به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شناخت ساختار نظام بینالملل نشاندهنده چگونگی تقسیم قدرت و سلسلهمراتب حاکم میان اعضای اصلی جامعه بینالمللی است. ساختار، قواعد بازی و نوع رفتار بازیگران بینالمللی را تحتتاثیر قرار میدهد. ساختار نظام بینالملل حالتی ایستا و ثابت ندارد بلکه در دورههای مختلف، بسته به تحولاتی که در عرصه بینالمللی رخ میدهد، دچار تغییر میشود. برای شکلگیری چنین تحولاتی، نیاز به وقوع نقاط عطف تاریخی است تا بر اثر آن ساختار کلان نظام بینالملل تحتتاثیر قرار گرفته و دچار تحول شود. یکی از نمونههای عینی آن، نظام دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم بود. در آن زمان، نوع رفتار و عملکرد هر کشور در چارچوب بلوکبندی شرق و غرب تحلیل میشد.
حادثه دیگری که جهان را تحت تاثیر خود قرار داد، حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 بود که شرایط را برای نظام تکقطبی با محوریت آمریکا فراهم کرد. در دهه اخیر نیز شاید بتوان بحران سوریه را سرآغاز عبور از یکجانبهگرایی آمریکا و ظهور قدرتهای جدید منطقهای در راستای تغییر در آرایش ساختار قدرت در نظام بینالملل تلقی کرد.
درباره ویژگیهای جنگ سوریه میتوان به حضور نیروهای خارجی اعم از بازیگران فروملی – ملی – منطقهای اشاره کرد. بهصورت کلی میتوان محور مقاومت با حضور ایران و روسیه را بهعنوان یک قطببندی نظامی و عربستان، آمریکا و... را از دیگر قطبهای درگیر در جنگ سوریه به شمار آورد. در کنار بلوکبندی نظامی کشورها، میتوان به حضور جنگجویان فروملی در دو سوی این نبرد یعنی مخالفان و موافقان بشار اسد اشاره کرد. شیعیان(هزاره) افغانستان که در قالب فاطمیون بهعنوان یکی از زیر شاخههای سپاه پاسداران، در سوریه فعالیت میکنند، بخشی از نقشآفرینان در این نبرد هستند.
بحران سوریه از جنبههای مختلفی روی تحولات افغانستان بهعنوان کشوری که خود میدان رقابت چندین سامانه منطقهای است، تاثیرگذار بوده است. برای مثال میتوان به متهم شدن آمریکا از سوی روسیه اشاره کرد که مسکو معتقد است آمریکا عناصر داعش را با هدف ایجاد ناامنی در آسیا به افغانستان منتقل کرده است.
با این حال آنچه مسائل افغانستان را با بحران سوریه پیوند میزند، همان موضوع فاطمیون است که به آن اشاره شد.
نقش بارز شیعیان افغانستان در جنگ زمینی سوریه، واکنشهای متفاوتی را هم در داخل افغانستان و هم در سطح منطقهای در پی داشته است. بسیاری از گروههای سیاسی افغانستان و برخی کشورهای منطقه همچون عربستان از تبدیل لشکر فاطمیون به یک حزبالله افغانی بهشدت نگرانند. تهدید شیعیان افغانستان توسط گروه تروریستی داعش و انجام عملیاتهای انتحاری اخیر در مناطق شیعهنشین را میتوان در ارتباط با همین نگرانی ارزیابی کرد چراکه قدرتگیری شیعیان افغانستان با پشتیبانی ایران در برهههای متفاوت تاریخی، از نگرانیهای اصلی و مهم عربستان در ارتباط با مسائل افغانستان بوده است.
برخلاف طالبان که بیشتر نیروهای خارجی و دولتی را هدف عملیاتهای نظامی و انتحاریشان قرار میدهد، حملات انتحاری داعش در مناطق و تجمعات شیعهنشین بوده است تا از طریق دولت افغانستان از دردسر بزرگی به نام اعتراضات مدنی- خیابانی شیعیان هزاره خلاصی یابد. بعد از همین حوادث بود که «جنبش روشنایی» بهعنوان بزرگترین تظاهرات مدنی شیعیان هزاره که دولت را با چالش جدی مواجه کرده بود، با انتحارهای گروه داعش دچار فروکش شد.
علاوهبر این انفجارهایی که در مساجد و مناطق شیعهنشین به وقوع پیوست، هزارههای شیعه امکان تظاهراتهای خیابانی علیه دولت را از دست دادند تا حدی که برخی گمانهزنیها، دولت افغانستان را متهم به دست داشتن در انفجارهای اخیر مناطق شیعهنشین میکند تا با ایجاد فضای رعب و وحشت از هرگونه اعتراضات مدنی شیعیان جلوگیری کنند.