تاریخ : ۱۰:۱۹ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۲
کد خبر : 210483
سرویس خبری : سیاست

کج‌دارمریز اصلاح‌طلبان با موسوی

سکوت و گذشت از بیانیه ضدملی «میرحسین»

کج‌دارمریز اصلاح‌طلبان با موسوی

بیانیه تأخیری میرحسین موسوی درباره حملۀ اسرائیل به ایران با واکنش‌های منفی روبه‌رو شد و بسیاری آن را فاقد صداقت، هم‌راستا با اهداف صهیونیستی، و عامل شکاف داخلی در شرایط پساجنگ دانستند.

فرهیختگان: حدود یک ماه پس از آغاز حمله اسرائیل به ایران، سرانجام میرحسین موسوی یادش افتاده تا با بیانیه‌ای، به تعرض نظامی به ایران و مردمش واکنش نشان دهد. بیانیه‌ای که واکنش‌های تندی از سوی برخی چهره‌هایی به دنبال داشت که زمانی خود را همفکر موسوی می‌دیدند.
با این حال اغلب چهره‌ها و قریب به اتفاق رسانه‌های اصلاح‌طلب که موسوی در رده فکری آن‌ها شناخته می‌شود، با سکوتی سنگین از این بیانیه گذشتند و نه تنها هیچ واکنشی به آن نشان ندادند، حتی متن آن را هم منتشر نکردند. برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب متنی ناقص منتشر کردند و برخی همان متن ناقص که فقط نکات مثبت بیانیه را دربرداشت، حذف کردند.
به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان با اذعان درونی به اشتباه بزرگ موسوی در هم‌صدایی با مقامات رژیم صهیونیستی برای ایجاد تغییرات سیاسی در ایران و با توجه به اینکه نمی‌خواهند هیچ نقدی بر موسوی داشته باشند، بیانیه او را سانسور کردند تا این موقعیت خطیر را کج‌دار و مریز بگذرانند. این بیانیه در زمانی منتشر شد که جامعه در وضعیت پساحمله اسرائیل به مردم ایران است و نظام سیاسی در حال دفاع از موضع ملی خود قرار دارد. رسانه‌ها و چهره‌های دلسوز نیز تلاش می‌کنند از این وضعیت در جهت ترمیم شکاف‌های داخلی استفاده کنند.
در چنین فضایی، میرحسین موسوی با لحن و متنی بیانیه صادر کرد که در ظاهر با محکومیت حمله همراه است؛ اما در بطن خود همسو با اهداف صهیونیستی پیش می‌رود. در عین حال به نظر می‌رسد مردم مدت‌هاست موسوی را از خاطر برده‌اند و روح وکالت از مردم که در سراسر بیانیه او بروز و ظهور می‌یابد، وکالتی خودخوانده است که از همان توهمات هشتادوهشتی موسوی نشئت می‌گیرد.

منطق زمانه را نادیده نگیر

نخستین واکنش‌ها نه از جانب منتقدان دیرین موسوی که از سوی چهره‌هایی بود که روزگاری در کنار او تعریف می‌شدند. احمد زیدآبادی در مواجهه با بیانیه موسوی دچار تردید شد. او در عین آنکه برای رعایت چهارچوب‌های سیاسی اصلاحات از «احترام به سوابق و نیت موسوی» می‌گوید، نسبت به محتوای بیانیه ابراز نگرانی کرد.
به‌زعم زیدآبادی در شرایطی که جامعه درگیر جنگ روانی و جنگ واقعی (نظامی) است، انتشار متنی که فراتر از محکومیت تجاوز می‌رود و به‌دنبال طرح تغییر نظم حقوقی و سیاسی موجود است، می‌تواند منطق زمانه را نادیده بگیرد. او این نکته را گوشزد کرد که گرچه بیان حقیقت و عدالت همواره مهم است، اما گاه اصرار بر برخی مواضع به‌جای باز کردن گره‌ها، گره‌های تازه‌ای می‌سازد.

مصداق نقض همبستگی ملی

هم‌راستا با زیدآبادی، سعید رضوی‌فقیه، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در واکنش خود به «زمان انتشار بیانیه» اشاره کرد. به اعتقاد او اگر موضع‌گیری موسوی در همان ساعات اولیه تجاوز اعلام می‌شد، شاید می‌توانست اثرگذار باشد و در افکار عمومی به عنوان واکنشی ملی‌گرایانه و صادقانه ثبت شود، اما تأخیری چهار هفته‌ای در زمانی که بسیاری از تحلیلگران باور داشتند پرونده جنگ بسته شده، این ظن را تقویت کرد که بیانیه نه برای محکومیت تجاوز که برای بیان نظرات سیاسی بلندمدت‌تر منتشر شده است.

