
آخرین بار تابستان 1400 بود که هورالعظیم با بحران آبی جدی مواجه شد و بومیان منطقه، به دلیل کمآبی و نرسیدن حقابه دست به اعتراض زدند. کمآبی هورالعظیم در آن سال موجب ضرر مالی به گاومیشداران بومی و ساکن هورالعظیم و کار تا جایی پیش رفت که کمپین حمایت برای دادن حقابه هورالعظیم از مردم سراسر کشور شکل گرفت و با توجه به اذهان عمومی شکل گرفته؛ درنهایت بخش اندکی از حقابه واقعی، به هورالعظیم رسید تا کمی از تشنگیاش کاسته شود و دردی از مردم در آن خطه را دوا کند. هفته گذشته هفته ملی خوزستان نامگذاری شده بود و در بین تعارفات و گفتن از محیط زیست بکر خوزستان، کمتر کسی حواسش به اهمیت هورالعظیم در میان تالابهای کشور بود. تالاب هورالعظیم از آخرین تالابهای بازمانده بینالنهرین است و 127 هزار هکتار از آن در مرزهای ایران و 300 هزار هکتار دیگر در عراق قرار دارد. کمجان شدن و چندپاره شدن هورالعظیم از اواخر دهه 80 و با فعالیت میادین نفتی در بخش جنوبی این تالاب آغاز شد. برای استخراج نفت در میادین نفتی یاران و آزادگان، بخشهای وسیعی از هورالعظیم خشک و تبدیل به دکلهای نفتی و جادهها شد. از سوی دیگر به دلیل فعالیت شرکتهای نفتی، نفت مانع ورود حقابه واقعی تالاب به بخشهای عظیمی از تالاب شد و همین ماجرا باعث شد هورالعظیم به دو بخش شمالی و جنوبی تبدیل شود. تصاویر ماهوارهای ثبتشده از هورالعظیم نشان میدهد در سالهای اخیر بیش از 60 درصد بخش ایرانی تالاب خشک شده است.
بخش شمالی هورالعظیم که در مجاورت با بخش عراقی یعنی هورالهویزه است، نسبت به بخش جنوبی اوضاع بهتری دارد و همچنان حیات وحش آن نسبتاً زنده است، اما اخیراً زمزمههایی مبنی بر آغاز فعالیت نفتی در بخش شمالی یا همان حوضچه شمالی هورالعظیم شنیده میشود. البته در این میان ناگفته نماند که در سالهای اخیر به دلیل فعالیتهای نفتی عراق، برخی از حیوانات بومی این تالاب مشترک به سمت تالاب هورالعظیم آمدهاند و نشانههای حیات در برخی از بخشهای هورالعظیم، بیشتر شده است. گزارشها از هورالعظیم حاکی است که امسال با تنش آبی جدی مواجه خواهد شد و در هورالعظیم و تالاب شادگان، دمای این روزها تا 50 درجه نیز رسیده و آب موجود در دو تالاب مهم خوزستان، بهسرعت درحال تبخیر است.
محمد درویش، فعال محیطزیست معتقد است که وضعیت پنج تالاب اصلی خوزستان یعنی هورالعظیم، شادگان، بامدژ، میانگران و شینبار در حال حاضر مطلوب نیست. درویش در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «هورالعظیم، تنها حوضچههای شماره یک و دو وضعیت نسبتاً مناسبی از لحاظ آبگیری دارند. مقدار محدودی نیز در حوضچه شماره سه آب باقی مانده، اما حوضچههای چهار و پنج عملاً خشک شدهاند. در تالاب شادگان نیز حدود ۳۰ درصد تالاب خشک شده و تالاب میانگران تقریباً بهطور کامل خشک شده است. وضعیت این تالابها بههیچوجه قابلمقایسه با شرایط طبیعی و متعادلی که در گذشته وجود داشته نیست و اختلاف فاحشی وجود دارد. یکی از دلایلی که احتمال داده میشود امسال استان خوزستان افزایش دمای شدیدتری را تجربه میکند، همین خشکشدن تالابهاست. خشکشدن تالابها منجر به نابودی پوشش گیاهی حاشیهای از جمله نیزارها شده است و این باعث میشود که باد غالب غرب به شرق دیگر عملکرد طبیعی خود مانند یک خنککننده (کولر طبیعی) را از دست بدهد. در نتیجه، ظرفیت کنترل گرمای ویژه منطقه کاهش یافته و توان زیستپذیری خوزستان بهشدت افت کرده است.»
