
تیم ملی امید کشورمان بعد از ناکامی در بازیهای آسیایی 2023 و حذف در مرحله یک چهارم نهایی این تورنمنت به مدت 616 روز بلاتکلیف بود، اما یکشنبه شب با انتخابی عجیب از وضعیت نامعلوم بیرون آمد و مشخص شد امید روانخواه، ایدهپرداز تیم زیر 23 سال، برای غلبه بر هنگ کنگ، گوام و امارات در مسابقات مقدماتی جام ملتهای این رده سنی سرمربی تیم ملی خواهد بود. سرمربی 39 ساله در آخرین تجربه مربیگریاش موفق نشد از سقوط هوادار به سطح دوم فوتبال ایران جلوگیری کند و در 17 هفتهای که روی نیمکت بنفشپوشان تهرانی نشست، فقط 3 برد و 14 امتیاز به دست آورد.
روانخواه شاید در لباس مربیگری به پیشرفت بازیکنان مستعدی مثل محمدحسین صادقی و محمدمهدی زارع کمک کرده باشد، ولی او را باید در این حرفه شخصی کمتجربه و البته ناموفق دانست. وی در این مدت تنها پروژه موفقش یعنی تیم پیکان را به خاطر جذابیت نیمکت تیم لیگ برتری هوادار در میانه فصل رها کرده تا نام سیروس دینمحمدی پایین سند صعود خودروسازان تهرانی به لیگ برتر نوشته شود. با توجه به کارنامه روانخواه و پیشزمینه آماری که از او در سایتها و ذهنها وجود دارد، فوتبالدوستان کاملاً حق دارند بابت انتخاب مدیران فدراسیون نگران باشند و تصمیمگیران این رشته جذاب را بابت سقوطی که در انتخابهایشان داشتهاند، مورد نقد قرار دهند. نباید فراموش کرد در سالهای گذشته نیمکت تیم ملی امید به اشخاصی سپرده شده که سابقه سالها بازیکنسازی در تیمهای لیگ برتری را داشتند و حتی در جام جهانی تیم ملی کشورشان را هدایت کردهاند، اما در نهایت باز هم نتوانستند تیم امید را به المپیک برسانند.
بدون شک توقعاتی که فوتبالدوستان از یک بازیکن ملیپوش رده امید دارند، فراتر از مهرههای حاضر در رده سنی نوجوانان و جوانان است و اصولاً بازیکن زیر 23 سال باید پختگی بیشتری نسبت به ملیپوشان زیر 17 و 20 سال داشته باشد. لازم به یادآوری است در دهههای گذشته ساخت و تزریق نیروی جوان به سطح نخست فوتبال کشورمان خیلی کندتر از روزهایی شده که امثال مهدویکیای 20 ساله، میناوند 22 ساله و حسن روشن 22 ساله با پیراهن تیم ملی بزرگسالان در جام جهانی میدرخشیدند. با توجه به شرایط فوتبال کشورمان و تبعات ناکامی دوباره تیم زیر 23 سال، خیلی بهتر بود هدایت تیم به شخصی سپرده شود که به زبان عامیانه سرد و گرم روزگار را چشیده باشد.
تیم المپیک کشورمان بعد از کسب جواز حضور در المپیک 1980 و عدم حضور در این تورنمنت به دلایل سیاسی، بارها با مربیان خارجی و داخلی تلاشهای ناموفقی بابت حضور در مهمترین رویداد ورزشی جهان داشته و در لحظه شکست و ناکامی به هیچ وجه نمیشد به کارنامه و پیشینه برخی سرمربیان حمله کرد، چون قد و قواره و رزومهشان کاملاً با خواستههای فنی تیم امید مطابقت داشت و مشکلاتی مثل اشتباه کادرفنی، ابزارهای نامتوازن و بیکیفیت، آمادهسازی ضعیف و اشتباهات داوری باعث شد در این رده سنی موفق نشوند.
غلامحسین پیروانی بعد از سالها سرمربیگری در تیم بازیکنپرور فجرسپاسی، 3 حضور در فینال جام حذفی و تاثیرگذاری روی پیشرفت غلامرضا رضایی، بیگزاده، معدنچی، مهدی رحمتی، رجبزاده، سیاوش اکبرپور و چند چهره شاخص دیگر به نیمکت تیم ملی امید رسید و با جوانان مستعد و مهرههای سرشناسی مثل سیدجلال حسینی، غلامرضا رضایی و مهدی رحمتی، تیم تحت هدایتش در بازیهای آسیایی 2010 را به رتبه چهارم رساند.
