
باخت، دعوا و اختلاف میان اعضای یک تیم و یا ائتلاف را بیشتر میکند، درحالیکه شیرینی پیروزیها میتواند تفاوتها را بپوشاند. تشدید واگرایی و تنش میان آمریکا و «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور این کشور با رژیمصهیونیستی و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم حکایت از بروز اختلافاتی دارد که نشانهای از انباشت شکستهاست. خروج هرچند موقت ترامپ از میدان جنگ یمن و بیتوجهی به خواستهای رژیم در پروندههای متعدد، جلوههایی از ناکامیاند؛ ترامپی که قول داده بود یمن را تسلیم کند، جنگ را رها کرده است.
استفان ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه روز پنجشنبه هفته گذشته در جریان دیدار با خانواده اسرای صهیونیست در غزه هشدار داده بود که «ترامپ مصمم است به سمت توافقی مهم با عربستان سعودی پیش برود، حتی اگر اسرائیل در آن مشارکت نداشته باشد.» «مایک هاگبی»، سفیر دولت ترامپ در تلآویو در پاسخ به اعتراضات نسبت به توافق آتشبس میان دولتش با یمن تأکید کرده بود: «آمریکا در هیچیک از توافقاتش نیازی به گرفتن اجازه از اسرائیل و حتی مشورت با آن ندارد.» اظهارنظرهای ناخوشایند اصلیترین مسئولان آمریکایی در امور منطقه و فلسطین اشغالی در این خصوص، حکایت از سردی روابط میان طرفین دارد. ویتکاف یک یهودی است و هاگبی نیز انتصابش موجی از امید میان صهیونیستها ایجاد کرده بود، اما هر دو اظهارات و پاسخهایی سربالا به خواستههای تلآویو دادهاند. اینها اما لایهای سطحی از تنش هستند؛ شواهد و زنجیره اختلافات گستردهتر از اظهارات است.
اقدامات ناخوشایند ترامپ از نگاه تلآویو
دولت دوم ترامپ طی چند ماهی که بر سر کار بوده، چندین اقدام مهم ترتیب داده که در آنها رژیم نادیده گرفته شده است. در ادامه به این اتفاقات پرداخته شده است:
1. اجبار نتانیاهو توسط ویتکاف برای قبول آتشبس برای دومینبار
پس از روی کارآمدن ترامپ و انتخاب ویتکاف به عنوان نماینده ویژه در امور خاورمیانه، او در جریان سفر به تلآویو نتانیاهو را به گونهای تحت فشار قرار داد تا وی به سرعت مجبور به قبول دومین توافق آتشبس در طول جنگ طوفان الاقصی شود.
این در حالی است که تا پیش از این دولت بایدن صرفاً نتانیاهو را از طریق محدودیتهای ارسال سلاح کنترل میکرد که این تهدیدات نیز توسط تلآویو جدی گرفته نمیشدند.
2. مذاکره مستقیم آمریکا با حماس
در ایام جنگ طوفان الاقصی حماس به نمایندگی از گروههای مقاومت با میانجیگری طرفهایی مانند مصر و قطر با رژیمصهیونیستی مذاکره میکرد. با این حال در دولت ترامپ تیمی از آمریکا به ریاست «آدام بولر»، فرستاده ویژه این کشور در امور «گروگانها» به بهانه حضور اسرایی با تابعیت آمریکایی در غزه، وارد مذاکره مستقیم با حماس شد. صرف این مذاکره برای صهیونیستها گران نبود، بلکه آنچه خشم و نگرانی آنها را برانگیخت، نوع نگاه تیم آمریکایی به حماس و مذاکره با آن بود. آنها علناً اعلام کردند که حماس گروهی عجیب نیست و میتوان با آن گفتوگو کرد و به توافق رسید.
3. تحت فشار قراردادن مجدد رژیم برای آتشبس
گفته میشود در جریان دومین سفر نتانیاهو به آمریکا برای دیدار با ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به او گوشزد کرده که زمان زیادی برای ادامه جنگ ندارد و باید آن را به پایان برساند. این نوع از برخوردهای ترامپ با نتانیاهو قاطعانهتر از نحوه برخورد بایدن با او است.
4. اعمال فشار برای ارسال غذا و دارو به غزه
ترامپ چندی قبل ادعا کرد برای ارائه غذا و دارو به غزه با نتانیاهو صحبت کرده است؛ هرچند در این کمکرسانی نیز توطئهای از سوی آمریکا وجود دارد و واشنگتن میکوشد با قبضه توزیع کالا در دست شرکتهای امنیتی بینالمللی، حماس و غزه را تضعیف کند، اما همین سیاست نیز متفاوت با فشار بینهایت زیادی است که تندروها در دولت نتانیاهو به دنبال آنند.
5. مذاکره با ایران
نتانیاهو هنگامی که برای دومینبار ترامپ را در کاخسفید در دوره جدید دید، در برابر دوربینها از او شنید که دولتش در حال مذاکره با ایران است. نتانیاهو منفعلانه و گیج از آمریکا درخواست کرد اگر با ایران مذاکرهای دارد، سعی کند مدل لیبی را در برابر آن اجرایی کند که شامل برچیده شدن برنامه هستهای میشود.
6. آتشبس با یمن
درست چند ساعت پس از حمله رژیمصهیونیستی به فرودگاه صنعا و بنادر این کشور در ساحل دریای سرخ، ترامپ شخصاً اعلام کرد که با یمنیها در ازای توقف حملات به کشتیهای بینالمللی توافق کرده است.
این خبر سرخوشی صهیونیستها از حملهشان به یمن را از بین برد. اگر پیش از این آمریکا در قبال آتشبس خواستار پایان حملات به کشتیهای رژیم و خود سرزمینهای اشغالی شده بود، اینبار خبری از این موضوع نبود.
واشنگتن بدون آنکه خواستار توقف حمله به رژیم شود، تن به آتشبس داده بود بدون آنکه تلآویو را در جریان بگذارد.
7. توافق احتمالی با دولتهای عربی با زیر پا گذاشتن مصالح رژیم
ترامپ قصد دارد در جریان سفر خود به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس امکاناتی را به آنها ارائه کند که دو ویژگی دارند؛ نخست آنکه در قبال ارائه آنها امتیازی به نفع رژیم درخواست نخواهد شد و دوم آنکه برخی از این امکانات میتوانند انحصار رژیم در منطقه را در حوزههایی بشکنند.
اگر عربستان سعودی قادر به دریافت امکاناتی برای برنامه غیرتسلیحاتی خود شود، این مسئله یک گام سعودیها را به ساخت سلاح نزدیکتر میکند. اگر سعودیها حتی در قالب برنامهای غیرتسلیحاتی از غنیسازی برخوردار شوند، فاصله خود با ساخت سلاح را کم کردهاند؛ موضوعی که انحصار هستهای رژیم در منطقه را به چالش میکشد.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.