تاریخ : Fri 10 Jan 2025 - 11:19
کد خبر : 200293
سرویس خبری : اقتصاد


دوئل در میدان قدرت انرژی ایران یا ترکمنستان

کدام‌یک موفق به صادرات گاز به هند می‌شوند؟

اهمیت انتقال گاز در ژئوپلیتیک جهانی، به‌ویژه در منطقه آسیای جنوبی و میانه، یکی از کانون‌های اصلی تحولات انرژی در دهه‌های اخیر بوده است. در این میان، پروژه‌های خط لوله گاز فراملی و بین‌المللی مانند تاپی و آی‌پی‌آی نه‌تنها با هدف تأمین نیازهای انرژی کشورهای هدف طراحی شده‌اند، بلکه به‌عنوان اهرم‌های قدرت ژئوپلیتیکی نیز عمل می‌کنند.

 فرهیختگان: اهمیت انتقال گاز در ژئوپلیتیک جهانی، به‌ویژه در منطقه آسیای جنوبی و میانه، یکی از کانون‌های اصلی تحولات انرژی در دهه‌های اخیر بوده است. در این میان، پروژه‌های خط لوله گاز فراملی و بین‌المللی مانند تاپی و آی‌پی‌آی نه‌تنها با هدف تأمین نیازهای انرژی کشورهای هدف طراحی شده‌اند، بلکه به‌عنوان اهرم‌های قدرت ژئوپلیتیکی نیز عمل می‌کنند. ایران، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر گازی جهان، در این رقابت جایگاه ویژه‌ای دارد. در شرایطی که مشکلات منطقه‌ای، امنیتی، مالی، تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای آمریکا مانعی برای پیشبرد این پروژه‌ها شده‌اند، تشدید نیاز به انرژی و عواید مالی قابل‌توجه از اجرای این خطوط، باعث شده کشورهایی که از صادرات، واردات یا ترانزیت آن بهره می‌برند، همواره به دنبال راهکارهایی برای عملیاتی‌شدن و تحقق این خطوط انرژی باشند.

بر اساس مبانی نظریه ژئوپلیتیک انرژی، می‌توان گفت انرژی به‌عنوان یک منبع استراتژیک، نقشی تعیین‌کننده در توزیع قدرت جهانی دارد. مسیرهای انتقال انرژی، مانند خط لوله، می‌تواند قدرت چانه‌زنی کشورها و نقش آنها در نظام بین‌المللی را تقویت کند. بدون شک این خطوط لوله نیز می‌تواند قدرت منطقه‌ای کشورهای منبع و حتی منتفع را در رقابت با سایر کشورها افزایش دهد.

باتوجه‌به تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، نیاز روزافزون به انرژی و تقویت و توسعه اقتصادی کشورها و تجارب اجرای خطوط انرژی در جهان، عملیاتی‌شدن دو خط گازی تاپی و آی‌پی‌آی را با سؤالات مختلفی روبه‌رو کرده است. در حال حاضر شرایط دو خط لوله مذکور چگونه است و باتوجه‌به موانع و فرصت‌های موجود، کدام‌یک امکان بیشتری برای تکمیل و اجرا دارند؟ آیا عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، فرصت و افق‌های تازه‌ای را به روی دیپلماسی و قدرت منطقه‌ای و انرژی ایران گشوده است؟ عملیاتی‌شدن خط لوله آی‌پی‌آی چه پیامدهای مثبتی برای ایران به همراه خواهد داشت و چه راهکارهایی پیش روی مسئولان ایرانی برای تحقق این خط لوله وجود دارد؟

نویسنده در یادداشت پیش رو، بر اساس مبانی نظری اقتصادی و بین‌المللی و باتوجه‌به تجارب روند ایجاد خطوط انرژی فراملی مشابه در جهان، به سؤالات فوق پاسخ می‌دهد.

موانع و مشکلات خط لوله تاپی

مشکلات امنیتی
افغانستان، به‌ویژه استان‌هایی مانند هلمند و قندهار که در مسیر این خط لوله قرار دارند، کانون فعالیت گروه‌های شبه‌نظامی نظیر طالبان بوده‌اند. اگرچه طالبان پس از به‌قدرت‌رسیدن، حمایت خود را از پروژه مذکور اعلام کرده است، اما وجود اختلافات داخلی در این گروه و احتمال فعالیت گروه‌های مخالف مانند داعش، همچنان تهدیدهای ثابت برای آن محسوب می‌شود. برای مثال، در سال ۲۰۱۸ حملاتی علیه کارگران و زیرساخت‌های پروژه در جنوب افغانستان گزارش شده است. طبیعی است که چنین تهدیداتی، سرمایه‌گذاران را درباره این خط به‌شدت مردّد کرده است.