رضوی‌فقیه در ادامه، نسبت به تأثیرات اجتماعی بیانیه هشدار داد. به باور او اگر هدف موسوی از طرح موضوع رفراندوم و مجلس مؤسسان، تقویت انسجام ملی باشد، نتیجه آن می‌تواند خلاف انتظار باشد. او این امکان را مطرح کرد که چنین پیشنهاد‌هایی، آن هم در بستر التهاب‌های منطقه‌ای و جهانی، نه تنها وحدت اجتماعی را افزایش نمی‌دهد، بلکه شاید زمینه‌ساز شکاف‌های عمیق‌تری شود.

وی تأکید کرد: «اگر این بیانیه به قصد تقویت همبستگی ملی در برابر دشمن متجاوز منتشر شده، عملاً مصداق نقض غرض است.» رضوی‌فقیه با توجه به تجربه دوران نخست‌وزیری موسوی در دهه 60 افزود: «آقای مهندس موسوی حوادث و رویداد‌های سال ۶۰ تا ۶۲ و رخداد‌های خونینش را به یاد دارند... در آن سال‌ها نیز شکاف عمیقی میان برخی نیرو‌های سیاسی مخالف و بخش‌هایی از جامعه وجود داشت. حال پرسش مشخص این است که اگر در دهه 60 پیشنهاد برگزاری همه‌پرسی و تأسیس مجلس مؤسسان طرح می‌شد، پاسخ موسوی چه بود؟» او سپس این پرسش را مطرح کرد: «آیا در چنین شرایط جنگی و در شرایطی که دستگاه‌های اجرایی، امنیتی، دیپلماتیک و قوای مسلح در حال آماده‌باشند، طرح همه‌پرسی و تأسیس مجلس مؤسسان، به افزایش همبستگی داخلی برای دفع تجاوز و تهدیدها منجر می‌شود؟» رضوی‌فقیه نتیجه گرفت: «به حکم عقل و به مقتضای حکمت و درایت سیاسی و دلسوزی میهن‌دوستانه روشن است که اینک زمان امتیازگیری نیست. همچنان‌که بیانیۀ محکومیت تجاوز رژیم شرور اسرائیل به ایران، جای طرح مطالبۀ جابه‌جایی قدرت نیست.»

بازی در کدام زمین؟

در سوی دیگر، چهره‌های دیگری بیانیه موسوی را به‌کلی به‌مثابه خیانت و هم‌صدایی با دشمن ارزیابی کردند. ازجمله پررنگ‌ترین این واکنش‌ها، موضع‌گیری صریح وحید یامین‌پور بود. یامین‌پور بیانیه موسوی را «هم‌صدایی با نتانیاهوی خبیث» خواند و نوشت که مضمون آن، چیزی جز خواست دشمن برای تغییر نظام نیست. او نه‌تنها نسبت به پیشنهاد رفراندوم و مجلس مؤسسان موضع‌گیری کرد، بلکه اصل صداقت موسوی را نیز محل تردید دانست.

در کنار یامین‌پور، چهره‌های رسانه‌ای و فعالان فضای مجازی نیز به‌شدت به بیانیه واکنش نشان دادند. برخی از آنان با اشاره به تأخیر در انتشار بیانیه، آن را فاقد صداقت لازم در همراهی با رنج عمومی مردم ایران دانستند. در نظر آنان، صدای موسوی زمانی بلند شد که رسانه‌های غربی تمرکز خود را بر اختلافات داخلی در ایران قرار داده بودند و به نوعی صدای او در این پازل معنا پیدا می‌کرد. این دسته از واکنش‌ها، بیانیه را نه اقدامی اعتراضی، بلکه هماهنگ با موجی از فشار‌های بین‌المللی علیه ساختار سیاسی کشور قلمداد کردند.

در بخش دیگری از واکنش‌ها، برخی کنشگران شبکه‌های اجتماعی با اشاره به سابقه و جایگاه موسوی، از انتشار این بیانیه ابراز تأسف کردند. در این میان کسانی نیز بودند که معتقدند موسوی با این اقدام آخرین رشته‌های پیوند خود با بخش‌هایی از جامعه سیاسی ایران را برید. به باور این گروه، او که زمانی به‌عنوان چهره‌ای نمادین برای جنبش‌های اعتراضی تلقی می‌شد، اکنون به جایگاه تازه‌ای لغزیده است که از دید آنان نه تنها جایگاهی حاشیه‌ای، بلکه منفی و مسئله‌ساز به‌شمار می‌رود. همچنین برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی به شکلی طعنه‌آمیز از «نقشه‌خوانی» موسوی سخن گفتند و او را متهم کردند که با بیانیه خود، عملاً نقشه بی‌بی‌سی، اینترنشنال و مقامات تل‌آویو را ترجمه کرده است.