تاریخ : ۱۸:۰۳ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۳
کد خبر : 211761
سرویس خبری : اقتصاد

۵ نظریۀ کلیدی اقتصاد مقاومتی

چهارچوبی نو برای حکمرانی اقتصادی

۵ نظریۀ کلیدی اقتصاد مقاومتی

هرگونه طراحی سیاست اقتصادی برای کشوری که درگیر جنگ ترکیبی است، نیازمند تکیه بر چهارچوب‌های نظری آزموده شده و تطبیق‌یافته است.

سعید سیفی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل راهبردی: جنگ 12‌روزه تحمیلی علیه ایران توسط ائتلاف اسرائیل، آمریکا، اعضای ناتو و برخی کشور‌های متحد آن‌ها در منطقه که شاید بتوان گفت حدود 40 کشور هستند، از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد که نخستین جنگ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران با یک محور عبری- غربی- آمریکایی بود. اگرچه در حال حاضر جنگ متوقف شده و به اصطلاح، آتش‌بسی متزلزل بر این بحران سایه انداخته، اما شواهد، تحلیل‌ها و حتی سوابق تاریخی رفتار رژیم صهیونیستی، همگی مؤید احتمال زیاد افزایش تنش‌هاست. در چنین شرایطی که جوامع در توقف و نه پایان جنگ و ابهام به سر می‌برند، اقتصاد کشور‌ها به‌جای تکیه‌گاه، به میدان تهدید و نوسان تبدیل می‌شود. در چنین فضایی، رکود تورمی، بی‌ثباتی ارزی، بلاتکلیفی اجتماعی و عدم امکان برنامه‌ریزی مناسب، کشور را در معرض مشکلات داخلی به‌ویژه در حوزه اقتصاد قرار می‌دهد؛ حوزه‌ای که در سال‌های اخیر در بسیاری از کشور‌ها، از پیوست امنیت به عامل و تقویت‌کننده امنیت تبدیل شده و اهمیت آن، بیش‌ازپیش افزایش پیدا کرده است. متأسفانه در دفاع مقدس 12 روزه، علی‌رغم اقدامات مثبت انجام شده برای توزیع مناسب منابع در مناطقی که هم‌وطنان ما حضور بیشتری داشتند، مثل استان‌ها و شهر‌های مسافرپذیر در شمال کشور، شاهد اقدامات برنامه‌ریزی شده بر اساس یک نقشه‌راه طراحی شده از قبل برای دوران بحرانی مثل جنگ نبودیم و مثل بسیاری مواقع منتظر ماندیم تا بحران رخ دهد و تصمیم‌ها و مصوبات را بر اساس شرایط موجود اتخاذ کنیم، روشی که سال‌های سال است منسوخ شده و حالا ازآنجاکه احتمال وقوع چنین شرایطی، بیش‌ازپیش وجود دارد، این موضوع و داشتن یک برنامه منسجم و از پیش تعیین شده بر اساس مبانی نظری مقاومتی، تجارب کشور‌های موفق و نقشه‌راه و نظریه بومی شده متناسب با زیست و شرایط امروز ایران عزیز، اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. نویسنده در این یادداشت، به دنبال پاسخ به این سؤال بنیادی و راهبردی است که در شرایط توأمانِ جنگ، تحریم، نااطمینانی ژئوپلیتیک و فشار تورمی، چگونه می‌توان اقتصاد یک کشور را نه فقط از تضعیف و بحران نجات داد، بلکه در مسیر بازسازی و توسعه قرار داد. نویسنده با تشریح شرایط تلاش می‌کند، ضمن واکاوی در مبانی نظری مختلف مرتبط با شرایط موجود در ایران، نگاهی به تجارب کشور‌هایی داشته باشد که از شرایط مشابه، با موفقیت گذر کرده‌اند و سپس بر اساس نظریات معتبر اقتصادی، الگو‌های موفق بین‌المللی، تجربه زیسته جمهوری اسلامی ایران در شرایط جنگ ترکیبی و فشار مزمن تحریم و تشریح الزامات و ضرورت‌های شرایط امروزی، چهارچوب نظری جدیدی تحت عنوان «اقتصاد تاب‌آور ترکیبی» را به‌عنوان چهارچوبی بومی برای حکمرانی اقتصادی ایران ارائه دهد و در پایان و در قالب جمع‌بندی نیز پیشنهاد‌هایی را با عنوان توصیه‌های کاربردی برای سیاست‌گذاری در ایران امروز، مطرح کند. 

مبانی نظری اقتصادی در شرایط جنگی

در مواجهه با هر بحران فراگیر، به‌ویژه بحران‌هایی از جنس جنگ، تحریم و نااطمینانی ژئوپلیتیک، واکنش صرفاً عملیاتی بدون پشتوانه نظری، نه‌تنها ناکارآمد است، بلکه برخی مواقع، خود به عاملی برای تعمیق بحران بدل می‌شود. ازاین‌رو، هرگونه طراحی سیاست اقتصادی برای کشوری که درگیر جنگ ترکیبی است، نیازمند تکیه بر چهارچوب‌های نظری آزموده شده و تطبیق‌یافته است. درک صحیح نظریه‌های کلان اقتصادی و مقاومتی که در شرایط جنگی یا بحرانی شکل‌گرفته‌اند، همچون نظریه اقتصاد جنگ، نظریه تاب‌آوری اقتصادی، نظریه اقتصاد مقاومتی، نظریه اقتصاد رفتاری در بحران و نظریه نوآوری نهادی در دوران بحران، نه‌تنها به ما کمک می‌کند تا چگونه عمل‌کردن را بدانیم، بلکه در سطح عمیق‌تر، به ما می‌آموزد، چرا این‌گونه عمل‌کردن ضروری است. شناخت این نظریه‌ها، معادل دست‌یابی به نقشه‌راه کشور‌هایی است که از دل خاکستر جنگ، تحریم یا شکست، ققنوس‌وار برخاسته‌اند و مسیر بازسازی اقتصادی خود را بر مبنای عقلانیت راهبردی پی‌ریزی کرده‌اند. ازاین‌رو، در ادامه این یادداشت، نگاهی به 5 نظریه کلیدی و مکمل خواهیم داشت که به‌صورت مستقیم در بنیان‌گذاری «نظریه اقتصاد تاب‌آور ترکیبی» نقش ایفا می‌کنند؛ نظریه‌هایی که هرکدام، قطعه‌ای از پازل مقاومت اقتصادی ایران در عصر جنگ ترکیبی است. 

متن کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.