
اردیبهشت ماه سال گذشته چند طاق زرشکی رنگ در نیم طبقه مصلی تهران برپاشد که قرار بود، اولین فلوشیپ نشر در آن برگزار شود و این طاقها پلی شود میان میان ادبیات و ناشران ایران و جهان. با این حال در پایان نمایشگاه سی و پنجم، نیم طبقه مصلی خالیتر و بی سروصداترین بخش نمایشگاه لقب گرفت و فلوشیپی که قرار بود در این محل برگزار شود، در حد همان اسم و نام باقی ماند.


اول ببینیم کار این فلوشیپ و اصولا فلوشیپها چیست؟ معرفی صنعت نشر کشور مبدا به باقی کشورهای حاضر در آن، فروش حق توزیع و پخش آثار برگزار کننده فلوشیپ و طراحی و بازتولید چهره فرهنگی کشور مبدا به حاضران در آن.
آنطور که مسئولان برگزاری نمایشگاه کتاب گفته بودند، در این نیم طبقه پیشبینی حضور آژانسهای ادبی شده بود که بتوانند با مذاکره کردن با ناشران ایرانی فرآیند واگذاری حق نشر و جذب سرمایهگذاریهای خارجی شوند. با این حال مسئولان برگزاری میدانستند که این فرایند حتی اگر به نمایشگاه سیوپنجم برسد ناقص است و نمیتواند کاری را پیش ببرد، به همین دلیل نوید برگزاری اولین فلوشیپ تهران را در پاییز ۱۴۰۳ میدادند. اینکه با کدام ایده و چگونه قرار بود این فلوشیپ برگزار شود را کسی نمیداند اما تغییر دولت همین قرار پاییز ۱۴۰۳ را هم به هم زد و همه اتفاقات را دستخوش تغییر کرد.
اواسط شهریور ماه ۱۴۰۳ و تنها با گذشت یک ماه از تحلیف رئیس جمهور جدید در ایران، محمد نوری ارسوی، وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه با رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دیدار میکند و میگوید: «سال ۲۰۲۵ سال ویژهای در ارتباط فرهنگی میان ایران و ترکیه خواهد بود.» وقتی این جمله را ایمانیفرد (رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) شنید، چندان پیشفرضی نسبت به اینکه کارِ «ویژه» ترکها در ایران چه خواهد بود نداشت. در همان جلسه مطرح شد که این کار «ویژه» در ایران از اواسط بهمن ماه ۱۴۰۳ آغاز خواهد شد.
۲۵ اسفند ماه خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه اولین فلوشیپ نشر تهران، در نمایشگاه کتاب سی و ششم برگزار خواهد شد.
حالا برگزار کننده فلوشیپ کیست؟ آژانس ادبی اینتروتمای ترکیه. این یعنی نیم طبقه سوت و کور سال قبل را ترکها دیدهاند متوجه شدهاند که با یک بازار بکر طرف هستند. بازاری که ترکها با ورودشان میتوانند مدیریت چهره بینالمللی ایران را برعهده بگیرند اما در این بین یک تناقض وجود دارد.
آژانس ادبی اینتروتما چیست و چه کاری را بر عهده دارد؟ این سازمان بزرگترین آژانس ادبی ترکیه و عملا مسئول ساخت چهره فرهنگی و ادبی ترکیه را در سرتاسر جهان بر عهده دارد. به نوعی این آژانس پیش قراول فرهنگی ترکیه محسوب میشود و بازوی محمد نوری ارسوی، وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه.
فلوشیپ استانبول هم که برگزار میشود- که از آن به عنوان مهمترین فلوشیپ منطقه نام برده میشود-همین اینتروتما از برگزار کنندگان آن است و بیش از ۲۵۰ نشر بینالمللی من جمله انتشارات ایران را وارد ترکیه میکند تا کتابهای ترک را به دیگر کشورهای منطقه و جهان معرفی و پس از فرایند فروش حق توزیع تبادل فرهنگی را صورت بدهد. یک سوال در این بین ذهن را مشغول میکند، چرا اینتروتمای ترکیه باید روی صنعت نشر ایران سرمایهگذاری کند؟
شک اصلی این است که ترکها میخواهند انحصاری روی توزیع بازار ادبیات ایران داشته باشند و از این جهت بتوانند چهره ادبیات ایران را آنطور که میخواهند مدیریت کنند. حتی اگر این فرض را هم بپذیریم باز هم یکسری تناقض غیر قابل درک وجود دارد. ترکیه بدون شک جدیترین رقیب فرهنگی ماست، آنها در طی سالهای مختلف ذیل همکاریهای میان کشورهای ترک زبان سعی کردند فرهنگشان را بازتولید کنند و از خود یک فرهنگ جهانی بسازند. همانطور که مهمت بورهان، رئیس کمیته هماهنگی فلوشیپ ناشران استانبول میگوید: «هنگام چاپ یک کتاب، ناشران تُرک، تنها به مخاطبان تُرک فکر نمیکنند و میدانند که این کتاب میتواند به دست مردم در تمامی نقطههای جهان برسد. در واقع یک کتاب از صنعت نشر محلی، خارج و وارد بازار جهانی میشود.»
آنچه مهمت بورهان نگفت، این است که ترکها میخواهند با چه ابزاری فرهنگشان را جهانی کنند؟! این صحبتهای بورهان زمانی معنا میدهد که آن را در کنار برنامه منسجم ترکها در انحصار و مصادره فرهنگی در مفاهیمی و اشخاص قرار بدهیم. برنامهای که باعث شده از صدر تا ذیل مقامات ترک ادعاهای شاذ درباره نوروز، مولانا و باقی مظاهر فرهنگی ایرانی مطرح کنند. برنامهای که به نظر میرسد از انحصار در اشخاص به انحصار در بازارها و نمایشگاهها رسیده و به وسیله ناکارآمدی فرهنگی در داخل کشور و با واسطه سازمانهای اقماری حلقه مصادرهشان را تنگ و تنگتر میکنند.