
صهیونیستها با پیشفرض لبنانسازی ایران، تجاوز علیه ایران را شروع کردند. تهدیدات مستقیم رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر رژیم علیه رهبر انقلاب نیز نشان میداد که تصور آنها این بود که پیاده کردن طرحهای تروری را که در لبنان اجرا کردند، در ایران، ممکن میدیدند. اما مدیریت جنگ توسط ایران، پاسخهای سخت ایران به حملات و تجاوزات صهیونیستها اثبات کرد که پیشفرضهای آنها در مورد ایران غلط بوده است.
صهیونیستها علاوه بر پروژه ترور فرماندهان ایران، تهدیداتی در مورد رهبر انقلاب مطرح کردند؛ اما این موضوع تنها با واکنش منفی در داخل کشور همراه نشد، علمای جهان اسلام و شیعه این ادعاها را تهدید مرجعیت شیعه دانستند و برخی علما نیز حکم مهدور الدم بودن رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر رژیم را صادر کردند. همین واکنشها باعث شد صهیونیستها متوجه شوند که هزینه تهدید رهبر انقلاب برای آنها گرانتر از چیزی است که فکر میکنند. اما جدای از اینها، توقف جنگ، پاسخهای قاطعانه رهبر انقلاب و مدیریت هوشمندانه جنگ، محبوبیت رهبر انقلاب را در نگاه مردم، دوچندان کرد حتی رسانههای جهان و مقامات سیاسی بعد از حضور رهبر انقلاب در شب عاشورا نیز نتوانستند آن را انکار کنند و به این یقین رسیدند که حتی صحبت از ترور، هزینههایی گران به همراه خواهد داشت.
ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بلافاصله بعد از توقف جنگ نیز نتوانست محبوبیت رهبر انقلاب در نگاه مردم را انکار کند؛ اما رسانههای صهیونیستی به توهین و خبرسازی در مورد رهبر انقلاب ادامه دادند، هدف هم کم کردن محبوبیت رهبر انقلاب در میان مردم بود. این رسانهها تصور میکنند که با تخریب چهره رهبر انقلاب و انتشار ادعاهایی دروغ و القای ناکارآمدی نظام سیاسی ایران، پروژه تضعیف ایران را ادامه میدهند، در واقعیت، هیچ یک از اهداف آنها برای همراه کردن افکار عمومی و چندپاره کردن مردم محقق نشد و بخش مهمی از علل عدم تحقق این پروژه علاوه بر همراهی مردم، ناشی از مدیریت و تدبیر رهبر انقلاب بود.
برخلاف برنامهریزی صهیونیستها، جنگ 12 روزه همراهی و همبستگی مردم را بیشتر کرد و محبوبیت رهبر انقلاب را افزایش داد. به همین منظور رسانههای فارسیزبان صهیونیستی به اعمال جنگ روانی و تخریب آیتالله خامنهای ادامه دادند.