تاریخ : ۰۸:۵۸ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۳
کد خبر : 203648
سرویس خبری : نقد روز

نقض احتمالی آتش‌بس غزه و معمای امنیت ملی ایران

روزهایی که نباید با روزمرگی گذراند

نقض احتمالی آتش‌بس غزه و معمای امنیت ملی ایران

با وجود اجرای فاز اول توافق آتش‌بس در جنگ غزه، ناکامی اسرائیل در تحقق گزاره‌های مطلوب خود و بالا گرفتن درگیری‌های سیاسی و رسانه‌ای در سرزمین‌های اشغالی، احتمال نقض آتش‌بس توسط تل‌آویو را افزایش داده است. شرایط بحرانی ارتش اسرائیل و افزایش مجروحان و مشکلات روانی، بر کارآمدی دولت نتانیاهو تأثیر منفی گذاشته است.

با وجود اجرای فاز اول توافق آتش‌بس در جنگ غزه از سوی طرفین و پیگیری مقاومت حماس برای آغاز فاز دوم، ناکامی طرف اسرائیلی در تحقق گزاره‌های مطلوب خود برای روایت این مسئله و بالا گرفتن درگیری‌های سیاسی و رسانه‌ای در سرزمین‌های اشغالی، شرایط را به‌سمتی برده که احتمال عدم اجرای این مرحله و نقض آتش‌بس از سوی تل‌آویو بسیار بالاست.

براساس داده‌های منتشرشده توسط وزارت دفاع اسرائیل در نشست ویژه پارلمان، شمار مجروحان ارتش رژیم به حدود 80 هزار نفر رسیده که 51 درصد از آن‌ها زیر 30 سال دارند. همچنین تعداد سربازانی که از اختلال روانی استرس پس از حادثه (PTSD) رنج می‌برند و درگیر درمان‌های سنگین روانی‌اند، به‌شدت افزایش یافته است.

طبق این گزارش، بودجه رسیدگی به این مجروحان در حدود 150 میلیون دلار است که 72 درصد افزایش داشته و این مسئله، تأثیر مستقیمی بر روی کارآمدی دولت «بنیامین نتانیاهو» داشته است. 
در این شرایط، یکی از گزینه‌های مطرح برای تغییر در وضعیت بحران سیاسی نتانیاهو و کابینه‌اش، آغاز مجدد جنگ غزه و به حاشیه راندن مخالفان به بهانه درگیری در جنگ است؛ مسئله‌ای که از چند روز پیش آغاز شده و هم‌زمان با عدم اجرای فاز دوم توافق آتش‌بس میان رژیم صهیونیستی و حماس، ارتش اسرائیل از ورود کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه جلوگیری کرده و همچنین اقدام به قطع جریان برق در این منطقه کرده است.

این اقدامات که با اعلام نگرانی جدی سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی روبه‌رو شده، بازتاب‌های سیاسی مختلفی نیز در سطح جهان داشته است که یکی از مهم‌ترین واکنش‌ها از سوی مقاومت انصارالله در یمن بوده است. سیدعبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله در سخنرانی چند روز پیش خود چهار روز به اسرائیل فرصت داد تا به مانع‌تراشی در برابر رسیدن کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه پایان دهد و تأکید کرد در صورت عدم تحقق این مسئله، عملیات دریایی مقاومت یمن علیه کشتی‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی مجدداً آغاز خواهد شد. 

در چنین شرایطی، آغاز مجدد جنگ غزه و بالا گرفتن تنش‌ها در منطقه غرب آسیا می‌تواند به بستری جدید برای فعالیت بازیگران منطقه‌ای تبدیل شود؛ جایی که تحولات 15 ماه گذشته و رویدادهای پسا طوفان‌الاقصی، تأثیر مستقیمی بر نظم امنیتی غرب آسیا گذاشته و زمینه را برای جابه‌جایی سطوح بازیگری برخی واحدهای سیاسی فراهم کرده است.

یکی از بازیگران مهم و تأثیرگذار در جریان رویدادهای اخیر، ایران است؛ کشوری که مهم‌ترین حامی مقاومت فلسطین به شمار می‌آید و در جریان جنایات اسرائیل علیه غزه نیز با دو عملیات مهم موشکی، معدود ضربات نظامی وارد شده به رژیم در نیم‌قرن اخیر را به تل‌آویو وارد کرد. بااین‌حال روند تحولات در منطقه به سمتی رفت که نهایتاً با ترور چهره‌های مطرح شبکه مقاومت - نظیر شهید سیدحسن نصرالله، شهید اسماعیل هنیه و شهید یحیی سنوار - و همچنین سقوط نظام سوریه و حضور گروه‌های تروریستی در ساختار قدرت در این کشور، آسیب مهمی به ساختار شبکه مقاومت وارد شد؛ آسیبی که باعث شد این گزاره در بیان برخی مقامات غربی و همچنین نشریات و اندیشکده‌های بین‌المللی مطرح شود که ایران دچار یک آسیب راهبردی در حوزه امنیت ملی خود و شبکه مقاومت به‌عنوان اصلی‌ترین حامی مقاومت فلسطین شده است. 

