
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دلایل اظهارات اخیر رئیس دولت اصلاحات را میتوان اینگونه برشمرد:
اول- بحران پایگاه اجتماعی است. پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات دچار چندپارگی و تشویش ساختاری شده است. همه داشتهها و سرمایه اصلاحات به این پایگاه اجتماعی ناهمگون سیاسی بود. از متدین تا مطرب و بهایی و ضدانقلاب در این جبهه بودند، اما امروز ماجرا تغییر کرده است. مهمترین خاصیت شبکههای اجتماعی خالصسازی است. پردهها افتاده است و بدنه اصلاحات و پایگاه اجتماعی این جریان در حال تفکیک و پاکسازی است. این روزها ضدانقلاب حساب خود را از اصلاحطلبان هم جدا کردند. شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نشانه است.
دوم - بحران مشروعیت است. پروژه «تکرار میکنم» به سرانجام خوشی نرسید؛ وضعیت امروز دولت عیان است و توضیح به نیاز ندارد. در تمام عرصهها متوقف شده است. مهمترین دستاوردش که برجام بود نیز در بدترین شکل ممکن زمین خورده است.
آنسوتر مجلس؛ در تراز و ارزیابی هر مدیر باتجربه و کارشناس منصفی، ضعیفترین کارنامه در طول تاریخ انقلاب را دریافت میکند. شورای شهر و شهردار تهران نیز بهعنوان نماد دموکراسی پایتخت، گرفتار شکست پیاپی در تصمیمگیری و اثربخشی شدند و هر روز در نارضایتی مردم تهران بیشتر لطمه میبینند.
سوم- بحران ژنرالها است. ژنرالهای این جریان چند دسته شدند؛ گروهی ضدانقلاب و فراری. گروهی نیز افسردگی پیدا کردند و همزمان با کهولت سن از دور سیاستورزی خارج شدند. دستهای از چهرههای سفید و جوان هم به دلیل اینکه تنها شاخص گزینش آنها عبور از فیلتر شورای نگهبان بود، دارای کمترین کارآمدی و اثربخشی بودند و از این جهت هیچ وقت محل مشورت و نقشآفرینی قرار نگرفتند. و اما دسته آخر که مدیران باسابقه این جریانند، بیشترین سهم را در شکست این روزهای اصلاحات پیدا کردند. این دسته، مدیرانی هستند که در دولت فعلی با رانت سیاسی و اقتصادی قدرت پیدا کردند و مسیر «کارگزارنیزه شدن اصلاحات» را فراهم ساختند.
با این مقدمه قدری طولانی امروز خاتمی به بحران ساختاری در اصلاحات رسیده و به نظر من فروپاشی اصلاحات با قرائت گذشته خاتمی و یارانش قطعی است. این حرفهای جدید با نیت بازسازی ساختاری انجام شد که متاسفانه به دلیل اطلاعات غلطی که به ایشان دادند، وضعیت اصلاحات را بدتر کرد.
نکته قابلتوجه بعدی این است که چرا این اظهارات در رسانههای اصلاحات و ضدانقلاب بایکوت شد؟ بهطور اختصار میتوان گفت به جهت فاصله معنادار آن از مسائل روز! گویی خاتمی 97 ظهور کرده است. از این جهت این سخنان سه اشکال جدی داشت که باعث شد ضدانقلاب خاتمی را هو کند و اصلاحطلبان شرمشان بیاید که آن را تحویل بگیرند.
اشکال اول فاصله پیشنهادها از واقعیتهای حقیقی جامعه بود. من واقعا به آقای خاتمی پیشنهاد میکنم در اعتراضات خیابانی کنار مردم باشند تا از نزدیک شعارها را بشنوند. برای او و جریان متبوع وی خوب نیست که پیشنهادشان برای خروج از وضع موجود تا این میزان متفاوت از خواست مردم باشد. واقعا تصور کردند مردم برای تغییر نگاه رسانه ملی، عفو عمومی، رفع حصر یا برگزاری هیات منصفه به خیابان آمدند.
اشکال دوم این بود که به دولت پشت کردند و این رفتار را هیچکس نمیپذیرد، چراکه خلاف اخلاق سیاسی است. باید بایستند و جوابگو باشند. مشکلات پیچیده اقتصادی بر گرده دولتی است که با پروژه تکرار میکنم به قدرت رسیده است.
اشکال سوم و درنهایت اینکه گرچه خاتمی عذرخواهی کرد و از دولت انتقاد هم میکند، اما همینجا نیز صداقت ندارد. چطور ممکن است به دولت انتقاد کنند، ولی راهکارشان برای عبور از وضع موجود، رفع حصر و عفو عمومی و... باشد. چطور ممکن است از دولت انتقاد کنند، اما اصلاحطلبان مجلس حاضر نباشند سوال از رئیسجمهور را امضا کنند؟!