تاریخ : ۱۰:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۳/۰۲
کد خبر : 207285
سرویس خبری : گفت‌وگو

ضعف سفیر، در تخریب روابط دو کشور موثر است

مجید شاکری در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

ضعف سفیر، در تخریب روابط دو کشور موثر است

اگرچه جایگاه سفیر، می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در تقویت روابط داشته باشد، اما کم اهمیت دانستن این جایگاه و عدم برنامه‌ریزی برای آن می‌تواند به همان میزان آسیب زننده باشد.

فرهیختگان: تجربه به ما می‌گوید، ضعیف بودن سفیر می‌تواند نقش مؤثری در تضعیف روابط داشته باشد، این موضوعی است که مجید شاکری، کارشناس اقتصاد سیاسی به آن اشاره می‌کند. این موضوع نشان می‌دهد سفیر جدید بایستی تحرکات و ابتکارات بیشتری برای تقویت روابط با چین داشته باشد، اگرچه جایگاه سفیر، می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در تقویت روابط داشته باشد، اما کم اهمیت دانستن این جایگاه و عدم برنامه‌ریزی برای آن می‌تواند به همان میزان آسیب زننده باشد.

با این موارد پرونده‌های مهمی پیشروی روابط دو کشور وجود دارد که سفیر هم می‌تواند در آن‌ها نقش‌آفرینی داشته باشد. مجید شاکری در بخشی از گفت‌وگویی که با ما داشته یکی از ضرورت‌های مهم در روابط میان ایران و چین را مهم شمردن روابط دوجانبه و تجارت دوجانبه و درک اهمیت آن تعریف کرده است؛ موضوعی که به‌نظر می‌رسد در حوزه تجارت بین‌الملل هنوز مورد توجه ایران قرار نگرفته است. شاکری الگوی روسیه در تجارت با چین را در این چهارچوب مثال می‌زند و گام‌های مهم پیش‌روی ایران در روابط با چین را مورد بررسی قرار می‌دهد، در ادامه مشروح این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

تفاوت تجارت دوجانبه و تجارت بین‌الملل را درک کنیم
شاکری یکی از مهم‌ترین موضوعات در روابط ایران و چین را توجه به تقویت تجارت دوجانبه دانست و گفت: «مهم‌ترین نکته‌ای که هنوز در ایران درک نشده، تفاوت «تجارت دوجانبه» و «تجارت بین‌الملل» است. ایرانی‌ها علی‌رغم اینکه در تجارت بین‌الملل تحریم شدند، همچنان سعی می‌کنند که با قواعد تجارت بین‌الملل کار خودشان را ادامه دهند. یعنی به چینی‌ها نفت صادر کنند و پول حاصل از صادرات را – آن هم در دورانی که فشار امارات مقداری بیشتر شده – بخشی از آن را در چین مصرف کنند و بخش دیگری را از چین به امارات بیاورند به درهم تبدیل کنند و برای مصارف خودشان به‌کار بگیرند، از جمله خرید کالا از چین. این شامل یک تجارت لجستیک آسیب‌پذیر و تسویه‌ای آسیب‌پذیر است. و از طرف دیگر، با افزایش سهم امارات – به‌عنوان تنها کشوری که ادعای تمامیت ارضی ما را دارد – خلاف جهت امنیت ملی ماست.»

او ادامه داد:« در نقطه مقابل ما روش و زاویه‌ای است که روس‌ها استفاده کردند. با وجود تفاوت‌هایی که بین ما و روس‌ها؛ در سطح تحریم‌ها و اندازه و برگ‌های قدرت وجود دارد، یک شباهت قابل توجه هست که آنجا هم چینی‌ها مهم‌ترین طرف تجاری‌اند. همانند ما آنجا هم بخش اصلی صادرات کشور صادرکننده به چین از جنس انرژی است. درست برعکس ما که صادرات را در قالب بازیگران و عاملیت‌های خُرد و تجارت رقابتی و کوچک‌مقیاس تقسیم کردیم که در نهایت معنای همه این‌ها یعنی امارات. در عوض در رابطه روسیه با چین، اولاً صادرات انرژی روسیه به چین به لحاظ لجستیکی امن شده که بخش مهمی مربوط به همسایگی روسیه و چین است و اگرچه ایران همسایه چین نیست، اما آن هم راه‌حل‌هایی برای امن کردن صادرات انرژی خود به چین دارد.»