شاید در وضعیت فعلی فوتبال کشورمان باورش کمی سخت باشد که فردی با سابقه سرمربیگری در جام جهانی بیش از یک سال روی نیمکت تیم ملی امید ایران نشسته است. زلاتکو کرانچار پیش از قبول هدایت تیم پرسپولیس و کسب قهرمانی لیگ و جام حذفی با سپاهان در جام جهانی 2006 سرمربی کرواسی بوده و او نخستین بار لوکا مودریچ را به تیم ملی دعوت کرده و در بزرگترین آوردگاه فوتبال جهان به هافبک خوشآتیه فرصت عرض اندام داده تا مسیرش برای حضور در تیمهای بزرگی هموار شود. همچنین رنه سیمونز با سابقه هدایت جامائیکا در جام جهانی 1998 و حضور موفق در تیمهای پایه ملی برزیل و ترینیداد و توباگو به عنوان سرمربی تیم ملی زیر 23 سال انتخاب شد و با این رده سنی مدال برنز بازیهای آسیایی 2006 را به دست آورد و بعداً میراثش توسط وینگو بگوویچ نابود شد.
البته همیشه کارنامه خوب و تجربه زیاد باعث موفقیت و پیشرفت تیمهای ملی پایه نمیشود. برای مثال، اگون کوردس با سابقه سالهای دستیاری یوپ هاینکس و جووانی تراپاتونی در تیم بایرن مونیخ و هدایت تیمهای مطرح بوندسلیگا مثل اشتوتگارت و هامبورگ در تیم امید نتایج فاجعهبرانگیزی کسب کرد یا قهرمانی نلو وینگادا با عربستان در جام ملتهای آسیا و تجارب موفقش در ردههای پایه پرتغال تاثیری در تحقیر نشدن تیم امید در مرحله گروهی بازیهای آسیایی 2014 نداشت.
کارنامه، انگیزه، ایدههای فنی و چند نکته دیگر، موارد بسیار مهمی است که در انتخاب سرمربیان باید در نظر گرفته شود و طبق شواهد، وضعیت روانخواه در این معیارها کاملاً نامشخص و مبهم است. قطعاً وقتی اشخاصی مثل کرانچار، غلامحسین پیروانی و سیمونز با کوهی از تجربه در تیم ملی امید به مشکل میخورند، شانس درگیر شدن روانخواه با این اپیدمی بیشتر است و عدم استفاده از آموختههای مربیان باتجربه در تیم زیر 23 سال ریسک بزرگی بوده که در سالهای اخیر مسئولان فدراسیون فوتبال بارها مرتکب شدهاند و همواره ضررش را دیدهاند، ولی متاسفانه اصرار به تکرارش دارند.
امید روانخواه نخستین سرمربی کمتجربهای نبوده که در سالهای اخیر به نیمکت تیم ملی امید رسیده است. رضا عنایتی که انتخابش به عنوان سرمربی زیر 23 سال حواشی و انتقادات زیادی به همراه داشت، پیش از برگزیده شدنش برای این جایگاه، جواز لیگ برتری شدن هوادار را کسب کرده بود و در دوره بیست و یکم مسابقات، آنها را در سطح نخست فوتبال کشورمان نگه داشت تا حداقل در این موضوع وضعیتش برتر از روانخواه باشد. از سوی دیگر، مربیان کمتجربهای مثل فرهاد مجیدی، مهدی مهدویکیا و محمد خاکپور در لحظه اعلام نامشان توسط مسئولان فدراسیون فوتبال مقبولیت بیشتری نسبت به سرمربی فعلی تیم امید داشتند و انتخاب آنها باعث تشدید فشار روانی به تیم زیر 23 سال و افزایش حواشی و گمانهزنیها بابت دخالت نمایندگان مجلس در این انتخاب نشد.
امیرحسین پیروانی نیز شاید اسم جذابی برای نیمکت تیم ملی امید تصور نمیشد، ولی سالها سابقه دستیاری در سطوح مختلف فوتبال کشورمان را داشت و حضورش در تیم جوانان باعث حضور این رده سنی در مرحله نیمهنهایی مسابقات جام ملتهای آسیا و کسب جواز حضور در جام جهانی زیر 20 سال 2017 شد و عجیب نیست یک سرمربی بعد از توفیق در رده پایه به رده سنی بالاتر انتقال یابد.