
در جشنواره فجر چهل و سوم، یک موشک جلوی در برج میلاد گذاشته شد. ماجرا از آن قرار بود؛ فیلمی روی پردههای سینما میرفت که داستانش با الهام از زندگی شهید طهرانیمقدم ساخته شده بود. فیلمی که برای اولین بار مسئله موشکی را روایت میکند. نام فیلم «خدای جنگ» است. تهیهکنندهاش محمدرضا شفاه در نشست خبری پس از فیلم میگوید، فیلممان پیوست وعده صادق 2 است. فیلم جزو 5 اثر منتخب مردمی جشنواره قرار گرفت. همان زمان کسانی که فرصت نکردند فیلم را در جشنواره ببینند، جلب شدند تا فیلم را روی پردههای اکران ببینند؛ اما اتفاقات به شکل دیگری رقم خورد. حمله اسرائیل اتفاق افتاد.
موشکهای ایران به صف شدند. گروههای رسانهای مختلف آغاز به کار کردند. با این همه مهمترین اثری که درباره موشکها ساخته شده بود، هنوز اکران معمول خود را طی نکرده است. حالا باید یک تصمیم مهم اتفاق بیفتد. باید سازندگان «خدای جنگ» رضایت بدهند تا فیلمشان پخش شود. اما چطور؟ در شرایطی جنگی؟! سازندگان رضایت میدهند به پخش فیلم از تلویزیون. فیلمی که ساختش اصلاً ساده نبوده. اثری با جلوههای ویژه سنگین و حجم ادوات جنگی زیاد، روایتی است از آغاز تولید موشک در ایران. حالا «خدای جنگ» در تلویزیون پخش میشود.
به عنوان یک اثر استراتژیک. فیلمی که برخی به شوخی یا جدی اسمش را گذاشتند اپنهایمر ایرانی! فیلمی که افرادی از طیفهای سیاسی مختلف در جشنواره پای تماشایش نشستند. با شفاه درباره این تصمیم صحبت کردیم، تصمیمی که شاید چند سال بعد در روزشمار تاریخ جنگ بشود از آن یاد کرد.
شفاه میگوید به جز ایده اکران سینمایی ایدههای دیگری هم برای پخش خدای جنگ وجود داشته: «ایده دیگر این بود که روی پلتفرمها فیلم را اکران کنیم یا اینکه بدهیم فیلم را تلویزیون پخش کند. خب، ما هم به عادت همه فیلمسازها انتظار داشتیم و علاقهمند بودیم که فرایندهای اکران و اکرانهای مردمی را و سفر به شهرهایی که بیشتر این فیلم ممکن است در آن اهمیت داشته باشد و تماشای فیلم با مردم و معرفی کردن فیلم به آدمهای شهرهای مختلف را در مورد این فیلم تجربه کنیم. خصوصاً که امیدوار بودیم چون فیلم در جشنواره فجر سال گذشته جزء بهترین فیلمهای منتخب تماشاگران بود. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیده و علاقهمند بودیم که اکران سینمایی فیلم را تجربه کنیم، اما خب وقتی که دیدیم اکران سینمایی نمیشود و امکانش نیست و در مورد اکران پلتفرمی هم ضریب نفوذ این بستر در کشور ما -علی رغم توفیقاتی که داشتند- هنوز زیاد نیست و اساساً پلتفرمهای پخش ویدئو در کل دنیا، ضریب نفوذشان با تلویزیون قابل قیاس نیست، به این نتیجه رسیدیم که این کار غیرطبیعی در شرایط عادی را انجام بدهیم و دیدیم که طبیعیترین کار در شرایط امروز این است که چنین اتفاقی بیفتد. خیلی همدلی خوبی بود بین همه دوستان. هم دوستان اوج، به عنوان تولیدکنندگان و هم بین تیم تولید و تهیه و کارگردانی. همه به این نتیجه رسیدیم که چنین کاری باید انجام شود. این شیرینترین کاری بود برای خود ما که میتوانست رقم بخورد.»
