
پس از پایان دور پنجم مذاکرات ایران و آمریکا (جمعه 2 اردیبهشت 1404) هر دو طرف از «ارائه ایدههای جدید» و «احتمال پیشرفت» سخن گفتند. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران پس از این مذاکرات اعلام کرد «پیشنهادهایی از سوی عمان مطرح شده که قرار است بررسیهای بیشتری روی آنها انجام شود و سپس نتایج به پایتختها منتقل گردد.» عراقچی تأکید کرد که این راهکارها، در صورت حفظ اصول جمهوری اسلامی ایران، میتوانند گرهگشا باشند و زمینه را برای ورود به جزئیات در دور بعدی مذاکرات فراهم کنند. همزمان بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان نیز در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، از «مقداری پیشرفت» اما «بدون نتیجهگیری نهایی» سخن گفت.
در چنین شرایطی، گمانهزنیها و تحلیلها درباره ماهیت ایدههای مطرح شده در رم بالا گرفته است. عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک، در تحلیلی از این روند به دو گزینه محتمل اشاره میکند؛ «توافق موقت» و «کنسرسیوم منطقهای». فرجیراد معتقد است طرف عمانی با درک بنبست اولیه بر سر موضوع غنیسازی، ابتکاری را روی میز گذاشت که هر دو طرف آن را قابل بررسی دانستند. یکی از این ایدهها، توافق موقتی است که ایران در آن برای دورهای غنیسازی را محدود میکند، در مقابل تحریمها کاهش مییابد و نظارت آژانس افزایش پیدا میکند. گزینه دیگر، تشکیل کنسرسیومی با مشارکت ایران، عربستان، امارات و آمریکاست که اورانیوم غنیشده را بهصورت شفاف و با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدیریت کند.
فرجیراد با خوشبینی معتقد است که هر دو ابتکار، بهویژه در صورت همراهی با همکاریهای اقتصادی و سیاسی، میتوانند تنشزدایی را تقویت کرده و مسیر اعتمادسازی را هموار کنند. از نظر او دستیابی به یک توافق معتبر میتواند وزن ژئوپلیتیکی ایران را افزایش داده و بازدارندگی منطقهای را تقویت کند.
عبدالرضا فرجیراد با اشاره به اینکه هیچ چیزی از طرح عمان درز نکرده، گفت: «هم آمریکاییها و هم ایرانیها وقتی وارد دور پنجم مذاکرات شدند، درواقع موضع محکمی گرفته بودند؛ یکی میگفت «غنیسازی نه»، یکی میگفت «غنیسازی آری». این در ابتدای گفتوگوها باعث شد مذاکرات به نوعی به بنبست کشیده شود و طرف عمانی به نظر من از قبل خودش را آماده کرده بود برای اینکه این بنبست را بشکند. یعنی احتمالش را میداده که در واقع این مذاکرات ممکن است به بنبست کشیده شود. البته یک چیز را فراموش نکنید؛ ممکن است در سفری که وزیر خارجه عمان سه چهار روز پیش به ایران داشت و در تهران در مجمع گفتوگو شرکت کرد، یک لابی در این رابطه کرده باشد. این احتمال وجود دارد که با طرف آمریکایی هم لابی کرده باشد؛ ما نمیدانیم.
حالا این ابتکاری که طرف عمانی بعد از بنبست روی میز گذاشت و هر دو طرف آن را دیدند و هر دو هم گفتند که خب، انگار چیز بدی نیست، ما میرویم در پایتختهایمان گفتوگو میکنیم و برمیگردیم... حالا چی میتواند باشد؟ موارد مختلفی وجود دارد.»
این استاد ژئوپلیتیک در توضیح یکی از ابتکاراتی که احتمالاً پیشنهاد شده، افزود: «ممکن است توافق موقت یکی از این ایدهها باشد که یکی از خبرگزاریهای غربی به آن اشاره کرد. مثلاً طرف عمانی گفته که برای اینکه به بنبست نرسید و برای شکستن بنبست، بیایید یک توافق موقت کنید، اما مذاکرات را ادامه دهید. توافق موقت، اینطور که گفته شده، مثلاً برای مدتی ایران برای اعتمادسازی غنیسازی را متوقف کند، که این آشوبها بخوابد، اسرائیل هم آنقدر شارلاتانبازی درنیاورد، آمریکاییها هم از آن چیزی که روبیو گفت که ایران دارد به بمب میرسد و...، خیالشان راحت باشد و آژانس هم نظارت کند. از آنطرف هم مقداری از تحریمهای ایران برداشته شود؛ مثل نفت و مثل اینکه پولهای ایران برگردد. یا موضوع کنسرسیوم است که قبلاً در دور چهارم مطرح شده بود.
