
همیشه که قهرمانها در داستانها و انیمیشنها متولد نمیشوند. گاهی قهرمانها همینجا هستند، در همین خیابانها، میان همین ساختمانهای خاک خورده، میان شلوغی بیرحم شهر و سکوت مبهم شبها، پشت همین میزهای ساده و بینام و نشان. آنها از دل زندگی واقعی قد میکشند و با اراده، قصههایی میسازند که حتی سینما از روایتشان عاجز میماند، قصههایی که نه نیاز به صحنه دارند، نه پرده نقرهای، بلکه تنها روحی بیدار برای درک عظمتشان کافیست. قصههایی که با نور ایمان نوشته میشوند و با جوهر شجاعت ثبت.
قهرمانها یک ویژگی مشترک دارند؛ موقعیتها و لحظات حساس، آنها را برای ما معنا میکنند. و برای من، دستها، نقش مهمی در قهرمان شدن دارند. این دستها هستند که سکوت را میشکنند، که حرف نمیزنند اما فریاد میزنند. مثل دستان یحیی سنوار، وقتی با شجاعت بی نظیر چوب دستی را به سمت پهپاد دشمن صهیونیستی پرتاب کرد، یا دستهای سیدحسن شهید، همان لحظهای که دشمن را با زبان تهدید و جسارت به چالش کشید، یا دستهای سحر امامی، که با صدایی قوی در برابر تجاوز دشمن، رجزخوانی میکرد. دستهایی که اگرچه بیادعا بودند، اما هر حرکتشان آمیخته با ایمان بود. دستهایی که در بزنگاهها تبدیل به زبان حقیقت میشوند.
و دستهای مردی که شاید نامش کمتر شنیده شده، اما نقش بزرگش را هیچ دوربینی نمیتواند نادیده بگیرد: هومن خلیلی. همان کسی که در ویدئوی پشتصحنه حمله، بعد از اصابت اولین پرتابه به سحر امامی میگوید: ادامه بده.... ادامه بده! و حتی دقایقی بعد از شلیک پرتابه دوم و خروج خانم امامی هنوز مشغول انجام مسئولیتش روی آنتن زنده است.
آنچه حالا تصویر او را در تاریخ ماندگار کرد، لحظهای بود که رژیم صهیونیستی به ساختمان شبکه خبر تجاوز کرد. در آن صحنه تلخ، که تنها چشم دوربین مدار بسته شاهدش بود، آقای خلیلی تا آخرین ثانیه ماند. وقتی حتی هیچکس دیگر در رژی نبود، او ایستاد. نه فقط برای انجام وظیفه، بلکه برای محافظت از حقیقت. ایستاد تا تصویر روی آنتن بماند. ایستاد پشت میزش، پای عهدی نانوشته، پای رسالتی بزرگ، برای اینکه صدای رسانه ملت خاموش نشود، تا تلاش دشمن برای خاموش کردن فریاد حقیقت نقش بر آب شود. و چه زیبا ایستاد، بی آنکه لحظهای تردید در چهرهاش ظاهر شود.
حالا، در کنار فریادهای غرورآفرین سحر امامی، شعارهای پرقدرت مجری شبکه پویا و سخنان حماسی و پرشور مجری رادیو آوا، دستهای هومن خلیلی پشت میز رژی، در حافظه این سرزمین حک شد. یادگاری جاودانه، نه فقط از یک انسان، بلکه از وجدان بیدار یک ملت. الگویی بیکلام از پایداری و ایمان.
صدای حقیقت را نمیتوان خاموش کرد، حتی اگر هزاران دیوار شیشهای فروریزد، حتی اگر هزاران دکمه قطع شوند. نور حقیقت، همانجاست؛ در دستان کسانی که بی نام و نشان، قهرمانانه ایستادهاند. آنها نماد ایستادگیاند، آینههایی از صداقت در برابر تزویر، و فانوسهایی در تاریکی تردیدها و تا وقتی که چنین انسانهایی هستند، چراغ حقیقت روشن خواهد ماند، تا همیشه.