تاریخ : ۱۹:۱۹ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۷
کد خبر : 209745
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

صهیونیست ها فیلم «خدای جنگ» را ببینند

حسین دارابی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

صهیونیست ها فیلم «خدای جنگ» را ببینند

حسین دارابی، کارگردان «خدای جنگ» در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت: فکر می‌کنم اگر یک مخاطب اسرائیلی، فیلم «خدای جنگ» را در پیوست با اتفاقات اخیر تل‌آویو ببینند، برایشان تبدیل می‌شود به تصویری جدی از ما.

«خدای جنگ» از آن فیلم‌هایی است که برای جنگ بود. شاید خیلی عجیب به نظر برسد؛ اما همه کسانی که فیلم را در جشنواره دیده بودند می‌دانستند که چنین اثری باید در شرایط جنگی پخش شود. چند هفته قبل با شفاه کارگردان «خدای جنگ» درباره چرایی اکران این فیلم در این شرایط صحبت کردیم او هم آنچه مخاطبان در نظرشان بود را بیان کردند. حالا به سراغ دارابی رفتیم تا از «خدای جنگ» روز‌های جنگ بپرسیم. تنها فیلم ایرانی که مسئله‌اش ساخت موشک است و در هم مدت جنگ هم با کوشکی که جلوی برج میلاد گذاشته بود سروصدا به پا کرد.
حوالی بعدازظهر است که با دارابی تماس می‌گیرم، بی‌مقدمه گفت‌وگو را شروع می‌کنم: «الان برایتان «خدای جنگ» چه معنایی دارد؟ حالا که در شرایط جنگی هستیم. انگار فیلم شما تبدیل به یک اثر استراتژیک شده و در نسبت با اکران جشنواره‌ای معنای فیلم متفاوت شده، البته اگر بخواهیم فرامتنی نگاه کنیم.» دارابی که می‌داند داستان «خدای جنگ» امروز با 7 یا 8 ماه قبل بسیار تغییر کرده می‌گوید: «بله این اتفاق که افتاده. اصلاً علت این این انتحاری که انجام دادیم به خاطر همین ایجاد این معنایی بود که در این بازه زمانی و با این موقعیت خاص ایجاد می‌شد.
ما خیلی تلاش کرده بودیم و همه برنامه‌ریزی‌ها و زیرساخت‌ها و همه چیز فیلم از نوع نگارش فیلمنامه تا کارگردانی تا فیلم‌برداری، طراحی صحنه و حتی ویژوال و تدوین همه چیزش، واقعاً تمام تلاشم این بود که فضا برای قاب سینما باشد و همه‌چیز برای آن فضا طراحی شده بود.
به‌خاطر اینکه استقبال خوبی هم در جشنواره داشت و همین‌طور از طرف مخاطب، منتقدان و دیگران، برای اکرانش برنامه‌هایی داشتیم. دقیقاً همان‌طور که می‌خواستیم، قرار بود یک کار مهم برای اکران انجام بدهیم. اما احساس کردیم که در این مقطع، پخش آن از تلویزیون بهتر است.
الان، در این شرایط و با اتفاقاتی که افتاده، فکر کردیم که شاید در موقعیتی که مردم در حال‌وهوای خاصی هستند، این فیلم بتواند معنا و اثری ایجاد کند که به حال‌وهوای این روز‌ها بخورد. شاید مردم با آن ارتباط بگیرند و کمی حال بهتر را تجربه کنند، ان‌شاءالله. البته کار کوچکی کردیم. همه این کار‌هایی که انجام می‌دهیم، در مقابل آنچه نیرو‌های مسلح و مردم رقم زدند، یک کار کوچک به‌حساب می‌آید. ما هم احساس کردیم که از این طریق شاید بتوانیم ادای دینی داشته باشیم به این شرایط، به این موقعیتی که الان وجود دارد.»