در چنین شرایطی راهکاری که باید به قید فوریت در دستور کار مقامات کشورمان قرار بگیرد، برهم‌زدن هر دو تصویری است که تلاش می‌شود تا بر ایران امروز منطبق شود، یعنی هم با انجام برخی اقدامات، گزاره تضعیف قدرت ایران باطل شود و هم از ایجاد فضای اجماع بین‌المللی در مسئله پرونده هسته‌ای کشورمان جلوگیری شود. 

باید توجه داشت با توجه به وضعیت کنونی دولت جدید آمریکا و قوت مضاعف آن نسبت به‌دور اول ترامپ - به دلیل مسائل داخلی این کشور؛ ازجمله همراهی مطلق مجلس نمایندگان و مجلس سنا و همچنین دیوان عالی - احتمالاً تلاش می‌شود تا این مسئله و این سناریو با سرعت بیشتری به سرانجام برسد. به همین دلیل باید انجام رویکردهایی در زمینه تغییر در خطای محاسباتی طرف آمریکایی را به‌سرعت و در زمان کوتاه انجام داد تا منافع ملی ایران تأمین شود. 

نگاهی به مسیر طراحی‌شده از سوی طرف غربی در سال 2000 میلادی به منظور ایجاد «خاورمیانه‌ جدید» که با عملیات نظامی علیه عراق و افغانستان همراه بود، نشان می‌دهد اتخاذ یک راهبرد دقیق و درست از سوی ایران علاوه بر اینکه توانست از ادامه‌ این پروژه‌ دومینویی و سرایت آن به تهران جلوگیری کند، زمینه را برای تکمیل و تثبیت شبکه‌ مقاومت به‌عنوان راهبرد بنیادین منطقه‌ای کشورمان نیز فراهم کرد. یکی از محورهای سخنان رئیس‌جمهور وقت آمریکا درباره‌ ترور سرلشکر شهید قاسم سلیمانی، تأکید بر نقش وی در زمینگیر کردن نظامیان آمریکایی در عراق و جلوگیری از پیشرفت پروژه‌ خاورمیانه‌ جدید بود.

حالا و در شرایط کنونی نیز نیاز به چنین اقدامی ضروری به‌نظر می‌رسد. پروژه‌ نظم نوین غرب آسیا که با عملیات میدانی اسرائیل درحال پیشروی است، با سقوط حکومت اسد در سوریه به یک دستاورد بزرگ رسید اما هنوز فاصله‌ زیادی با پیروزی دارد و اینجا دقیقاً همان نقطه‌ای است که ایران می‌تواند با طراحی و اعمال یک راهبرد درست ورق را برگرداند؛ همانطور که در سال‌های پس از اشغال عراق و افغانستان از سوی ایالات‌متحده ورق برگشت و مدیریت نظم امنیتی منطقه در اختیار مقاومت قرار گرفت. 

در این وضعیت می‌توان ساماندهی اقدامات خارجی کشورمان را در مسیری طراحی کرد که در صورت تحقق نقض آتش‌بس غزه شرایط برای به‌هم‌خوردن این وضعیت و جبران آسیب‌های وارد شده به ساختار شبکه مقاومت در ماه‌های گذشته فراهم شود. «حمایت نظامی از مقاومت یمن»، «ورود میدانی به تحولات سوریه و تلاش عملیاتی برای حفاظت از جان مردم این کشور دربرابر تروریست‌های حاکم» و «استفاده از قابلیت نظامی برای توقف جنگ غزه» مواردی‌اند که دست ایران برای تقویت مجدد بازیگری خود در منطقه را باز و شرایطی را ریل‌گذاری می‌کنند که امکان ترمیم زخم‌ها و بازیابی مجدد قدرت راهبردی شبکه مقاومت فراهم می‌شود.

عبور از تله گزاره‌هایی مانند «تله جنگ» که محور اصلی زمین‌گیر کردن کشورمان در پیگیری برخی راهبردهای تهاجمی در ماه‌های گذشته بود، باید بنیاد و محور اصلی این راهبرد باشد، یعنی درصورتی‌که آتش‌بس در نوار غزه از سوی اسرائیل نقض شد، «پیشگیری از جنگ احتمالی» نباید و نمی‌تواند به‌عنوان یک گزاره واقعی روی میز تصمیم‌سازان در حوزه امنیت ملی ایران وجود داشته باشد؛ چرا که تجربه پساطوفان الاقصی و پساوعده صادق نشان داد که اتفاقاً کنار گذاشتن راهبرد تهاجمی، مهم‌ترین عامل در زمینه معتبر شدن گزاره «جنگ علیه ایران» بوده است. 

روزهای پایانی سال 1403 و روزهای ابتدایی سال 1404 می‌تواند مانند روزهای پایانی سال 1381 و روزهای ابتدایی سال 1382 تعیین‌کننده‌ امنیت ملی ایران در چنددهه‌ آینده باشد؛ روزهایی که نباید آن‌ها را با عملکردهای روزمره گذراند.