
اسرائیلیها ایران را کابوسی میبینند که موجودیت آنها را تأمین میکند، اما آمریکاییها نیز ایران را به چشم تهدید میبینند، شاید نوع مواجهه رژیم و آمریکا در مورد ایران تفاوتهایی داشته باشد، اما این دو پازل یکدیگر را تکمیل میکنند و در مورد ایران، عموماً همراستا هستند. این موضوع بهویژه در دوران ریاستجمهوری ترامپ هم پابرجاست. در گفتوگو با حسین محمدیسیرت، کارشناس سیاست خارجی به تبیین این موضوع پرداختیم که چرا معتقدیم آمریکا و اسرائیل در مواجهه با ایران، متناقض عمل نمیکنند.
محمدیسیرت ایجاد دوگانه میان اسرائیل و آمریکا در اعمال سیاستها و در مواجهه با ایران، یک اشتباه دانست و گفت: «اگر از زاویه کلان تمدنی و تاریخی به ماجرا نگاه کنیم، میتوان گفت قطعاً سیاستهای اسرائیل و آمریکا پازلهایی هستند که یکدیگر را تکمیل میکنند. البته واضح است که به دلیل دستگاههای سیاسی متنوع، اختلافات تاکتیکی هم دارند و به این معنی نیست که هیچ اختلافی وجود ندارد، اما قطعاً در سطح کلان در مسیر سیاستگذاری، مکمل عمل میکنند. در دورههایی این اختلافات کمی بیشتر دیده میشود، در دورههایی کمتر. اما این خیلی سادهلوحانه است که اسرائیل را پازل جدایی از آمریکا تصور کنیم. برداشت من این است که قطعاً اسرائیل، بخشی از دیدمان تمدنی غرب در منطقه اسلامی است و درواقع، اصلیترین دیدمان تمدنی غرب در منطقه است و از میانه قرن 19 که با فروپاشی عثمانی، مسئله شکلگیری رژیم صهیونیستی، اتفاق افتاد. مجموعه تمدن غربی، دیدمانی را در میانه یکی از سوقالجیشیترین حوزههای جغرافیای اسلامی، ایجاد کرده و از آن حمایت میکند. اینکه این دو را جدا تصور کنیم و جوری روایت کنیم که خودمان هم باور کنیم که از یکدیگر جدا هستند، ساده دیدن این موضوع است. ممکن است در برخی تاکتیکها در داخل نظام سیاسی آمریکا، اختلافات وجود داشته باشد، اما میتوان گفت که آیا دموکراتها و جمهوریخواهها، تفاوتهایی در کلان سیاست خارجی دارند، اما در برخی تاکتیکها طبیعتاً متفاوت عمل میکنند، بنابراین ایجاد دوگانه اسرائیل، آمریکا، یک اشتباه است.»
نباید در روایت رفتار آمریکا و اسرائیل در دام تحلیلهای رمانتیک بیفتیم، موضوعی که محمدیسیرت به آن اشاره کرد و گفت: «در وضعیت کنونی و در دو سه ماه گذشته و بعد از پیروزی ترامپ، تاکنون این هماهنگی تاکتیکی خیلی بالا رفته است. تفکیک این موضوع، بیشتر یک روایت رمانتیک است که برخی دوستان غربگرا بهعنوان یک تاکتیک برای ایجاد انشقاق در جبهه آمریکایی و مردم آمریکا متصورند. اینکه ترامپ آشکارا ورود نظامی و عینی در عملیات نظامی علیه ما انجام دهد و بهنوعی نقش میانجی و مدیریت صحنه نبرد را به عهده بگیرد، یک روایت رمانتیک است که متأسفانه در عالیترین مقامات سیاسی کشور هم دیده میشود.»
آنچه موردتوجه قرار دارد این است که در سیاستهای آمریکا و اسرائیل شاید در نوع مواجهه با ایران، تفاوتهایی وجود داشته باشد، اما در ماهیت مواجهه تفاوتی وجود ندارد، محمدیسیرت در این مورد نیز گفت: «در این جنگ آمریکا و اسرائیل، قطعاً مکمل یکدیگر عمل کردند. او میخواهد باج بزرگی از ما در مذاکرات بگیرد، این بار علاوه بر اهرمهای قبلی مثل تحریم اقتصادی، مثل گسلهای سیاسی و اجتماعی، اهرم جدیدی بهعنوان ضربه شدید نظامی هم که اسرائیل برایش تأمین میکند، استفاده میکند. حالا اسرائیل در این قصه هدفی دارد، آمریکا هم هدفی دارد، هر دو هم کاملاً همافقند. به لحاظ تمدنی، خیلی سادهلوحانه است که این دو را جدا کنیم. نکته دیگر آنکه اگر اختلافاتی وجود دارد، مبنایی نیست، تکنیکی و تاکتیکی است، نکته سوم در شرایط فعلی موضوع بسیار شفاف است، اینکه تصور کنیم در بیانات مقامات سیاسی کشور هم بیان شود که آمریکا اشتباه میکند، حواسش نیست، بازیگر خوبی است و همهچیز تقصیر نتانیاهوست، تلاش همدلانهای است که دوستان میخواهند برای مذاکره انجام دهند. واقع امر این است که آمریکاییها در شرایط فعلی و حتی رئیسجمهور فعلی آمریکا، حتی در همراهی تکنیکی هم با رژیمصهیونیستی، بسیار همراه شدهاند.»