«خدای جنگ»؛ فیلمی با واکنش‌های متفاوت
یکی از نکاتی که درباره «خدای جنگ» وجود دارد بحث اکران بین‌المللی این فیلم است، فیلمی که دارابی می‌گوید پخش بین‌المللی آن به‌زودی شروع می‌شود: «من دو سه روز پیش با آقای شفاه صحبت می‌کردم. خیلی جدی است که فیلم در سطح بین‌المللی پخش بشود و این روند در حال پیگیری است.»
وقتی بحث واکنش خارجی‌ها به میان آمد از دارابی پرسیدم: «به نظرتان واکنش یک مخاطب اسرائیلی اگر این فیلم را ببیند، چه خواهد بود؟»
دارابی پاسخ می‌دهد: «فکر می‌کنم اگر این فیلم را در پیوست با اتفاقات اخیر تل‌آویو ببینند، برایشان تبدیل می‌شود به تصویری جدی از ما. یعنی تعریفشان از ایرانی‌ها عوض خواهد شد؛ و فیلم هم نشان می‌دهد که ایرانی‌ها اراده‌ای فولادین دارند برای رسیدن به هدفشان. این باعث می‌شود که ترس عمیق‌تری در دلشان شکل بگیرد. چون می‌بینند کسانی که هیچ تجهیزات نظامی‌ای نداشتند، حالا به چنین نقطه‌ای رسیده‌اند.
بالاخره با آدم‌هایی طرف هستند که پای یک چیز می‌ایستند و آن را ر‌ها نمی‌کنند و این فقط در فیلم نیست و آن‌ها در واقعیت هم آن را دارند می‌بینند. دارند در کشورشان، در شهرشان، در دل خودشان این واقعیت را می‌بینند. به نظرم این فیلم، حالا که این اتفاقات افتاده، زمینه خیلی خوبی ا‌ست برای تکمیل همان دلهره و ترسی که در دل اسرائیلی‌ها افتاده است.
واقعاً فکر می‌کنم اگر این فیلم مثلاً قبل از این اتفاقات دیده می‌شد، شاید فقط یک ادعا تلقی می‌شد. اما حالا همه آنچه در فیلم هست، برایشان واقعی شده: اینکه واقعاً ممکن است این‌ها این کار را بکنند. واقعاً، واقعاً، واقعاً اون چیز‌هایی که ادعا می‌کردیم، عملی شد و به نظرم معنای این مسئله—دقیقاً در این شرایط—کاملاً متفاوت شده، هم برای مخاطب اسرائیلی و هم حتی برای مخاطب جهانی.
یعنی همه دارند می‌بینند که بله ما واقعاً از هیچ به این نقطه رسیدیم. کاملاً مستقل، کامل این مسیر را طی کردیم و در رسیدن به این موشک‌ها با هیچ‌کس هم تعارف نداشتیم. بالاخره آن‌قدر جدی ایستادیم تا به هر چیزی که می‌خواستیم برسیم و این اتفاق افتاد. یعنی همان موشکی که شما در جشنواره گذاشته بودید جلوی در واکنش‌های زیادی را از برخی رسانه‌ها به دنبال داشت. می‌گفتند: «این‌ها دارن چه‌کار می‌کنند؟ پروپاگاندای سیاسی؟!» و... ولی حالا انگار همه چیز واقعی‌تر شده.»