وی درباره شرایط تالاب هورالعظیم افزود: «تالاب هورالعظیم که یکسوم آن در خاک ایران و دوسوم در خاک عراق قرار دارد، طبق محاسبات رسمی سازمان حفاظت محیطزیست1.4 میلیارد مترمکعب حقابه در سمت ایرانی دارد و 2.5 میلیارد مترمکعب در سمت عراقی. دولت عراق موفق شده بخش عراقی تالاب را در فهرست میراث طبیعی یونسکو ثبت کند، اما متأسفانه بخش ایرانی آن، به دلیل مخالفت وزارت نیرو، نه در یونسکو و نه حتی در کنوانسیون رامسر ثبت نشده است. علیرغم تلاشهای پیوسته سازمان محیطزیست، این امر تاکنون محقق نشده است؛ موضوعی که بسیار عجیب و تأسفبرانگیز است.»
درویش ادامه داد: «باید توجه داشت که هورالعظیم مهمترین تالاب ایران است، بیهیچ تردیدی. اهمیت آن به حدی است که هیچکدام از تالابهای دیگر ایران، حتی به گرد پای آن هم نمیرسند. رودخانهای با آورد سالانه حدود ۶ میلیارد مترمکعب از سمت ایران و رود دجله با ۱۷ میلیارد مترمکعب و بخشی از فرات با حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب از سمت عراق در نهایت وارد این پهنه آبی میشدند. هیچکدام از تالابهای خاورمیانه چنین حجم عظیمی از آب ورودی نداشتهاند و میتوان گفت این منطقه در گذشته، بهشتی واقعی بوده است.»
این فعال محیطزیست در ادامه گفت: «اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم، بهعنوانمثال، آب ورودی رودخانه زایندهرود به گاوخونی در استان اصفهان در شرایط طبیعی حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب بوده و توانسته پهنهای حدود ۷۵ هزار هکتار را شکل دهد. این در حالی است که عظمت هورالعظیم با ارقام و وسعتی چندینبرابر بیشتر همراه است. حتی دریاچه ارومیه نیز در رؤیاییترین وضعیت خود، تنها ۷ میلیارد مترمکعب آب قابلاتکا داشته است. بااینوجود، تالاب هورالعظیم از سوی ایران در کنوانسیون رامسر ثبت نشده؛ کشوری که خود بنیانگذار این کنوانسیون بوده است. عجیبتر آنکه این ثبت حتی پیش از انقلاب هم انجام نشده و پس از انقلاب نیز پیگیری نشده است. اکنون که کشور عراق پیشقدم شده، بخشهایی از وزارت نیرو و حتی وزارت امور خارجه همچنان با ثبت بخش ایرانی تالاب در کنوانسیون رامسر مخالفت میکنند. دلیل اصلی مخالفت این است که میگویند با ثبت تالاب در این کنوانسیون، دست ما در فعالیتهای داخلی بسته خواهد شد و دیگر نخواهیم توانست آزادانه در داخل تالاب جادهسازی، دیوارکشی، استخراج نفت و توسعه کشاورزی انجام دهیم. این در حالی است که همان فعالیتهای آزاد، دقیقاً همین بلا را بر سر تالاب آوردهاند. انگار برای برخی تصمیمگیرندگان، درک بدیهیترین اصول اکولوژیکی سخت است: اینکه اگر این تالاب را از دست بدهیم، نه نفت میماند، نه کشاورزی، نه زیستپذیری، و نه زندگی. در واقع خوزستان از دست خواهد رفت.»
درویش درباره اهمیت حفظ هورالعظیم گفت: «تالاب باید حفظ شود تا مردم بتوانند در این منطقه زندگی کنند. واقعاً تأسفآور است که هنوز برای بخشهایی از بدنه دولت باید مسائل بدیهی مانند تفاوت روز و شب را توضیح داد. واقعاً چگونه است که گروهی از دیوانسالاران قدرتمند در وزارت نیرو و وزارت خارجه با تمام قوا در برابر ثبت بینالمللی این تالاب ایستادگی میکنند، درحالیکه سازمان حفاظت محیطزیست تمام تلاش خود را برای ثبت آن به کار گرفته است؟ این مقاومت، اگر ادامه یابد، به فاجعهای جبرانناپذیر برای خوزستان خواهد انجامید.»