«الان که این اتفاق افتاده، به نظرم یک اکران واقعی و گسترده به پهنه کشورمان بود و امیدوارم که به زودی در پلتفرمهای آنلاین هم اکران بشود که دردسترس مردم باشد و ما تلاش خواهیم کرد که فیلم را به زبان عربی و بعد به زبان انگلیسی، ترجمه کنیم و در اختیار مخاطبهای دنیا قرار بدهیم با توجه به اینکه الان عطش بسیار زیادی وجود دارد در بین مخاطبهای غیر ایران و مخاطبهای بینالمللی برای دیدن چنین فیلمهایی با موضوع قدرت نظامی ایران و قدرتی که این چند روز پیش چشم مردم جهان است. این فرصت برای فیلم خدای جنگ فراهم شده و این فرصت برای ما فراهم است که حرفهای مهم فیلم را و فلسفه مقاومت و جنگیدن خودمان را از طریق این فیلم به مردم دنیا بگوییم و این فرصت بینالمللی را هم انشاءالله استفاده خواهیم کرد.»
همین 5 ماه قبل و در طول جشنواره فیلم فجر، وقتی که در کاخ جشنواره روزگار میگذراندیم، با حسین داراربی، کارگردان خدای جنگ گفتوگویی گرفتیم. او در آن مصاحبه یکساعته با «فرهیختگان»، از این گفت که ساخت خدای جنگ به بیش از 5 سال قبل بازمیگردد و او قبل از آثاری چون «هناس» به سراغ این سوژه رفته بوده. دارابی به «فرهیختگان» گفت: «این پروژه از پنج سال پیش نوشته شده بود و اصلاً باید پنج سال قبل ساخته میشد، در این سالها من کلی خون دل و غصه خوردم و چقدر ناراحت بودم که این فیلم ساخته نشده. فیلمنامه خدای جنگ را احسان ثقفی قبل از اثر اولم یعنی «مصلحت» نوشته بود. حتی از فیلمنامه هم فراتر رفته بودیم و کار به مرحله پیشتولید رسیده بود اما به دلیل حساسیتهایی که موضوع داشت...» حالا هم شفاه با اشاره به آن صحبتها میگوید: «درواقع 5 یا 6 سال بود که فرایند نگارش صورت میگرفت و یک سال و نیم هم فرایند ساخت انجام شد.» موضوعی که نشان میدهد، ساخت اثری مانند خدای جنگ با یک پژوهش جدی نسبت به ادوات نظامی و البته روایت شهید طهرانیمقدم در این مسیر شکل گرفته است.
خدای جنگ را چه چیزی به اثری که میبینیم تبدیل کرده؟ فیلمی که به آشیانه موشکی سپاه میرود و در همان چند نمای 20 دقیقه آغازین فیلم، موشک را بدل به مسئله مخاطب میکند. نمای از بالایی که از موشکهای لیبیایی گرفته میشود، برخلاف آنچه تصور میشود به راحتی به دست نیامده است. مهمترین دلیلی که فیلمهایی چون خدای جنگ کمتر ساخته میشود دقیقاً همین است که ساختن چند نمای مربوط به تجهیزات نظامی آنقدرها هم ساده نیست. باید حتماً کسانی باشند که دیدشان نسبت به کارهای فرهنگی بازتر باشد. برایم سؤال شد فیلمی که 5 سال معطل مانده را چه کسی به راه انداخته. شفاه پاسخش را از همه بهتر میدانست: «اینجا جا دارد یاد کنم از شهید عزیزمان. شهید حاجیزاده که یک هفتهای بیشتر نمیگذرد از از دست دادن ایشان. درواقع اگر حمایتهای ایشان نبود و اگر حمایتشان برای تولید این فیلم نبود، خدای جنگ هرگز ساخته نمیشد. از جمله این حمایتها این بود که تمام آنچه به عنوان ادوات نظامی در فیلم لازم بود، توسط شخصِ سردار حاجیزاده انجام شد و ایشان، تمام نیروی هوا و فضای سپاه را سرخط کرد تا همهچیز در اختیار فیلم قرار بگیرد. من فکر میکنم درمورد همه اینها و نتیجهای که از فیلم میبینیم، این واقعی بودن ادوات خیلی تأثیر مثبتی در واقعنما بودن فیلم گذاشته است.»
