
در فضای مدیریتی کشور، کمتر مدیری یافت میشود که هم اهل اندیشه باشد و هم اهل اقدام؛ هم دغدغه ساختار داشته باشد و هم دلمشغول انسانها. شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی از این معدود چهرهها بود. مدیری با سلوک علمی، روحیه انقلابی و سبک رهبری منحصربهفرد که در سالهای ریاست خود بر دانشگاه آزاد اسلامی، الگویی عملی از مدیریت متعهد، هوشمند و راهبردی بهجای گذاشت؛ الگویی که امروز باید چراغ راه آیندگان باشد.
1 - مدیریت جهادی؛ میدانداری به جای مدیریت از پشت میز
شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی مدیری بود که بهجای نشستن در دفتر، میدان عمل را خانه اصلی خود میدانست. او اعتقاد داشت اداره دانشگاهی با این وسعت و تنوع، تنها از پشت میز ممکن نیست. بنابراین، حضور در صحنه را به یک عادت مدیریتی تبدیل کرده بود. خودش میگفت بهقدری در سفر است که نمازهایش را هم کامل میخواند.
او از واحدهای مرزی گرفته تا مراکز پژوهشی مرکزی، از شهرهای کوچک تا پایتخت، مرتباً در حال بازدید، گفتوگو و بررسی بود. در این سفرها، به دنبال رفع مسائل جزئی یا صرفاً بازدید تشریفاتی نبود؛ بلکه خودش وارد جزئیات مدیریتی میشد، با کارکنان و استادان گفتوگو میکرد و بارها مشاهده شد مستقیماً نظرش را درباره چیدمان سازمانی، مسیر اداری یا کیفیت یک سامانه نرمافزاری بیان میکرد.
این حضور میدانی، تنها یک سبک اجرایی نبود؛ بخشی از فلسفه مدیریتی او بود. او اعتقاد داشت مدیری که فقط از روی گزارشها تصمیم بگیرد، دیر یا زود از واقعیتها جدا میشود. به همین دلیل، بسیاری از اصلاحات اداری، تغییرات ساختاری یا حتی انتصابات، پس از شناخت میدانی و ارزیابی حضوری انجام میشدند.
از سوی دیگر، سفرها و بازدیدهای او با شنیدن و مشورت همراه بود. او وقتی به واحدی میرفت، بیشتر میشنید تا اینکه سخنرانی کند. پرسشهایش دقیق و اجرایی بود و غالباً یادداشتبرداری میکرد. نتیجه این سبک، شکلگیری نوعی اعتماد در بدنه دانشگاه بود. کارکنان و استادان میدیدند که رئیس دانشگاه، خود در میدان حضور دارد، مشکلات را لمس میکند و حرفها را میشنود، نه اینکه تنها بر پایه گزارشهای صافیشده تصمیم بگیرد.
2- نگاه راهبردی و آیندهنگر؛ تصمیم امروز برای دهه بعد
از جمله ویژگیهای متمایز شهید طهرانچی، نگاه راهبردی و آیندهمحور او بود. او مدیریت را فقط اداره وضع موجود نمیدانست، بلکه میکوشید ساختاری بسازد که دهههای بعد را هم بیمه کند. دلمشغولی اصلی دکتر طهرانچی آینده ایران بود. تدوین و اجرای سند «تحول و تعالی دانشگاه آزاد اسلامی» یکی از اقدامات راهبردی او بود. این سند، نه یک نقشه شعاری بلکه چهارچوبی عمیق برای دگرگونی نظام آموزش عالی در تراز انقلاب اسلامی بود؛ سندی که با همت شخص او و همراهی بدنه دانشگاهی به تصویب رسید و مبنای بسیاری از اصلاحات بعدی قرار گرفت. امسال که در میانه چهارمین سال اجرای سند بودیم، مصمم بود اقدامات شروع شده در قالب سند تحول را به ساختارها و نهادهای مستقر تبدیل کند.
