
میثم مهدیار، پژوهشگر مسائل اجتماعی در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان اظهار کرد: امنیت ملی دو بعد سختافزاری و نرمافزاری دارد. اما من این دو بعد را چندان از هم جدا نمیبینم. بعد سختافزاری که توانست ما را در این ماجرا حفظ کند، با بعد نرمافزاری امنیت ملی که به آن نیاز داریم، پیوند نزدیکی دارد. این همبستگی در همین ۱۲ روز نهتنها ما را حفظ کرد، بلکه سرمایه اجتماعی حاکمیت را نیز ارتقا داد.
چه چیزی در حوزه سختافزاری توانست ما را نجات دهد؟ دانش بومی که در حوزه نظامی در کشور ما رشد کرده بود و توانست معادلات نظامی دشمن را تغییر دهد. ما در این جنگ ۱۲ روزه، بهطور همزمان با آمریکا و اروپا نیز درگیر بودیم، آنها اصلیترین حامیان اسرائیل در این جنگ بودند و خدمات گستردهای به اسرائیل ارائه کردند، از جمله هواپیماهای سوخترسان، رادارهای اطلاعاتی و اطلاعات نظامی. هم اروپاییها و هم بهویژه آمریکاییها به اسرائیل کمک کردند. اما ما توانستیم، با وجود همه این حمایتها، اسرائیل را عقب برانیم و صدمات قابلتوجهی به آن وارد کنیم، بهگونهای که مجبور به درخواست آتشبس شد.
این دانش بومی برآمده از یک فرهنگ است؛ فرهنگی که در آن خودباوری و خلاقیت به هم گره خوردهاند و متکی بر خلوص ایمانی، فرهنگ کار و تلاش و تولید است. این فرهنگ همچنین مبتنی بر فرهنگ پهلوانی است؛ فرهنگی که در آن شجاعت و فتوت با یکدیگر پیوند خوردهاند. در حوزه سختافزاری، اگر روحیه کار و تلاش و تولید نظامیانی که سالها صنایع موشکی ما را توسعه دادهاند، نبود، اگر خلوص دینی، آرمانگرایی، شجاعت و اعتماد به نفس آنها نبود، بهطور قطع ما به چنین دستاوردهای دفاعی نمیرسیدیم و ایران در این جنگ بهطور جدی در معرض خطر قرار میگرفت.
این فرهنگ که از دل آن صنایع موشکی و نظامی ما پدید آمده یک فرهنگ استثنایی، محفلی یا فرقهای نیست، بلکه برآمده از فرهنگ ایران است و در جوهره این فرهنگ، دین حضور جدی دارد. این فرهنگ برای خود یک هویت تاریخی قائل است و گذشتهای را پشت سر خود میبیند که به آن حس هویت میبخشد. همین هویت است که استقلال را برای این فرهنگ معنادار میکند. به همین دلیل است که در حوزه نظامی، ایران تلاش کرده مستقل باشد و نهتنها در این حوزه وابستگی ندارد، بلکه حتی صادرکننده تکنولوژی است.
ابعاد سختافزاری و نرمافزاری امنیت ملی از یکدیگر جدا نیستند. اگر بخواهیم از دستاوردهای این جنگ ۱۲ روزه در ضمن توجه به خسارات، تهدیدات، قصورات و غافلگیریهایی که داشتیم و باید در جای خود بررسی شوند، بهره ببریم، باید از این دستاوردها پلی برای آینده بسازیم؛ پلی برای توسعه و پیشرفت ایران. برای رشد و توسعه، نیازمند تقویت این مؤلفههای فرهنگی هستیم. باید روحیه اخلاص دینی را در اقشار مختلف، بهویژه در میان جوانان و نوجوانان، گسترش دهیم. باید فرهنگ کار، تلاش و تولید را در نسلهای جدید نهادینه کنیم و از تربیت نسلی مصرفزده، مصرفگرا، بیمسئولیت و باری به هر جهت پرهیز کنیم. نظام آموزش و پرورش ما باید مسئولیتپذیری را در نسلهای جدید نهادینه کند، فرهنگ فتوت و پهلوانی را به آنها منتقل کند و این فرهنگ را با ابزارها و ساختارهایی که در اختیار دارد، در میان عامه مردم گسترش دهد.
این توسعه فرهنگی تنها وظیفه حاکمیت نیست؛ نخبگان نیز باید در این مسیر گام بردارند. البته، توسعه این فرهنگ تنها به آموزش و پرورش یا رسانه ملی محدود نمیشود، بلکه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نیز باید این فرهنگ فتوت، یاریگری و مشارکت را جدی بگیرند. برای مثال، در ساختارهای اقتصادی، سیاستهای لیبرالی که فردگرایی و مصرفزدگی را تبلیغ و ترویج میکنند، باید از دستورکار سیاستهای اقتصادی و اجتماعی ما کنار گذاشته شوند. سیاستهای اقتصادی ما باید با نوعی جامعهگرایی پیوند بخورد تا بتواند انسجام اجتماعی را حفظ کند. سیاستهای بازارگرایانه افراطی، خصوصیسازیهای بیرویه، و کالاییسازی آموزش، فرهنگ، بهداشت و دیگر عرصههای اجتماعی، بهطور جدی به این مؤلفههای فرهنگی ما آسیب میرسانند.