
ابوالفضل عمویی، دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل: در مورد نقش آمریکا در جنگ تحمیلشده به ایران ما با یک مسیر دوگانه مواجه بودهایم؛ یک مسیر، مذاکرات غیرمستقیم بود که آغاز شده بود، در مسقط و رم دنبال میشد و پنج دوره آن صورت گرفته بود. روز یکشنبه هفته گذشته، در آستانه برگزاری دور ششم آن بودیم، اما روز جمعه، یعنی دو روز قبل از آن، حملات رژیم صهیونیستی آغاز شد. مسیر دوم، مسیر اعمال فشار یا همان «پلن بی» آمریکاییها بود که اجزای مختلفی داشت، از جمله این اجزا، اعمال تحریمها در موضوع صادرات نفت ایران به چین، تلاشهایی برای گسست اجتماعی در ایران و همچنین فشار دیپلماتیک بر ایران با صدور قطعنامه آژانس، گزارش گروسی و امثال آن بود. جزئی از این پلن، فشار امنیتی و تهدید معتبر نظامی بود که آمریکاییها دنبال میکردند.
از دید من، در اجرای این بخش از طرح دوم، با اسرائیل هماهنگ بودند و ما نشانههای مختلفی از این هماهنگی را شاهد بودیم؛ از جمله گفتوگوهای پیوستهای که بین آمریکا و صهیونیستها انجام میشد و مواضع اخیر ترامپ که دائماً تکرار میکند: «ما با هم هماهنگ هستیم.»
همچنین، حمایتی که اکنون از صهیونیستها دارند، نشاندهنده این هماهنگی است. این دو مسیر بهصورت همزمان دنبال میشود. اکنون شاهدیم ایالات متحده سعی میکند از فشار نظامی ناشی از حملات رژیم صهیونیستی علیه کشور ما استفاده کند تا بتواند مقاصد سیاسی خود را تحمیل کند. البته، از دید من، برنامه صهیونیستها فراتر از برنامه آمریکاییهاست. در جهت اعمال فشار و تضعیف ایران، با هم مشترکند، اما صهیونیستها پروژه ناامنسازی ایران را با اهداف جدیتری دنبال کردند که البته در اجرای این اهداف ناکام ماندند. امروز، طرح صهیونیستی به چالش کشیده شده و آنها در حال برداشتن گامهایی برای مواجهه با چالشهایی هستند که در واکنش به حملاتشان به ایران با آن مواجه شدهاند.
صهیونیستها فکر میکردند با یک ضربه سریع در چند جهت، یعنی هم آسیب زدن به دانشمندان هستهای ما، هم ترور فرماندهان ما و هم ضربات ناامنکننده در بخشی از تأسیسات نظامی ما، ایران به موقعیت ناآرامی میرسد و گروههایی از مردم نیز با آنها هماهنگ میشوند. مهمترین مشکلی که صهیونیستها در طراحی خود با آن مواجه شدند، انسجام اجتماعی بود که در داخل ایران شکل گرفت. گروههای مختلف مردم، از طیفها و جناحهای مختلف، حتی معترضان به عملکرد جمهوری اسلامی، برای دفاع از ملیت و هویت خودشان همه در کنار هم قرار گرفتند. این چالش اول بود.
نکته دوم، بازیابی سریع سیستم فرماندهی نظامی در ایران بود. اقدامات واکنشی ایران، مانند پرتاب موشکها در همان شب اول، نشان داد برنامهریزی صهیونیستها به مشکل خورده است. در هشت روزی که گذشت، موازنه نظامی بهگونهای است که امروز، علیرغم اینکه صهیونیستها عملیاتهایی در داخل ایران انجام میدهند، حملات موشکی ایران دقیقتر و اثربخشتر شده و این موازنه بهضرر صهیونیستها در حال تغییر است.
از دید من، آمریکاییها برای ورود به منازعه دو موضوع دارند. موضوع اول این است که آمریکاییها تا آن حدی که میشده، تا الان دخالت داشتهاند. بدون چراغ سبز آمریکا، چنین حملهای صورت نمیگرفت. کمااینکه گفتم این جزئی از طرح آمریکاییها هم بوده برای ضربات امنیتی و نظامی به ایران. در عین حال تأمین و تجهیز صهیونیستها با تسلیحات آمریکایی است. در پدافند هوایی، صهیونیستها کاملاً وابسته به کمکهای آمریکا هستند و الان هم آمریکاییها به صراحت اعلام میکنند دخالت دارند و رژیم صهیونی از حمایت سیاسی کامل آمریکا برخوردار است. تنها نکتهای که وجود دارد، ورود مستقیم آمریکاییهاست که برای اجرای آن، اعلام علنی و دست زدن به تجاوزهایی که خود صهیونیستها هنوز به تجهیزات آن دسترسی ندارند، با چالشهای مهمی مواجهند.