3- ساختارسازی و تحول از درون؛ دو طرح برای اصلاح بنیادین
شهید دکتر طهرانچی معتقد بود که هیچ تحول پایداری بدون بازسازی ساختارهای درونی ممکن نیست. او برخلاف بسیاری از مدیران که برای حل مشکلات به سراغ «برنامههای بیرونی» یا «تبلیغات ظاهری» میروند، از درون ساختار شروع کرد. به باور او، اگر دانشگاه بخواهد مأموریتهای نوینی در عرصه علم، جامعه و حکمرانی ایفا کند، باید ابتدا خودش را بازتعریف کند. بر همین مبنا، دو طرح مهم را بهطور همزمان طراحی و اجرا کرد: تحول دانشی و تحول اداری.
تحول دانشی، پاسخی بود به ناهماهنگیها، موازیکاریها و گسست میان آموزش، پژوهش و فناوری در دانشگاه آزاد اسلامی. شهید طهرانچی متوجه شده بود که بخش بزرگی از ظرفیت علمی دانشگاه بهخاطر ساختار سنتی و ناکارآمد گروههای آموزشی، عملاً بلااستفاده مانده یا بهرهوری بسیار پایینی دارد. در این طرح، او به بازتعریف کامل ساختار گروههای علمی، ساماندهی رشتهها و شکلگیری «دانشکدههای موضوعی» اقدام کرد. این دانشکدهها بر مبنای مسائل واقعی و موضوعات میانرشتهای طراحی شدند، نه صرفاً چارتهای سازمانی قدیمی. او باور داشت که علم باید به سمت مسئلهمحوری و نیازمحوری برود؛ بنابراین، پژوهشها، پایاننامهها و فعالیتهای علمی واحدها نیز در این مسیر بازآرایی شدند.
در کنار آن، تحول اداری نیز با هدف کارآمدسازی بدنه اجرایی دانشگاه اجرا شد. شهید طهرانچی معتقد بود که نظام اداری دانشگاه دچار فرسودگی، تکرار وظایف و افزایش سطوح تصمیمگیری و سلسه مراتب است. در این طرح با طراحی ساختارهای جدید اداری، تلاش شد تا ضمن چابکسازی، برخی لایههای زائد مدیریتی حذف شده، سامانههای مدیریت عملکرد و داده توسعه پیدا کرده و فرایندهای پیچیده اداری مورد بازنگری قرار گیرند. مهمتر از همه، شهید طهرانچی بهدنبال اصلاح «فرهنگ اداری» دانشگاه بود؛ فرهنگی که بهجای بروکراسی، مسئولیتپذیری و شفافیت را محور قرار دهد.
4- هوشمندسازی و تحول فناورانه؛ از سامانهسازی تا ورود به عصر هوش مصنوعی
شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی نگاهی متفاوت به فناوری در مدیریت دانشگاهی داشت. برای او، استفاده از فناوری صرفاً بهمعنای دیجیتالیکردن امور اداری نبود، بلکه بخشی از یک تحول راهبردی در حکمرانی علمی و آموزشی بهشمار میرفت. از همان ابتدای مسئولیتش، اولویت خود را بر ایجاد سامانههای یکپارچه و دادهمحور گذاشت تا تصمیمسازیها براساس اطلاعات واقعی، دقیق و لحظهای انجام شود.
اما نقطه اوج این رویکرد فناورانه، ورود برنامهریزیشده دانشگاه به عرصه هوش مصنوعی بود. شهید طهرانچی ازجمله نخستین رؤسای دانشگاهی در کشور بود که نهتنها درباره ضرورت هوش مصنوعی سخن گفت، بلکه برای آن طرح، برنامه و ساختار اجرایی تعریف کرد. او معتقد بود دانشگاه آزاد اسلامی باید بخشی از نقشه کلان ملی در توسعه هوش مصنوعی باشد و خود را از همین حالا با زیستبوم فناوریهای نوین همتراز کند. به همین منظور، مراکز تخصصی در زمینه هوش مصنوعی راهاندازی و رشتههای مرتبط در مقاطع تحصیلات تکمیلی توسعه یافت.