حاجی‌زاده گفت برگردید سر پروژه

گفت‌وگوی من با دارابی به جشنواره می‌رسد: «بعضی‌ها گفتند این فیلم شبیه نسخه ایرانی اوپنهایمر است یا حرف‌هایی از این جنس زدند، ولی الان به نظرم همه چیز تغییر کرده. فیلم شما، مخاطب سیاسی زیادی هم داشت. یعنی کسانی که خودشان سیاست‌مدار یا نظامی بودند. اما جدی‌ترین مخاطب شما، به نظرم خودِ شهید حاجی‌زاده بود. شما پیامی از ایشان دریافت کردید؟ یا واکنشی که به شما داده باشند؟ چون می‌دانم که فیلم را دیده بودند.»
«بله، بله. فیلم را دیده بودند. من خودم در اکران خصوصی حضور نداشتم، اما می‌دانم که بعداً بازخورد خیلی خوبی نسبت به فیلم داشتند. مصاحبه‌شان هم هست، بعد از تماشای فیلم که پخش شد. الان دقیق یادم نیست، اما کاملاً معلوم بود که فیلم را دوست داشتند. از قبل هم خیلی پای فیلم ایستاده بودند. واقعاً اینجا جا دارد بگویم: خدا رحمتشان کند. اصلاً فکر نمی‌کردم روزی برسد که وقتی تیتراژ فیلم را تمام می‌کنیم، آن را تقدیم کنیم به حسن طهرانی‌مقدم، و بعد هم اسم شهید حاجی‌زاده را کنار ایشان بیاوریم و فیلم را به هر دو تقدیم کنیم. ولی ایشان واقعاً با قدرت پای فیلم ایستادند. اگر حمایت مستقیم ایشان نبود، فیلم به این شکل به سرانجام نمی‌رسید. بعضی وقت‌ها ممکن است کسی دستوری بدهد و برود، اما شما وارد سیستم‌های نظامی که می‌شوید، با دست خالی کاری جلو نمی‌رود. چون این پروژه، واقعاً نیاز به هماهنگی‌های خیلی پیچیده‌ای داشت؛ مخصوصاً در زمینه تجهیزات، لوکیشن‌ها و جابه‌جایی‌ها. ما در بخش‌هایی وارد مذاکرات جدی و حفاظتی شدیم. جابه‌جایی‌هایی داشتیم که فقط با همراهی و تعهد بچه‌های هوافضا ممکن شد؛ واقعاً مردانه پای‌کار ایستادند و خودِ آقای حاجی‌زاده هم در جا‌هایی که کار گیر می‌کرد، شخصاً تماس می‌گرفت. خودم مستقیماً از ایشان پیگیری می‌کردم تا کار جلو برود. خدا رحمتشان کند چون واقعاً باعث‌وبانی اصلی شکل‌گیری این فیلم بودند.»
می‌پرسم آیا طی این مدت جلساتی هم با سردار حاجی‌زاده داشتید یا خیر که او پاسخ می‌دهد: «بله، بله. ما چندین جلسه خدمت ایشان رسیدیم و با ایشان صحبت کردیم. من، آقای سعدی، هم نکات لازم را منتقل کردیم و هم از دو سال پیش، در همین دوران اخیر—یعنی پیش از کلیدزدن پروژه فیلم—با ایشان گفت‌وگو‌هایی داشتیم. من خواسته‌هایم را با ایشان در میان می‌گذاشتم، چیز‌هایی که در ذهنم بود را می‌گفتم، و ایشان هم ملاحظات و نکاتی داشتند که با دقت و جزئی‌نگری مطرح می‌کردند. من هم با ایشان صحبت‌هایی داشتم و الحمدلله کار پیش رفت.
یک‌سری از این ملاحظات هم مربوط به همان پنج سال پیش بود که سر همین موضوعات، پروژه متوقف شد. من مفصل در این باره صحبت کرده‌ام، ولی واقعاً افرادی بودند که به‌قول‌معروف «بادمجان‌دورقاب‌چین» بودند—رفتند و به‌خاطر مسائل شخصی و منیت‌هایشان، حالا ان‌شاءالله که من اشتباه می‌کنم—ولی رفتند این‌طرف و آن طرف و صحبت‌هایی کردند که باعث شدند سوءتفاهم‌هایی ایجاد شود. گفتند «این‌ها این‌جوری نیستند، این‌جوری نیستند» و... خلاصه پنج سال گذشت. بعد، آقای حاجی‌زاده دوباره گفتند که برگردیم و پروژه را ادامه بدهیم. ما هم گفتیم آقا، همون فیلمه و از ایشان خواستیم که به ما اعتماد کنند. ایشان هم گفتند: «باشه، هر کاری که خودتون صلاح می‌دونید انجام بدهید.» ما هم رفتیم و کار را شروع کردیم.
از دیگر واکنش‌ها از کارگردان «خدای جنگ» می‌پرسم و او از واکنش شهید طهرانی‌مقدم می‌گوید: «خانواده شهید طهرانی‌مقدم هم فیلم را بسیار دوست داشتند و از من تشکر کردند. من آن روز هم در اکران بودم، و دختر و داماد شهید طهرانی‌مقدم خیلی محبت داشتند و از فیلم و زحمات ما تشکر کردند. حتی در ایام جشنواره هم تشریف آوردند.»

متن کامل گفت‌وگو را در روزنامه «فرهیختگان» بخوانید.