چالش اول، وعدههای ترامپ است که جنگ جدیدی را آغاز نخواهد کرد، ولی الان با این ایده مواجه است که اگر مداخله مستقیمی در این درگیری بین ایران و اسرائیل کند، حتماً پای او به یک درگیری بزرگتر در منطقه غرب آسیا کشیده میشود، مراکز آن مورد تهدید قرار میگیرد و اقتصاد آن هم به چالش کشیده میشود. به دلیل وعدههایی که در حوزه اقتصادی برای کاهش قیمت انرژی داده، آمریکاییها با این ملاحظات جدی مواجهند. گزارشهای افکار عمومی نشان میدهد حامیان عدم ورود مستقیم آمریکا به این کارزار، دوبرابر یا بیش از این در میان مردم آمریکا هستند.
این خود یک چالش افکار عمومی برای ترامپ است. آسیب زدن یا آسیب دیدن اقتصاد آمریکا در ادامه مسیر میتواند این چالش را بیش از گذشته کند و میراث او را به چالش بکشد. پروژه ترامپ برای دستیابی به مدال نوبل صلح هم به فراموشی سپرده خواهد شد. همه اینها چالشهایی است که با آن مواجهند. امروز بخش زیادی از فعالان سیاسی در آمریکا که حامی ترامپ بودند، همچون تاکر کارلسون و رمپال به او هشدار میدهند وارد این منازعه نشود، به دلیل چشماندازی که برای پایان سریع این منازعه وجود ندارد و همچنین عوارض داخلیای که دارد.
در مورد اروپاییها، نکته کلیدی این است که اروپا تا الان نقش مؤثر و سازندهای نداشته و الان فکر میکند شاید این فرصتی باشد. به دلیل اینکه جمهوری اسلامی ایران تا موقعی که این تجاوز ادامه دارد و آمریکاییها حمایت خودشان را از صهیونیستها دارند، هیچ تمایلی برای ازسرگیری گفتوگوهای غیرمستقیم ندارد. اکنون اروپاییها سعی میکنند از این فرصتی که به وجود آمده استفاده و خودشان را به عنوان یک فعال دیپلماتیک ظاهر کنند. اما آنها هم باید بدانند و میدانند که اگر بخواهند مواضع آمریکاییها را در مذاکرات پیش ببرند، مذاکرات ژنو سرانجامی نخواهد داشت.
جمهوری اسلامی با سیاست غنیسازی صفر کنار نخواهد آمد. حفظ غنیسازی و برنامه صلحآمیز هستهای جزئی از غرور ملی ماست و این چیزی است که مردم ایران نشان دادهاند برای آن هزینه میدهند و با عزت میخواهند آن را حفظ کنند. ضرورت این موضوع هم امروز، پس از تهاجم صهیونیستها، بیش از گذشته برای افکار عمومی روشن شده است.
با طولانی شدن درگیری، یعنی عبور از یک هفته، کشورهای زیادی متوجه عواقب این درگیری شدند و سعی میکنند نقشی فعال ایفا کنند؛ از قدرتهایی مثل چین گرفته تا همسایگان ما در کشورهای اسلامی و عربی. لازم است همگان متوجه باشند ایران قربانی یک تجاوز شده و اقدام آن، دفاع از خود است که بر اساس منشور ملل متحد انجام شده است. اقداماتی که صهیونیستها انجام دادهاند، از حمله به بیمارستان در کرمانشاه گرفته تا کشتار مردم بیگناه به دلیل قصدی که برای ترور دانشمندان یا فرماندهان نظامی داشتند، همگی نشان میدهد آنها آغازگر تجاوز بودهاند.
این در شرایطی است که ما در میانه مذاکرات بودیم و جدیت خودمان را در مذاکرات با ارائه پیشنهادها نشان داده بودیم. در این شرایط، همه طرفهای فعال در محیط بینالمللی مواضعی اتخاذ کردهاند، اما چالشهای دیگری مثل افزایش قیمت انرژی و احتمال توسعه درگیری به فراتر از ایران و سرزمینهای اشغالی، همه را نگران کرده و آنها را به سمت فعالیت بیشتر سوق میدهد. جلسه شورای امنیت سازمان ملل نشان میدهد جدیت بیشتری ایجاد شده است.
بخشی از این موضوع به حامیان غربی رژیم صهیونیستی نیز برمیگردد، زیرا رژیم صهیونیستی در اجرای پروژه ضربه به ایران ناکام بوده و اکنون حامیانش وارد شدهاند تا سعی کنند آنچه صهیونیستها در حوزه نظامی نتوانستند به دست آورند، در حوزه سیاسی کسب کنند و به نوعی صهیونیستها را از غرق شدن در این باتلاق نجات دهند. البته مواضع جمهوری اسلامی در این زمینه کاملاً صریح است.