از شفاه پرسیدم آیا شهید خودشان فرصت کردند فیلم را ببینند و او جواب داد: «جزء اولین کسانی بودند که اثر را دیدند، فیلم را دوست داشتند و خداقوت گفتند به گروه فیلم و پیغام دادند برای گروه سازنده و تشکر کرده بودند از ما. البته دربرابر کاری که این شهید بزرگوار کرد برای کشور ما واقعاً ساخت این فیلم هیچ نبوده و فاقد اهمیت محسوب میشود از نظر من.»
سوای واکنشهای مثبتی که خدای جنگ در جشنواره فجر و در میان منتقدان و بخش مردمی جشنواره داشته، حالا باید منتظر بود تا ببینیم اکران تلویزیونی اثر هم با استقبال مواجه میشود. البته این موضوع هم دستخوش اتفاقات روز شده است: «چون شرایط اینترنتی کشور هم خیلی ثباتی ندارد واقعاً هم نمیشود بازخوردی گرفت. واقعاً دوست داریم بدانیم واکنشها و نظرات چیست. امیدوارم مردم همانطور که در جشنواره دوست داشتند و به ما رأی بالایی دادند و ما جزو بهترین فیلمهای مخاطبان قرار گرفتیم اینجا هم استقبال خوبی را ببینیم و این موضوع دلگرممان کند. از طرفی خانواده شهید طهرانیمقدم فیلم را دیدند و به امید خدا خیلی دوست داشتند. دختر شهید طهرانیمقدم خیلی دوست داشتند فیلم را و مصاحبهای هم کردند و توضیح دادند با آنکه بخش داستانِ خانوادگی خدای جنگ، داستان خانواده ما نیست اما داستانِ مثالیای که ساخته شده چندان دور از وضعیت ما نسبت به پدرمان نیست و اینکه ایشان هیچوقت نبود و نمیتوانستیم ببینیمش و یک جور جدایی بین ما و ایشان بود وبه خاطر کشور کار میکردند، میگفتند این خیلی مشابه است. ما خیلی لذت بردیم از اینکه فیلم را پسندیده بودند و خیلی هم لطف کردند به ما. برای ما خیلی مهم بود که قصه جذاب باشد. در حالت عادی زندگی هیچ انسانی به آن جذابیت و با قاعدههای درام کلاسیکی که ما دوست داریم نیست. پس طبیعتا مجبور میشویم که تغییراتی انجام بدهیم و داستان را از شخص شهید طهرانیمقدم روی یک شخصیت غیرواقعی ببریم اما روایت زندگی ایشان را تا حد امکان پیش برده باشیم.»
شفاه در پایان صحبتهایش از طرف خود و باقی تیم تولید و کارگردانی، اثر را به شهدایی تقدیم میکند که نامشان هنوز هم کابوس روز و شب اسرائیلیهاست: «ما این فیلم و تلاشهایی که در مسیر ساختش انجام شد را با اینکه در برابر کار بزرگی که دانشمندان هوا فضا و سرداران این حوزه انجام دادند، بسیار کوچک است، با فروتنی تقدیم میکنیم به شهدای این عرصه. بهخصوص شهید حسن طهرانیمقدم و شهید حاجیزاده که هنوز فرصت عزاداری بابت از دست دادنشان به ما نرسیده است.»
متن کامل این گفت و گو را در روزنامه بخوانید.
همچنین پرونده ویژه صفحه فرهنگی روزنامه فرهیختگان درباره فیلم «خدای جنگ» را در پیوندهای زیر بخوانید:
- جنگ ایرانی
- مظلوم و مقتدر؛ مثل شهدای موشکی
- همهچیز از آنجا شروع شد!
- ما مجبوریم بتوانیم!
- خدای جنگ دهه شصت همان خدای امروز است