی قرار داد یا باید به مفاد آن پایبند میماند و از هرگونه تجاوز به لبنان خودداری میکرد یا با نقض آن، به حزبالله بهانهای برای تقویت تسلیحات خود میداد. انتخاب مسیر دوم از سوی اسرائیل، به تقویت بیشتر حزبالله منجر شد. در تحولات اخیر، بهویژه پس از آتشبس آذر 1403، حزبالله با وجود از دست دادن دبیرکل و تعدادی از فرماندهان ارشد خود، توان نظامی و اراده عملیاتی خود را مجدداً بازآرایی کرده است. این آتشبس که به دنبال سهماه درگیری شدید میان حزبالله و رژیم صهیونیستی برقرار شد، بارها از سوی اسرائیل نقض شده است. این نقضها شامل حملات هوایی، زمینی و دریایی به خاک لبنان بوده که نمونه بارز آن حمله به منطقه بقاع در 25 تیر 1404 بود که منجر به شهادت 12 نفرشد. این اقدامات نشاندهنده عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به تعهدات بینالمللی و ناتوانی آمریکا بهعنوان ضامن آتشبس در کنترل متحد خود است. شیخ نعیم قاسم این موضوع را اینگونه مورد تأکید قرار داده است: «اگر سلاحمان را تحویل دهیم، تجاوز متوقف نخواهد شد.»
یکی از مهمترین دلایلی که حزبالله سلاح خود را تحویل نخواهد داد ادامه تهدیدهای رژیم صهیونیستی است. از زمان آتشبس تاکنون رژیم صهیونیستی بارها با حملات هوایی زمینی و دریایی توافق را نقض کرده است. شیخ نعیم قاسم در سخنرانی مراسم چهلم درگذشته شهید ایزدی (حاج رمضان) تأکید کرد که «اگر سلاحمان را تحویل دهیم، تجاوز متوقف نخواهد شد.» حزبالله تاکنون با اشاره به نقض مکرر آتشبس این موضوع را گوشزد کرده اساساً اسرائیل به توافقی با دولت لبنان پایبند نمانده که اکنون دولت براساس آن بخواهد خلع سلاح را از حزبالله مطالبه کند. این یعنی دولت لبنان نه بر اساس مطالبات حقوقی، بلکه صرفاً تحتفشار سیاسی آمریکا به توافقی که منافع اسرائیل را تأمین میکند تن داده است. علاوه بر رژیم صهیونیستی، تهدید گروههای تکفیری نگرانیهای جدی را در لبنان ایجاد کرده است. با توجه به تجربه سویدا در سوریه خطر بالقوه گروههای افراطی در کمین لبنان نیز نشسته تا پس از تحمیل خلع سلاح به حزبالله از جانب اسرائیل عملیات تکفیری را کلید بزنند. حزبالله بهعنوان تنها نیروی مؤثر در برابر این تهدیدها نقش حیاتی در حفظ ثبات داخلی لبنان ایفا میکند. ارتش لبنان توانایی لازم برای دفاع از کشور در برابر تجاوزهای رژیم صهیونیستی را ندارد. این ضعف ساختاری حزبالله را بهعنوان مکمل ضروری ارتش در حفظ امنیت ملی لبنان مطرح میکند. در شرایطی که ارتش قادر به مقابله با تهدیدهای خارجی نیست خلع سلاح حزبالله به معنای بیدفاع شدن لبنان در برابر اسرائیل و گروههای تکفیری است. حزبالله از پایگاه گستردهای در میان جامعه لبنان، بهویژه شیعیان برخوردار است. این حمایت نهتنها به دلیل نقش حزبالله در دفاع از لبنان، بلکه به دلیل خدمات اجتماعی و سیاسی آن در مناطق شیعهنشین است. تضعیف حزبالله به معنای تضعیف جامعه شیعی و در نتیجه کل لبنان است. این دیدگاه در میان دیگر طوایف نیز به دلیل نگرانی از تکرار سناریوی سوریه تقویت شده است. اظهارات توماس باراک، نماینده آمریکا که «ما اینجا نیستیم تا اسرائیل را مجبور به انجام کاری کنیم.» نشاندهنده عدم تعهد آمریکا به اجرای تعهدات متقابل، مانند عقبنشینی اسرائیل است. این امر اعتماد لبنانیها به طرحهای آمریکایی را کاهش داده و موضع حزبالله را تقویت کرده است.
حزبالله و جنبش امل بهعنوان نمایندگان اصلی جامعه شیعی هرگونه اقدام یکجانبه دولت را «امتیازدادن رایگان به دشمن» توصیف کردهاند. این موضع با حمایت گسترده مردمی بهویژه در مناطق شیعهنشین، تقویت شده، همچنین نگرانیهای مسیحیان و دیگر طوایف از تکرار سناریوی سویدا، اجماع ملی علیه خلع سلاح را تقویت کرده است. با توجه به بنبست سیاسی کنونی و موضع قاطع حزبالله بعید است که طرح خلع سلاح اجرا شود. حزبالله باتکیهبر حمایت مردمی انسجام جامعه شیعی و تجربههای تاریخی همچنان سلاح خود را بهعنوان ستون دفاعی لبنان حفظ خواهد کرد. اظهارات شیخ نعیم قاسم مبنیبر اینکه «ما با هیچ توافق جدیدی موافقت نمیکنیم، ابتدا باید توافقهای گذشته اجرا شوند» بیانگر استراتژی حزبالله برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی است. در کوتاهمدت انتظار میرود فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی افزایش یابد؛ اما بدون اجماع داخلی و تضمینهای ملموس برای توقف تجاوزهای اسرائیل این فشارها نتیجهای نخواهد داشت. در بلندمدت حزبالله با تداوم طرح تقویت توان نظامی و سیاسی خود بهعنوان یک نیروی کلیدی در حفظ ثبات لبنان باقی خواهد ماند.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.