
دیدار «دونالد ترامپ» با «ابومحمد الجولانی» تروریست سابقهدار که نیروهایش چند سال پیش در روستاها و خیابانهای سوریه و عراق سر میبریدند، روز چهارشنبه (24 اردیبهشت 1404، 14 می2025) با حضور «محمد بن سلمان» ولیعهد و نخستوزیر عربستان سعودی میسر شد. ترامپ این دیدار را در جریان تور منطقهای خود به سه کشور حاشیه جنوبی خلیجفارس انجام داد؛ سفری که به ترتیب شامل عربستان، قطر و امارات میشود.
جولانی چگونه بار یافت؟
جولانی تروریست عضو گروه القاعده پس از اشغال عراق توسط آمریکا و ساقط کردن حکومت سنیمذهب صدام برای مبارزه در این کشور حضور داشت. او سپس در سوریه در قالب القاعده و داعش جنگید و همان زمان نظراتی منفی درباره حکومتهای عربی داشت. او در حین مبارزه با دولت بعثی سوریه، معتقد بود دولتهای حاشیه جنوبی خلیجفارس با پرداخت جزیه و خراج به آمریکا سرپا ماندهاند.
جولانی طی چند سال گذشته در یکی از بزرگترین اقدامات برای «ری برندینگ» با انجام سنگینترین عملهای جراحی پلاستیک روی وجهه خود توانست به عنوان عضوی از القاعده به دیدار ترامپ رفته و توسط او تمجید شود.
با اینحال عامل مهم بعدی در تبدیل یک عضو القاعده به دوست آمریکا، پذیرش برخی شروط ترامپ بود. این مسئله نشاندهنده انعطاف آمریکا در تغییر دوست و دشمن با پذیرش شروطی خاص و البته دشوار است که میتواند به انهدام حاکمیت آن بینجامد.
بر اساس آنچه کاخ سفید اعلام کرده است، رئیسجمهور آمریکا پس از تاکید بر به رسمیت شناختن رژیمصهیونیستی به جولانی گفته «به همه تروریستهای خارجی بگو که سوریه را ترک کنند.»، «گروههای فلسطینی را از سوریه اخراج کن.»، «به آمریکا برای جلوگیری از احیای داعش کمک کن» و «مسئولیت مراکز نگهداری داعش در شمال شرق سوریه را برعهده بگیر.»
این 5 شرط نشان میدهد جولانی بهعنوان یک عضو القاعده که دشمن آمریکاست برای بهبود روابط خود با آمریکا در قالب همراهی با این کشور در مبارزه با داعش باید استمرار فعالیت امنیتی و نظامی واشنگتن در خاک کشورش را پذیرفته و با پیوستن به روند عادیسازی، ضمن خلع سلاح در جنوب و توافق بر سر جولان با رژیمصهیونیستی از خیر بخشهای دیگر از خاک سوریه نیز بگذرد.
تنها در این صورت است که یک دشمن میتواند به دوست آمریکا تبدیل شود؛ دوستیای که از مسیر گذشتن از همه چیز حاصل میشود.
نکات
در خصوص دیدار ترامپ با جولانی و مسائل پیرامونی آن نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند:
1- تمرکز محتوای بحثها و تلاش جولانی و متحدانش بر سر رفع تحریمهای سوریه است. هرطرفی نیز از این قضیه اراده خود را دارد. منظور و اراده جولانی از رفع تحریمها رسمیت یافتن حکومتش است نه آنکه بخواهد سامانی به اوضاع اقتصادی بدهد. اراده ترکیه، قطر و عربستان نیز تزریق راحتتر پول و سرمایهگذاری برای تقویت جولانی است.
2- پس از سقوط سوریه، حکومت در دستان هیئت تحریرالشام افتاد که مورد حمایت ترکیه قرار دارد. به طور آشکاری جولانی رهبر این گروه به ترکیه وابسته بود تا آنکه بخواهد به عربستان نزدیک باشد.