او همچنین درباره تالاب شادگان و بامدژ افزود: «در مورد تالاب شادگان هم میبینیم که تنها آبی که واردش میشود، از سمت کشت و صنعت نیشکر است؛ نه آن آب باکیفیت رودخانههای مارون و کارون. بخشهایی از تالاب نیز در حال خشکشدن است. در همان منطقه، اکتشافات نفتی هم در حال انجام است. در مورد بامدژ و میانگران هم وضعیت مشابهی وجود دارد؛ یعنی ما به دلیل توسعه کشاورزی، عملاً اجازه نمیدهیم که حقابه طبیعی این تالابها واردشان شود و این باعث شده که زندگی مردم منطقه بهشدت با مشکل مواجه شود.»
درویش درباره سیاستگذاریهای غلط در حوزه کشاورزی نیز عنوان کرد: «چه زمانی به این باور جمعی خواهیم رسید که توسعه کشاورزی، آنطور که تصور میشود، اهمیت حیاتی ندارد؟ اینکه حفظ تالابها و بومسازگانها، بسیار مهمتر از این است که بتوانیم چند هکتار دیگر زیر کشت ببریم. چون اگر این اکوسیستمها از بین بروند، نهتنها کشاورزی، بلکه خود زیست انسان هم زیر سؤال میرود. در بالادست استان خوزستان، متأسفانه همواره سدهای بیشتری احداث میشود و طرحهای انتقال آب جدیدی در حال اجراست. این یعنی چشمانداز وضعیت آبی استان، روزبهروز تیرهتر و تارتر میشود.
موسی مدحجی، رئیس اداره احیای تالابهای ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان نیز در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره وضعیت اخیر هورالعظیم گفت: «ما پیشنهاد ثبت تالاب هورالعظیم، در کنوانسیون رامسر را ارائه داده بودیم؛ با توجه به مرزی بودن این تالاب و حضور فعالیتهای نفتی در آن، طبیعتاً این موضوع میبایست از طریق وزارت امور خارجه پیگیری میشد. این پیشنهاد از سوی ما در سال ۱۳۹۴ ارائه شد و تا سال ۱۳۹۸ ادامه داشت. در این بازه زمانی، جلسهای در این خصوص تشکیل شد و به دنبال آن، جلسات دیگری نیز برگزار شد. مطابق روال، متولی اصلی این فرایند، معاونت رودخانههای مرزی وزارت نیرو است که دبیرخانه آن، مسئولیت انجام مکاتبات مرتبط را بر عهده دارد. در آخرین مکاتبهای که صورت گرفته، اعلام شده است برای ادامه روند، بخش محیط زیست وزارت امور خارجه و وزارت نیرو باید رضایت رسمی خود را اعلام کنند. با این حال، این دو نهاد هنوز نظرات و دغدغههایی دارند که تا کنون اعمال نشدهاند.»
مدحجی ادامه داد: «برخی از این نگرانیها از دید ما بیمورد است، چراکه کشور عراق در سال ۲۰۰۶ میلادی، بخش عراقی این تالاب که با عنوان هور الهویزه شناخته میشود را در کنوانسیون رامسر به ثبت رسانده است. نگرانی اصلی وزارت نیرو این است که چون رودخانه کرخه مرزی نیست، در صورت ثبت این تالاب، کشور عراق ممکن است مطالبه حقابه از رودخانه کرخه یا تقاضای برداشت مازاد آب را مطرح کند. این موضوع همچنان محل بحث است. با این حال، مقرر شده که در آیندهای نزدیک، بار دیگر جلسهای با حضور نهادهای ذیربط تشکیل شود تا نظرات و استدلالهای جدید اخذ شده و این روند به شکل مناسبی تکمیل و پیگیری شود.»