کنسرسیوم در دور چهارم مطرح شده بود، اما طرف ایرانی میگوید ما نبودیم که کنسرسیوم را مطرح کردیم. اگر طرف ایرانی نبوده، احتمالاً آمریکایی هم نبوده، چون آمریکاییها دوباره مکرر بحث غنیسازی و «غنیسازی صفر» و اینها را پشت سر هم مطرح نمیکردند. احتمال دارد که این کنسرسیوم را خود عمانیها مطرح کرده باشند. حالا عمانیها رفتهاند این طرح را پر کردهاند، یعنی این تکه را تقویت کردهاند، جامعش کردهاند و آوردهاند روی میز گذاشتهاند. این هم یک احتمالی است.»
فرجیراد معتقد است یکی از مهمترین ایدههای مطرحشده در بحث توافق میان طرفین، موضوع کنسرسیوم منطقهای است. وی در توضیح این گزینه گفت: «ممکن است رفته باشند در پایتختها روی کنسرسیوم بحث کنند. آقای عراقچی هم که در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس گفتهاند یکموقع شما کنسرسیوم را مطرح میکنید، آمریکاییها هم میگویند بد نیست، اما غنیسازیاش را ببریم در یک کشور دیگر. اینجا مسئلهای که مطرح میشود این است که در کنسرسیوم قرار است چه کسانی باشند؟ ایران باشد، امارات باشد، عربستان باشد و آمریکا. آمریکا میگوید باشد، ما کنسرسیوم را میپذیریم، اما ایران غنیسازیاش را جای دیگری مثلاً در عربستان انجام دهد یا در امارات. ایران نمیپذیرد. ایران میگوید که بیایید یک کنسرسیومی انجام دهیم، این اورانیوم را به هم قرض بدهیم. چون امارات در حال ساخت چندین نیروگاه است؛ عربستان هم دارد چندین نیروگاه درست میکند. همه اینها نیاز به چه چیزی دارند؟ «اورانیوم غنیشده».
بنابراین میگوید بیایید زیر نظر آژانس، این اورانیومی که ما داریم ـ ۲۷۰ کیلوگرم ـ بعداً هم تولید میشود یا شما ممکن است داشته باشید، آنهایی که فعلاً غنیسازی ندارند، بیایید اینها را با هم تبادل کنیم. آژانس هم نظارت کامل داشته باشد. البته باید روی آن کار شود و آن جاهایی که شک و تردید هست از بین برود. اینها یعنی چه؟ یعنی اینکه هم آمریکا و هم ایران اراده ادامه گفتوگو دارند. اراده این را دارند که تنش ایجاد نشود. اراده این را دارند که مذاکرات قطع نشود. اراده این هست که اگر راهحلهای هر کدامشان مورد توافق قرار نمیگیرد، یک راهحل سومی را پیدا کنند. من فکر میکنم بتوانند پیدا کنند.
این استاد ژئوپلیتیک معتقد است اگر ما این مشکلات اقتصادی و سیاسی را با آمریکا نداشتیم، این میزان 3.67 درصد غنیسازی چیزی نبود که آمریکاییها بخواهند رویش پافشاری کنند. او در این باره گفت: «برداشتشان این است ما که با ایران روابط نداریم، ما که با ایران کار اقتصادی نمیکنیم. لذا باید در کنار این، مثلاً یک بنزین ذخیره وجود داشته باشد. اگر این ماشین یکموقع متوقف شد، از این بنزین ذخیره استفاده شود تا این ماشین همیشه حرکت کند. چه ماشینی؟ ماشین روابط ایران و آمریکا. بنابراین به نظر من، در کنار یک توافق ـ که من اسمش را میگذارم «خشک» مثل برجام ـ برجام یک توافق خشک بود. یعنی چی؟ یعنی توافقی کردند که ایران این کار را انجام دهد، آنوقت آژانس بیاید کنترل کند. توافق کردند، هم خوب بود و هم لازم. اما آخرش آقای ترامپ آمد؛ توافق خشک بود. توافق برای ما منفعتی نداشت. چین، اروپا، روسیه و اینها نانش را بردند. چرا؟ طبیعی است، به خاطر حسادت و منافع ملیشان. لذا حتماً باید این توافق را از خشکی در بیاورند.»
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.