چالش‌های مالی
بر اساس گزارش‌های کارشناسان، تخمین زده می‌شود که اجرای پروژه تاپی حدود ۱۰ میلیارد دلار هزینه داشته باشد. کشورهای عضو پروژه، به‌ویژه افغانستان و پاکستان، به دلیل بحران‌های اقتصادی داخلی قادر به تأمین مالی بخش‌های مربوط به خود نیستند. همچنین بانک توسعه آسیایی (ADB) که یکی از حامیان مالی اصلی پروژه است، حمایت خود را منوط به بهبود شرایط امنیتی افغانستان کرده است. این در حالی است که مشکلات مالی در پاکستان نیز باعث شده این کشور به منابع گاز مایع وارداتی (LNG) از قطر و سایر کشورها، بیشتر تکیه کند.

تنش‌های هند و پاکستان
رقابت دیرینه و تنش‌های سیاسی میان هند و پاکستان یکی از موانع کلیدی اجرای خط گازی تاپی است. این تنش‌ها نه‌تنها موجب کاهش همکاری فنی میان این دو کشور شده است، بلکه امکان استفاده از پروژه تاپی به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی را نیز فراهم آورده است. به‌عنوان‌مثال، برخی مسئولان هندی مخالف این پروژه به دلیل اینکه نگران بودند پاکستانی‌ها از خط تاپی به‌عنوان اهرمی برای نفوذ منطقه‌ای استفاده کنند، علی‌رغم توافقات قبلی، در برخی جلسات مربوط به پروژه، حاضر نمی‌شدند.

مشکلات خط لوله آی‌پی‌آی

فشارها و تحریم‌های آمریکایی
تحریم‌های اقتصادی اعمال‌شده علیه ایران از سوی آمریکا، یکی از اصلی‌ترین موانع اجرای این پروژه بوده است. این تحریم‌ها نه‌تنها مانع انتقال فناوری‌های پیشرفته به ایران شده‌اند، بلکه کشورهای دیگر، به‌ویژه پاکستان را از سرمایه‌گذاری در این پروژه منصرف کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال، پاکستان در سال ۲۰۱۳ و تحت‌فشارهای آمریکا، مجبور به کاهش فعالیت‌های خود در پروژه مذکور شد و حتی با تهدید آمریکا به تحریم نیز مواجه شد.

رقابت گاز مایع (LNG)
یکی از دلایل مهم دیگر در کاهش تمایل پاکستان و هند به آی‌پی‌آی، رقابت گاز مایع وارداتی است. قطر و آمریکا، به‌عنوان تأمین‌کنندگان اصلی LNG، با ارائه قراردادهای جذاب‌تر توانسته‌اند بازارهای این کشورها را تصاحب کنند. برای مثال، هند در سال ۲۰۱۹ توافقی بلندمدت با قطر برای واردات LNG به ارزش میلیاردها دلار امضا کرده است.

البته این مسائل، باتوجه‌به مبانی نظریه بازی‌ها (Game Theory)، قابل‌درک و تأیید است. نظریه بازی‌ها به بررسی تصمیم‌گیری‌های استراتژیک بین چند بازیگر می‌پردازد. در این زمینه، کشورها به‌عنوان بازیگران، هزینه‌ها و منافع ورود یا عدم ورود به پروژه را ارزیابی می‌کنند. هند و پاکستان در شرایطی قرار دارند که برای هر دو کشور، همکاری در پروژه آی‌پی‌آی منفعت اقتصادی دارد، اما بی‌اعتمادی تاریخی و هزینه‌های استراتژیک (مانند نگرانی از قطع گاز) مانع این همکاری می‌شود. آمریکا تلاش می‌کند از طریق تهدید تحریم‌ها و افزایش هزینه‌ها برای پاکستان، تصمیم این کشور برای ورود به پروژه آی‌پی‌آی را تغییر دهد.

دوئل آی‌پی‌آی و تاپی در میدان قدرت و انرژی
همان‌طور که توضیح داده شد، هر دو خط لوله آی‌پی‌آی و تاپی شرایط خاص خود را دارند، اما حالا، برای کارشناسان، سرمایه‌گذاران و فعالان حوزه انرژی، یک سؤال مهم وجود دارد مبنی بر اینکه، باتوجه‌به شرایط موجود، کدام‌یک از خطوط فوق، شرایط بهتری برای عملیاتی‌شدن دارند. به بیان دیگر، کدام‌یک از دو کشور ایران و ترکمنستان به‌عنوان صادرکنندگان گاز یا ایران و افغانستان به‌عنوان تأمین‌کننده انرژی پاکستان در دوئل آی‌پی‌آی و تاپی، برنده میدان قدرت خواهند بود؟ اگر بخواهیم به سؤال مذکور پاسخ دهیم، باید خطوط آی‌پی‌آی و تاپی را با هم مقایسه کنیم تا بدانیم در حال حاضر، کدام‌یک شرایط بهتری برای عملیاتی‌شدن دارند. در این راستا باید به چند مورد ذیل توجه کرد.

