حضور کلوگ، یک مقام آمریکای در اجلاس منافقین و ادعاهای ضدایرانیاش نشان میدهد، ترامپ برنامهای برای حمایت جدی از براندازان دارد و به نظر میرسد در مواجهه با ایران در خلأ قرار ندارد. حالا در این شرایط که به نظر میرسد ترامپ برای مواجهه با ایران برنامهریزی جدی دارد، القای این گزاره که مذاکره با آمریکا تنها گزینه ایران است پیامی جز ضعف منتقل نمیکند.
سناریوی تکراری مذاکره برای مذاکره
بعد از قطعی شدن نتیجه انتخابات آمریکا سیاسیونی که خود را برای ریاستجمهوری دموکراتها آماده میکردند و میز مذاکره را هموار و توافق را نقد میدانستند، با چرخاندن فرمان به این سمت که با ترامپ هم میتوان گفتوگو کرد از لزوم و نیاز مذاکره گفتند. این مواضع در شرایطی مطرح میشد که حتی ترامپ ترکیب کابینه و تیم سیاست خارجی را مشخص نکرده بود و نمیشد با قطعیت گفت موضع ترامپ 2016 با ترامپ 2024 درمورد ایران، تفاوت فاحشی پیدا کرده بود. این اظهارات پیش از آنکه مسیر مذاکره را هموار کند اما با رو بازی کردن در زمین مذاکره، ایران را در موضع ضعف قرار میداد، این در حالی بود که مقامات رسمیکشور در خصوص مذاکره به این موضوع اکتفا میکردند که ایران، هیچ زمان میز مذاکره را ترک نکرده است. بهتازگی اما علی عبدالعلیزاده، دستیار ویژه رئیسجمهور در مصاحبهای که با خبرگزاری ایلنا داشته، گفته: «باید با ترامپ مذاکره کنیم، نمیشود مسائل کشور را معلق نگه داشت.» او در ادامه هم اشاره میکند «مجموعه حاکمیت نظام هم به مذاکره رودرو رسیده است.» فارغ از اینکه آنچه عبدالعلیزاده مطرح میکند، تکرار سناریو دولت یازدهم و دوازدهم، همان مشروط کردن بازشدن گره مشکلات کشور به مذاکره است. اما این اظهار نظر در شرایطی مطرح میشود که رویدادهایی در جهان در خصوص پرونده ایران و مواجهه با ایران در جریان است که به نظر میرسد دستیار ویژه رئیسجمهور نسبت به آنها آگاهی نداشته است.
حضور نماینده مهمترین پرونده ترامپ در اجلاس پاریس چه معنایی دارد؟
پرونده ترامپ برای اوکراین اهمیتی ویژه دارد. رئیسجمهور آمریکا پیش از حضور در کاخ سفید صراحتاً در خصوص پرونده اوکراین موضع گرفته و به دنبال پایان جنگ اوکراین است در حال حاضر تنها اولویت ترامپ جنگ اوکراین است. اعمال فشار به ایران در جنگ اوکراین و بهانهتراشی برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران از آغاز شروع جنگ اوکراین تا الان ادامه داشته، براین اساس ماجرای اوکراین نیز برای ایران، اهمیت قابلتوجهی دارد، حالا حضور نماینده ترامپ در پرونده اوکراین در این اجلاس این گزاره را تقویت میکند که ترامپ در پرونده اوکراین بر اعمال فشار برایران با استفاده از اپوزیسیون و نیروهای خارجی علیه ایران تمرکز کرده و میخواهد یک وجه پرونده اوکراین در ایران را با تکیه بر پروژه احتمالی آشوب پیش ببرد، این فرض محتمل است که ترامپ ابزار فشار تقویت اپوزیسیون را بهعنوان وجهالمصالحه علیه ایران در مذاکرات احتمالی روی میز بگذارد. سؤالی که در این رابطه وجود دارد این است که در چنین موقعیت و شرایطی و با این هدفگذاری، مذاکره میتواند برای ایران نتیجه مثبت داشته باشد؟
بازی شکستخورده مذاکره برای مذاکره
مجموع این موارد نشان میدهد در مقطع فعلی آمریکا و به دنباله آنها، اروپاییها درمورد ایران با برنامهریزی و هدفگذاری مشخص جلو میروند، در این ساختاربندی پیچیده به نظر میرسد، حتی اگر میز مذاکره هم در میان گزینههای ترامپ وجود داشته باشد تنها محلی برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران خواهد بود و نهایتا خروجی آن به نفع آمریکا تمام میشود. در این موقعیت اساسا مذاکره بیمعنا میشود، مطرح کردن این ادعا که باید با ترامپ مذاکره کنیم و بدتر از آن بیان این موضوع که مجموعه حاکمیت ایران نیز موافق مذاکره است، پیامی جز ضعف ندارد، پیش از این بارها اشاره شده که اعلام تمایل به مذاکره در شرایطی که ترامپ تا الان اظهار نظری صریح در مورد موضوع ایران نداشته است، دست ایران را در مذاکره رو میکند، القای اینکه چارهای جز مذاکره وجود ندارد، این پیام صریح را دارد که برای ایران گزینهای جز مذاکره متصور نیست در این موقعیت تنها طرفی که نیاز به مذاکره دارد، طرف ایرانی است و آنکه باید امتیاز دهد هم طرف ایرانی است. علاوه براین مطرح شدن این اظهارات از جانب یک مقام رسمی، اثرات بینالمللی هم برای کشور به همراه دارد. در موقعیتی که رهبرانقلاب به این موضوع تاکید کردند که نباید در این دام افتاد که در اجرای سیاستها منافع آمریکا تامین شود، تکرار دوباره این گزاره که چارهای جز مذاکره وجود ندارد، درست در نقطه مقابل تاکیدات رهبرانقلاب قرار دارد، حالا در این موقعیت بیان این گزاره که مجموعه نظام حاکمیت به مذاکره اذعان دارد، این شائبه را به وجود میآورد آنچه از جانب دستیار رئیسجمهور مطرح میشود، واقعی نیست؛ چرا که برخلاف تاکیدات رهبرانقلاب است. علاوه براین با فرض اینکه چنین چیزی نیز وجود داشته باشد، بیان علنی و صریح آن عملا دست ایران را در مقابل آمریکا باز میکند. در شرایطی که منطقه در اوج بحران قرار دارد و صهیونیستها با هدایت آمریکاییها به دنبال ایجاد نظم نوین و دلخواه خود در منطقه هستند، تضعیف ایران هم در این پروژه تعریف میشود، آنچه در این شرایط از مقامات دولتی انتظار میرود جلوگیری از ایجاد تصویر ایران تضعیفشده و برهم زدن احساس ضعف است؛ در این موقعیت اظهار اینکه ایران چارهای جز مذاکره با آمریکا آن هم رئیسجمهوری که پیش از این بدعهدی خود در قبال ایران را اثبات کرده، ندارد نتیجهای جز تکمیل پازل ضعف ایران نخواهد داشت.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.