وی درباره آخرین وضعیت دو تالاب هورالعظیم و شادگان نیز عنوان کرد: «بر اساس آخرین آمارهای موجود؛ در ششماهه نخست سال آبی جاری، تالاب هورالعظیم به میزان ۵۹ درصد آبگیری شده و تالاب شادگان نیز حدود ۸۲ درصد آبگیری داشته است. با این حال، حوضههای آبریز کرخه و مارون در حال حاضر با تنش شدید خشکسالی مواجهاند. گرچه کل حوضه آبی خوزستان با چالش کمآبی روبهروست، اما این دو حوضه شرایط وخیمتری دارند. انتظار ما این است که با توجه به شدت تبخیر بالا و افزایش بیسابقه دما در سال جاری، که در جلسات مشترک با وزارت نیرو و سازمان آب و برق خوزستان نیز مورد بررسی قرار گرفت، برنامهریزیها با محوریت سند سازگاری با کمآبی پیش برود.»
مدحجی عنوان کرد: «در همین چهارچوب، کمیته مدیریت خشکسالی تشکیل شده و وظایف دستگاههای اجرایی ذیربط مشخص گردیده است. برای نمونه، کشتهای پرمصرف مانند شلتوک در حوضههای آبریز ممنوع شده و الگوی کشت اصلاحی با تأکید بر محصولات کممصرف پیشبینی شده است. همچنین، برنامه اصلاح مصرف آب نیز تدوین شده است. امیدواریم که این اقدامات به نتیجه مطلوب برسد. با این حال، در صورتی که تحقق این موارد میسر نباشد، راهکار جایگزین، رهاسازی موجی آب از سد کرخه خواهد بود تا امکان تأمین آب برای تالابها فراهم شود.»
رئیس اداره احیای تالابهای ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان توضیح داد: «براساس اظهارات سازمان آب و برق خوزستان، شدت تنش آبی در سال جاری از سال ۱۴۰۰ نیز فراتر رفته و در سطحی نزدیک به خشکسالی سال ۱۳۸۷ قرار دارد. این مسئله نشان میدهد که شرایط بحرانی منابع آبی در منطقه تداوم دارد. در حال حاضر نیز میزان آب در این دو تالاب با شدت بالایی در حال تبخیر است؛ بهطوریکه بر اساس تصاویر ماهوارهای که در یک ماه اخیر (اردیبهشتماه) رصد شدهاند، میزان تبخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است. دلیل اصلی این افزایش تبخیر، ثبت دماهایی بالای ۵۰ درجه سانتیگراد در این ماه است که کمسابقه محسوب میشود.»
وی ادامه داد: «در چنین شرایطی، برخی نهادها از موضوع تأمین آب برای تالابها کنار کشیدهاند، در حالیکه مسئولیت اصلی این امر با وزارت نیروست. در این میان، موضوع فعالیتهای نفتی نیز مطرح است. ما در تعامل با شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفت، دو مطالبه اصلی را مطرح کردهایم؛نخست، انجام مطالعات ارزیابی استراتژیک، و دوم، تدوین شرح خدمات مطالعات طرح جامع حفاظت و احیای تالاب هورالعظیم. این دو مطالبه هر کدام شامل بخشهایی مجزا و تخصصی هستند. مطالعات ارزیابی استراتژیک (SEA) گسترهای فراتر از ارزیابی اثرات زیستمحیطی دارند و شامل ارزیابی توان اکولوژیک، تعیین ظرفیت برد و بررسی اثرات تجمعی میادین نفتی (درون و بیرون تالاب، تأثیر بر مردم، معیشت آنها و خدمات اکوسیستمی) میشوند. در مطالعات طرح جامع حفاظت و احیای تالاب نیز، باید ارزیابی دقیقی از خسارات ناشی از فعالیتهای نفتی در بیست و چند سال گذشته صورت گیرد. بخشی از این خسارات پیشتر توسط ما محاسبه و به معاونت حقوقی ریاستجمهوری ارائه شده است. اما در قالب مطالعه جامع، این خسارات باید بهصورت دقیق مستندسازی و تحلیل شوند تا در ادامه، بر اساس میزان خسارتها و آسیبهای وارده، طرحهایی عملیاتی جهت جبران و کاهش اثرات تدوین و اجرا شود. این اقدامات از یکسو باید ناظر به پیامدهای گذشته باشند و از سوی دیگر، پیشبینیهایی برای جلوگیری از تکرار آسیبها در آینده ارائه دهند.»
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.