وی افزود: «اما نکته مهم‌تر این است که روس‌ها، به‌جای اینکه تلاش کنند، مازاد بستانکاری خودشان را به نحوی از چین به جای دیگری ببرند، مازاد حساب جاری‌شان با چینی‌ها را صفر یا نزدیک به صفر نگه می‌دارند و هیچ بازیگر ثالث یا واسطی را وارد این بازی نمی‌کنند. این موضوع یک معنای نهادی دارد که شما می‌پذیرید که این تجارت دیگر توسط عاملان خُرد، عاملیت‌های خُرد و رقابت‌های کوچک‌مقیاس انجام نخواهد شد، بلکه نهاد‌هایی را می‌سازید و به آن‌ها فضای کار برای تجارت دوجانبه می‌دهید. چون آن زمان تجارت شما را امن و به لحاظ هزینه، ارزان نگه خواهد داشت. اگر این تفاوت را پذیرفتیم که در نهایت هدف ما باید صفر کردن مازاد حساب جاری‌مان با چینی‌ها باشد، آن وقت به گام بعد می‌رویم. چون تنها راه صفر کردن مازاد حساب جاری ایران با بازار مثبت است و از تجارت نمی‌گذرد، بخش دیگری از آن لاجرم باید به شکل سرمایه‌گذاری چینی‌ها در ایران دربیاید. دومین اصلی که باید بپذیریم، این است که نگاهمان به روابط ایران و چین، نباید نگاه مبتنی بر تجارت باشد، بلکه باید نگاه مبتنی بر سرمایه‌گذاری باشد. سرمایه‌گذاری چینی‌ها در ایران، صرفاً از بابت نداشتن منابع نیست، بلکه از بابت صفر کردن مازاد حساب جاری هم است. ولی ما باید بتوانیم بر سر یک برنامه معقول و یک فهرست معقول از پروژه‌ها برای طرفین توافق کنیم که یک گام مهم در مرحله بعد خواهد بود.»

باید یاد بگیریم روابط دوجانبه قوی ایجاد کنیم
شاکری معتقد است تا زمانی که اهمیت تقویت روابط دوجانبه را درک نکنیم، نمی‌توانیم روابط چندجانبه قوی ایجاد کنیم و گفت: «اگر درک کنیم که روابط ایران و چین در دوره جدید – علی‌رغم اینکه تحریم‌ها، خصوصاً از سال ۹۷، اصلاً برای این طراحی شدند که روابط ما بین ایران و چین را تحت تأثیر قرار بدهند – اما اگر درک کنیم که آن تحریم‌ها در حوزه تجارت بین‌الملل و عاملیت‌های بین‌الملل کار می‌کنند؛ اما در کارکرد دوجانبه کار نمی‌کنند، تازه به گام بعد خواهیم رفت. باید یاد بگیریم چیز‌هایی مثل عضویت در بریکس و شانگهای (شالک) به خودی خود نه ارزش دارند، نه اولویت. اگر نتوانیم روابط دوجانبه قوی با کشور‌ها ایجاد کنیم، هرگز روابط چندجانبه قوی هم نمی‌توانیم ایجاد کنیم.»

تجربه می‌گوید ضعیف بودن سفیر در تخریب روابط مؤثر بوده است
مجید شاکری در مورد فرصت‌هایی که پیش‌روی سفیر جدید وجود دارد نیز گفت: «تجربه سفارت آقای بختیار و سفارت آقای کشاورززاده به ما می‌گوید که ضعیف بودن سفیر، بسیار بر تخریب روابط طرفین مؤثر بوده است و اینکه آقای رحمانی‌فضلی یک وزن سیاسی بالاتری دارند، علی‌رغم اینکه ایشان تخصصی در این حوزه به‌صورت مستقیم ندارند، یک گام به جلو است. اما اگر او بخواهد همان رویکرد دو سفیر قبلی را در چین ادامه دهد، رویه گذشته ادامه خواهد داشت. ممکن است با توجه به وزن سیاسی بالاتر آقای رحمانی‌فضلی، آثار بزرگ‌تری هم داشته باشد. اما مجموعاً رفتن آقای رحمانی به چین را با توجه به دسترسی‌های سطح بالایی که در تهران دارد مفید ارزیابی می‌کنم.»