درس‌آموخته‌های تجارب جهانی
باتوجه‌به آنچه در اجرای خط لوله‌های فراملی و بین‌المللی گذشته و تجارب موفق و شکست‌خورده در اجرای این پروژه‌ها، می‌توان به 5 نتیجه زیر رسید؛

1. امنیت منطقه‌ای: پروژه‌هایی که در مناطق بی‌ثبات (مانند افغانستان یا نیجریه) اجرا شده‌اند، تنها با تقویت امنیت توانسته‌اند به موفقیت برسند. 

2. دیپلماسی اقتصادی: همکاری‌های اقتصادی چندجانبه، به‌ویژه با کمک سازمان‌های منطقه‌ای مانند شانگهای می‌تواند مقاومت‌های سیاسی را کاهش دهد و به تکمیل و موفقیت پروژه‌ها کمک کند. 

3. مشارکت چندملیتی: تأمین مالی از طریق کنسرسیوم‌های بین‌المللی یا مؤسسات مالی؛ مانند بانک جهانی می‌تواند به کاهش ریسک‌ها کمک کند. 

4. مشارکت مردمی و زیست‌محیطی: رفع نگرانی‌های محلی و زیست‌محیطی می‌تواند اجرای پروژه‌ها را تسریع کند. 

5. توسعه زیرساخت‌ها: کشور‌هایی که با مشکل کمبود زیرساخت روبه‌رویند، باید از کمک‌های فنی و مالی شرکا برای توسعه بهره ببرند. 

پروژه‌های خط لوله گازی در سطح جهانی همگی با موانع و چالش‌های خاص خود روبه‌رو بوده‌اند، اما در بسیاری از موارد، این پروژه‌ها با تلاش‌های دیپلماتیک، همکاری‌های چندجانبه، تأمین منابع مالی و استفاده از فناوری‌های پیشرفته، به بهره‌برداری رسیده است. به‌ویژه در پروژه‌هایی که در مناطق بی‌ثبات و تحت تنش‌های ژئوپلیتیکی قرار دارند، مانند افغانستان یا کشور‌های غرب آسیا، اغلب، نیاز به توافقات سیاسی قوی و حمایت‌های بین‌المللی است تا موانع از سر راه برداشته شود. 

بنابراین، پروژه‌هایی مانند آی‌پی‌آی و حتی تاپی، نیازمند دیپلماسی هوشمند، حمایت‌های مالی بین‌المللی و مدیریت چالش‌های امنیتی و سیاسی است. تجربه‌های موفق مانند نورد استریم یا ترکمنستان-چین نشان می‌دهد که علی‌رغم موانع جدی می‌توان این پروژه‌ها را عملیاتی کرد، البته تحت شرایط خاصی که وابسته به همکاری‌های استراتژیک و دیپلماسی منطقه‌ای است. 

دستور کار مسئولان ایرانی

اما درنهایت باتوجه‌به شرایط موجود و تجارب جهانی، سؤال پایانی و مهم این است که در حال حاضر مسئولان ایرانی برای پیشبرد و تکمیل پروژه آی‌پی‌آی، چه اقداماتی باید انجام دهند؟ به اعتقاد نویسنده، مسئولان ایرانی چند اقدام را باید هرچه سریع‌تر در دستور کار خود قرار داده و به‌صورت جدی پیگیری کنند. 

در ابتدا باید دیپلماسی فعال‌تر با پاکستان در دستور کار قرار گیرد. ایران باید از فرصت‌ها و ظرفیت‌های همکاری دوجانبه، شانگهای و ابزار‌های اقتصادی و سیاسی برای تشویق پاکستان به ادامه همکاری و فعالیت جدی در این پروژه استفاده کند. از طرف دیگر مسئولان ایرانی باید برای استفاده از ظرفیت متحد راهبردی خود یعنی چین در این پروژه، برنامه‌ریزی و اقدامات لازم را انجام دهند.

ایران از طرفی می‌تواند از نفوذ چین در پاکستان برای تشویق و ترغیب آن‌ها به مشارکت و حمایت از خط آی‌پی‌آی استفاده کند و از طرف دیگر جلب سرمایه‌گذاری چینی‌ها در این پروژه را پیگیری کند. براساس نظریه چرخه هژمونی (Hegemonic Stability Theory) که بر قدرت برتر در نظام بین‌الملل، به‌عنوان عامل ثبات اقتصادی و تسهیل اجرای پروژه‌های بزرگ تأکید می‌کند، چین به‌عنوان یک قدرت نوظهور با سرمایه‌گذاری در انرژی و عضویت در سازمان همکاری شانگهای می‌تواند ثبات منطقه‌ای و تحقق پروژه آی‌پی‌آی را تسهیل کند.

مسئولان ایرانی درخصوص مدیریت تحریم‌ها و فشار‌های آمریکا نیز باید با دیپلماسی فعال، برنامه‌ریزی و اقدامات لازم را انجام دهند و از همه ظرفیت‌های حقوقی و اقتصادی خود برای کاهش تأثیر تحریم‌ها بهره ببرند.

متن کامل گزارش سعید سیفی، تحلیلگر مسائل راهبردی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.