یکی از مهمترین مصادیق این تحول، در خرداد ۱۴۰۴ و در واپسین روزهای عمر پربرکتش رقم خورد؛ جایی که برای اولین بار آزمونهای دوره دکتری تخصصی دانشگاه آزاد با بهرهگیری از فناوری هوش مصنوعی برگزار شد. این اقدام نهتنها نمونهای از نوآوری در حوزه ارزیابی علمی بود، بلکه گامی مهم برای ارتقای عدالت، شفافیت و سرعت در فرایندهای آموزشی بهشمار میرفت.
5- انسانمداری و نگاه کریمانه؛ دانشگاهی برای رشد انسانها
یکی از ابعاد بارز سبک مدیریتی دکتر طهرانچی، نگاه عمیق انسانی او به محیط دانشگاهی بود. در نگاه او، مدیریت یعنی شنیدن، همراهی و فهم واقعی انسانها، نهفقط صدور دستور و پیگیری آمار. او از معدود مدیرانی بود که واقعاً گوش شنوا داشت؛ بهسختی قضاوت میکرد و آسان گفتوگو میکرد. بسیاری از کارکنان، استادان و حتی دانشجویان، خاطرهای مشترک از فروتنی و ادب شخصی او دارند؛ اینکه وقتی از دغدغه یا گلایهای سخن میگفتند، با نگاهی پر از توجه و صدایی آرام پاسخ میداد.
در جلسات رسمی یا دیدارهای صمیمی، هرگز خود را برتر نمیدید. نه تکیهزدن بر میز ریاست، نه تحکم در گفتار و نه فاصله گرفتن از بدنه دانشگاه در رفتار او جایی نداشت. او باور داشت که مدیر، پیش از آنکه فرمانده باشد، باید خادم باشد و این خُلقِ کریمانه، دانشگاه را به نهادی زنده و انسانیتر تبدیل کرده بود. سبک مدیریتی او، آمیختهای از اقتدار ساختاری و محبت فردی بود؛ ترکیبی که کمتر در میان مدیران دیده میشود.
6- جوانگرایی واقعی؛ میدانداری نسل گام دوم
او از معدود مدیرانی بود که جوانگرایی را نهتنها در حرف، بلکه در ساختار اجرایی دانشگاه پیاده کرد. بسیاری از معاونان، رؤسای استانها و حتی رؤسای واحدهای دانشگاهی در دوره او از نسل دوم انقلاب و متولدان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بودند. او نهتنها به جوانان میدان میداد، بلکه آنان را در موقعیتهای تصمیمساز قرار میداد و از آنان مسئولیتپذیری مطالبه میکرد. برای او جوانگرایی مساوی بود با ساختن نسل جدید مدیران آینده، نه صرفاً پر کردن ویترین مدیریتی.
7- جامعنگری و تلفیق علم، فرهنگ و مدیریت
دکتر طهرانچی دانشگاه را صرفاً محل آموزش تخصصی نمیدید، بلکه معتقد بود دانشگاه باید کانون فرهنگسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی باشد. از همینرو، در دوران مدیریتش تلاش شد میان علم، دین، مهارت، فرهنگ و حکمرانی پیوند برقرار شود. راهاندازی دانشکدههای موضوعی، تقویت اندیشکدهها و اهتمام به گفتمانسازی در سطح ملی، همگی برآمده از این نگاه جامعنگر او بود. هر برنامه اداری، بخشی از پروژهای بزرگتر در ذهن او به شمار میرفت.
شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی، مدیری بود که دانشگاه را با چشمِ یک مجاهد علمی اداره میکرد، نه در اتاقهای دربسته، که در میدان واقعی تحول. او الگویی ماندگار از مدیریت اخلاقمحور، تحولخواه و آیندهساز است. امروز، دانشگاه آزاد اسلامی در برابر مسئولیتی بزرگ قرار دارد: حفظ و تداوم مسیر مدیریتی کسی که نهفقط رئیس دانشگاه، بلکه معمار یک الگوی حکمرانی نوین در آموزش عالی بود.
راهش پر رهرو باد.