
لابهلای تاریخ انقلاب و در میانه وقایع و رویدادهای مهمی که چهل و چند سال گذشته رخداده، نمازجمعه بهعنوان تریبونی برای چهرههای کلیدی نظام سیاسی ایران، نقشمحوری ایفا کرده است و امامان جمعه نیز با استفاده هوشمندانه از این تریبون و در عین توجه به مردم، گفتمان محوری جمهوری اسلامی را متناسب با وقایع مهم روز، تبیین و تشریح میکردند.
نمازجمعه بهمثابه یک امر عبادی و سیاسی، برای مردم و رسانهها موضوعیت داشته است. اما در سالهای اخیر و باتوجهبه عوامل مختلف نمازجمعه دیگر همانند گذشته در میان مردم موضوعیت ندارد و بهنوعی جایگاه آن باتوجهبه نقش کلیدیای که در سالهای ابتدایی انقلاب ایفا میکرده تقلیل یافته است.
میبایست برای افزایش اعتبار یا تقویت جایگاه نمازجمعه چه در فضای رسانهای چه در میان مردم، تدبیر جدی البته با نگاه به الگوی اثرگذار نمازجمعه در سالهای ابتدایی انقلاب کرد. نکته موردتوجه آنکه در شرایط فعلی کشور امامان جمعه میتوانند نقش مؤثری در تقویت انسجام اجتماعی و حفظ امر ملی ایفا کنند و بهمثابه خنثیکنندگان پروژههای دشمنان ایران برای قطبیسازی عمل کنند، این مهم تنها با دقت نظر و هوشمندی امامان جمعه در ایراد خطبهها، ممکن خواهد بود.
انتصاب آیتالله خامنهای بهعنوان سومین امام جمعه تهران، جوان روحانی مسلط به گفتمان انقلاب که در سخنرانی مهارت ویژهای دارد نشان میداد، این جایگاه در نگاه امام نقشی کلیدی داشته است. در همان برهه تاریخی و زمانی که فرقه رجوی دست به ترور چهرهها و به اصطلاح ستونهای نظام زد، ترور ائمه جمعه و به شهادت رساندن امامان جمعه در محراب، برای ضربه زدن به نظام سیاسی ایران، اجرایی شد. در سالهای بعد از پایان جنگ و به رهبری رسیدن آیتالله خامنهای هم ایشان از همین تریبون برای اعلام موضع صریح در مورد رویدادهای مهم سیاسی و بینالمللی استفاده میکردند. نکته مهمتر آن بود که مردم برای این تریبون مرجعیت قائل بودند و حتی زمانی که در نماز جمعه حاضر نمیشدند هم پخش خطبهها را دنبال میکردند.
البته همچنان در سالهای اخیر رهبرانقلاب از تریبون نمازهای عبادی سیاسی مثل نماز عیدفطر برای اعلام موضع خطاب به مردم و قدرتهای غربی استفاده میکنند.
اما این واقعیت قابل انکار نیست که نماز جمعه در سالهای اخیر جایگاه و موضوعیت سابق را در میان مردم ندارد. بخشی از آن ناشی از غلبه فضای مجازی و در دسترستر قرار گرفتن صحبتها در فضایی سادهتر بوده اما بخشی از آن در سایه غفلت و کماهمیت دیدن جایگاه نماز جمعه رخ داده است. عامل اصلی را هم میبایست در ایراد خطبههایی در نماز جمعه جستوجو کرد که علاوه بر آن که نمیتواند دغدغههای مردم را منتقل کند، حرف و نکته جدیدی به جز تکرار اخبار هفته بیان نمیکند. البته در کنار این غفلت، تخریبهای رسانهای و شیطنتها در تخریب جایگاه نماز جمعه، اثرگذار بوده است. حالا و بعد از خداحافظی حجتالاسلام صدیقی فرصت مناسبی فراهم است تا به ریشهیابی علل تضعیف جایگاه نماز جمعه در میان مردم پرداخت.
امام جمعه را میتوان بهعنوان یکی از حلقه واسطهای میان مردم و نظام حکمرانی، معرفی کرد. اگر امام جمعه از ظرفیتی که در اختیار دارد بهدرستی استفاده کند میتواند، بهعنوان یکی از حلقههای میانی مؤثر در جامعه، نقشآفرینی کند و ضمن آنکه نگاه و نقطه نظرات مردم را به سطوح بالاتر انتقال میدهد، خودش کنشگری در نقشی در راستای حل آن مشکلات داشته باشد، در واقعیت امام جمعه باید جایی میان مردم و نظام حکمرانی بایستد، ضمن آنکه در دام حواشی و سیاسیکاریها نمیافتد، واسطهای مؤثر برای حل مشکلات مردم باشد.
کلان وظیفهای که متوجه امام جمعه است، ایراد خطبهها و تعیین اولویتها در سخنرانیهاست. نقطه ضعف کلیدیای که موجب شده نماز جمعه موضوعیت سابق را از دست دهد این است که برخی امامان جمعه در خطبههای نماز جمعه، دغدغههای مردم را اصل قرار نمیدهند، نکات تازهای را بیان نمیکنند و در موارد معدود بدون در نظر گرفتن مصالح مردم و جامعه خطبهها را مطرح میکنند. لازم است در ابتدای امر امامان جمعه حساسیت و دغدغه لازم را در ارائه خطبهها داشته باشند؛ ضروری است خطبهها دغدغهها و مسائل مردم را با زبان و نگاهی متفاوتتر از آنچه در اخبار شنیدند بیان کنند که این موضوع نیز وابسته به برقراری ارتباط مستقیم با مردم است.
امام جمعه نبودن امام جمعه موضوع دیگری است که نباید از چشم امام بیفتد، برقراری ارتباط امام جمعه با مردم و پیگیر مشکلات آنها بودن در طول هفته ناخودآگاه مردم را ولو برای مطرح کردن دغدغههایشان، به نماز جمعه میکشاند. در واقعیت امام جمعه باید امام شنبهها نیز باشد.
متن کامل گزارش زهرا طیبی، خبرنگار را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.