پدربزرگی به نوه‌اش که پدرش را ندیده بود؛ در توصیف پدر نادیده بیان می‌کرد؛ پدرت بسیار آدم دقیقی بود، منظم بود، با برنامه کار می‌کرد، وقت شناس بود، سعی می‌کرد کار را به بهترین شکل انجام دهد، در حوزه تخصصی خودش سرآمد بود و هر لحظه حس تعلق پسر به پدرش بیشتر می‌شد به یکباره پسر پرسید؛ پدرم چکاره بود؟ پدربزرگ گفت قاتل زنجیره‌ای! بله پدر یک قاتل زنجیره‌ای بود که با دقت و نظم قتل‌های خودش را بدون کوچکترین سرنخی انجام می‌داد.

 داستان سوریه هم خیلی شبیه به همین واقعه است؛ عده‌ای برای ما از سوریه آزاد و شکوفایی و لغو تحریم‌ها سخنرانی کردند و توئیت زدند؛ فقط فراموش کردن بگویند البته سوریه در حال تجزیه است و فعلا مورد حمله وحشتناک قرار گرفته است.

 یعنی در واقع راست می‌گویند سوریه هم آزاد شد و هم رفع تحریم شد اما نه برای توهمات در ذهن دوستان بلکه برای آنکه مقدمه‌ای باشد برای شروع تجزیه، مثل همان دکتری که می‌گوید بیمار شما وقتی ندارد این‌ چند روز را هرچه دلش می‌خواهد برای او فراهم کنید! این جماعت هم با تبریک به سوریه آزاد؛ همان چند روز خوش بودن را گویی فریاد می‌کردند.

 سوریه امروز نتیجه‌ی تصور و توهماتی است که جهان آزاد و رفع تحریم‌ها و پیوستن به نظم جهانی در تمام این سال‌ها شکل داده است که خروجیش؛ لیبی، عراق، افغانستان، تونس و... است.