قرار گرفتن بخشی از عرصه حکومت جدید این کشور به دست عربستان، محدودیتهای ترکیه را نشان میدهد. حکومت جولانی برای پذیرش منطقهای و بینالمللی نیازمند ارتباط با عربستان بود و محور قطر و ترکیه در این حوزه کارایی نداشت.
این مسئله نشان میدهد عرصه سیاست خارجی حکومت جولانی تحت تاثیر عربستان قرار دارد. واسطهگری عربستان برای برداشته شدن تحریمها نزد آمریکا نیز حکایت از سرایت این نفوذ به مناسبات داخلی سوریه دارد.
3- درحالیکه در تور منطقهای ترامپ سفر به قطر به عنوان دولتی که به ترکیه و جولانی نزدیکتر تلقی میشود، وجود داشت، او در عربستان با جولانی دیدار کرد. علاوه بر قدرت سعودی، احتمالا ترکیه و قطر پس از جنگی طولانیمدت با محور مقاومت در سوریه خواهان ادامه آن با سعودی نیستند از این رو ممانعتی در برابر ریاض ندارند.
4- ترامپ در دومین مقصد تور منطقهای خود به حاشیه جنوبی خلیجفارس به قطر میرود؛ دولتی که حامی جولانی است. او سپس به امارات خواهد رفت که یکی از حامیان اصلی بشار اسد به حساب میآمد. به نظر میرسد سیاست آمریکا در منطقه تا حد زیادی با برداشتهای عربستان سعودی منطبق شده است. ریاض پس از شکست در پروندههای لبنان و سوریه از هردو عقب کشید. حالا اما با تضعیف بازیگران حاضر در این عرصه، سعودیها به دنبال استفاده از ظرفیتهای خود هستند. این تضعیف علاوه بر محور مقاومت شامل محور ترکیه-قطر نیز شده است.
به نظر میرسد سعودیها نحوه جدیدی از سیاستورزی را در پیش گرفته و پس از مشخص شدن صحنه وارد قضایا میشوند که متفاوت از بازیگری اماراتیهاست. تا پیش از این در مقابل محور مقاومت و محور ترکیه-قطر، محور عربستان-امارات نیز در منطقه فعالیت میکرد اما در حال حاضر وضعیت تغییر کرده است.
سعودیها در لبنان و سوریه بهتنهایی عمل کردند و در سودان نیز در کنار طرفهایی مانند ایران و ترکیه، در کنار حکومت نظامیان به رهبری «عبدالفتاح البرهان» در برابر شورشیان موسوم به «نیروهای واکنش سریع» به رهبری «محمد حمدان دقلو» ایستادند. این اتفاق درحالی رخ داد که دقلو مورد حمایت رژیمصهیونیستی و بیشتر از آن امارات است.
سیاست جدید سعودی ایستادن در تیم پیروز و بازی در توافقات پس از جنگ است بدون آنکه خود وارد مبارزات شده و زیان ببیند. در سوریه محور ترکیه- قطر هزینه کرد و به موفقیت نسبی دست یافت اما درست پس از آن است که سعودیها وارد عرصه شده و حتی از بازیگران اصلی و فعال پیش افتادند.
5- مطالب در خصوص کاهش وابستگی و توجه آمریکا به حاشیه جنوبی خلیجفارس میتوانند باعث اشتباه شوند. بارها در رسانهها تکرار شده که آمریکا با نفت شیل از نفت خلیجفارس بینیاز شده و توجه کمتری به آن خواهد داشت. شاید این گزاره درست باشد اما چشم واشنگتن اگر از دریافت نفت منطقه به طور مستقیم برداشته شود، از صدها میلیارد دلار درآمد نفتی کشورهای خلیجفارس برداشته نخواهد شد.
از سوی دیگر بینیازی آمریکا به نفت منطقه با دستاندازی این کشور به نفت سوریه و تداوم آن در دولت جدید نمیخواند. هرچند نمیتوان دستاندازی آمریکا بر منابع نفتی سوریه را به طور کامل اقدامی اقتصادی برای کسب درآمد دانست زیرا دلایل دیگری نیز برای این کار میتوان متصور شد؛ از جمله اشغال میادین نفتی برای تضعیف توان دولتهای مرکزی در سوریه.