تاریخ : ۱۶:۳۶ - ۱۴۰۴/۰۲/۱۳
کد خبر : 206140
سرویس خبری : جامعه

دوگانهٔ همیاری و بی‌تفاوتی جامعۀ ایرانی

چرا مردم در بحران‌ها متحد می‌شوند؟

دوگانهٔ همیاری و بی‌تفاوتی جامعۀ ایرانی

بی‌تفاوتی جامعه‌ی ایرانی در زندگی روزمره و در مواجهه با مسائلی مانند محیط زیست و فرهنگ ترافیک، در حالی که در هنگام بحران‌هایی مانند انفجار بندرعباس، موج گسترده‌ای از همیاری در جامعه شکل می‌گیرد، همواره محل پرسش بسیاری از جامعه‌شناسان بوده است.

یکی از ویژگی‌های پررنگ جامعه ایران در دهه‌های اخیر، بروز رفتار‌های دوگانه در عرصه اجتماعی است؛ از یک‌سو، در مواجهه با بحران‌ها و فجایع طبیعی و انسانی مانند زلزله بم و کرمانشاه، انفجار بندرعباس، حادثه پلاسکو و نظایر آن، موجی گسترده از نوع‌دوستی، ایثار و یاریگری در جامعه پدیدار می‌شود که نه‌تنها از سوی رسانه‌ها، بلکه در پژوهش‌های اجتماعی نیز تأیید شده است و از سوی دیگر، در زیست روزمره و در برخورد با مسائلی چون محیط‌زیست، فرهنگ ترافیک، رعایت حقوق جمعی یا قوانین عمومی، جامعه ایرانی با سطحی از بی‌تفاوتی و بی‌نظمی اجتماعی مواجه است که محل پرسش و تأمل بسیاری از جامعه‌شناسان بوده است.
پیمایش‌های ملی همچون «پیمایش سرمایه اجتماعی» وزارت کشور (۱۳۹۴) و مطالعات مشابه مرکز افکارسنجی ایسپا یا مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری، نشان داده‌اند که ایرانیان هم‌زمان هم تمایلات شدید نوع‌دوستانه دارند و هم در سطحی از ناهنجاری و فردگرایی ساختارشکنانه به سر می‌برند. این وضعیت، به‌درستی نشانگر نوعی «تعارض فرهنگی» است که ریشه آن را می‌توان در فرایند شبه مدرنیزاسیون وارداتی و گسترش سرمایه‌داری رانتی در ایران جست‌وجو کرد.
سرمایه‌داری در ایران، برخلاف نمونه‌های کلاسیک اروپایی که با نهادسازی و تقویت نظم اجتماعی همراه بود، بیشتر به‌صورت رانتی و وابسته به قدرت دولتی رشد کرده است. در این فرایند، ساختار‌های سنتی همیاری و روابط افقی اجتماعی، به‌تدریج به حاشیه رانده شدند و فرهنگ مشارکت، جای خود را به منطق سود، رقابت و منافع فردی داد. این امر در حوزه‌هایی چون شهرنشینی، مدیریت منابع و تعاملات اداری آثار آشکاری برجای گذاشته و موجب گسترش بی‌تفاوتی، کاهش اعتماد عمومی و تضعیف مسئولیت‌پذیری اجتماعی شده است.
بااین‌حال، بازمانده‌های سنت یاریگری در فرهنگ ایرانی، هنوز در بزنگاه‌های بحرانی فرصت بروز می‌یابند؛ چراکه در این فضا‌ها، منطق سرمایه‌دارانه موقتاً تعلیق می‌شود و جامعه فرصت بازگشت به الگو‌های سنتی همدلی و فداکاری می‌یابد. به بیان دیگر، آنچه امروز به‌عنوان دوگانگی در رفتار اجتماعی ایرانیان شناخته می‌شود، نه صرفاً نشانهٔ بحران فرهنگی، بلکه نشانهٔ تقابل دو منطق متعارض است: منطق همیاری سنتی که هنوز زنده است و منطق فردگرایانه و بی‌تفاوت سرمایه‌داری رانتی که با فقدان نهاد‌های مدرنِ پاسخگو، گسترش‌یافته است.
به نظر می‌رسد تا زمانی که ساختار‌های اقتصادی و سیاسی بر پایه نابرابری و غیاب نهاد‌های پاسخگو استوار باشند، این دوگانگی نیز تداوم خواهد داشت. بازسازی اعتماد عمومی و احیای سرمایه اجتماعی، نه با شعار، بلکه با بازآرایی بنیادین در نظم اقتصادی و اجتماعی ممکن خواهد بود.