گیدئون لوی، خبرنگار صهیونیست و ستوننویس روزنامه صهیونیستی هاآرتص در گزارشی از ساخت یک دهکده برای نظامیان اشغالگر در غزه خبر داد. جایی که مردمش بیش از ۱۰ سال است که در محاصره هستند و در این ۱۵ ماه اخیر نسلکشی از سوی صهیونیستها را تجربه میکنند. مردمی که آب، غذا و دارو به آنها نمیرسد و صهیونیستها از قحطی و قطع آب بهعنوان سلاح جنگی علیه آنها استفاده میکنند.
لوی در این گزارش می نویسد: نظامیان صهیونیست یک دهکده تعطیلاتی در سواحل غزه ساختهاند. گروهبان «یارون رابینوویچ» اوایل این هفته در آنجا مقداری «چوریتسو» و «استیک» خورد. در یکی از اتاقهای این دهکده، یک فیزیوتراپیست هست که به نظامیان ماساژ میدهد. اطراف دهکده را چمن مصنوعی احاطه کرده و کوسنهایی برای استراحت در هر گوشهای به چشم میخورد.
گروهبان دانیل واکرت که از این دهکده دیدن کرده، گفت: «من هرگز فکر نمیکردم چنین مکانی در اینجا وجود داشته باشد. سالنی برای پذیرایی، وافل و چوب شور بلژیکی، دستگاههای پاپ کورن و آب نبات پنبهای و همچنین آرایشگر برای نظامیان.»
لوی در ادامه این گزارش مینویسد: نظامیان حق دارند استراحت کنند اما همچنان چیزی ناخوشایند در مورد این دهکده تفریحی وجود دارد؛ چیزی زننده و خشمآور که حتی خاطرات تلخی را برمیانگیزد، آن هم بهخاطر موقعیت مکانی این دهکده.
واحد لجستیک ارتش رژیم یک دهکده تفریحی در نزدیکی جهنم غزه ساخته است. لوی میگوید: در فیلم «منطقه مورد علاقه»، ساخته جاناتان گلیزر، که فیلمی آزاردهنده است، دیدیم که یک خانواده آلمانی زندگی لوکس و روزمره خود را در خانهای که مجاور اردوگاه آشویتس بود، میگذراندند. دهکده تفریحی جدید ارتش رژیم در کنار یک اردوگاه مرگ نیست. در غزه اردوگاه مرگی وجود ندارد، اما همچنان این مقایسه به ذهن میرسد.
نظامیان بعد از جنایات وحشتناک، تخریب منازل و کشتار مردم با لیوانی از نوشیدنی که ارتش تأمین کرده، استراحت میکنند. در آن سوی حصار، جهنمی که خودشان ساختهاند؛ چند صد متر دورتر اما انسانهایی از گرسنگی و سرما در حال جان دادن هستند و این نظامیان اینجا در دهکده، پشمک شیرین سرو میخورند.
آموس هرل، تحلیلگر نظامی هاآرتص، پس از بازگشت از غزه گفت: جبالیا به یک شهر ارواح تبدیل شده است. در خیابانها عمدتا گلههای سگهای ولگرد را میبینیم که برای یافتن تکههای غذا سرگردانند. شاید از پنجرههای دهکده تفریحی ارتش، در روزی صاف بتوان گلههای سگهای گرسنه را دید.اما چیزی که قطعا این موارد را از چشم نظامیان پنهان میکند و ویرانی مطلق اطراف را نمیبینند، بیرحمی است. یک دهکده تفریحی در مکانی که صدای مرگ و ویرانی به گوش میرسد. نظامیان لیوان نوشیدنی را جایی نه چندان دورتر از جایی که کودکان برای لیوانی آب میجنگند، مینوشند. غذا می خوردند، در فاصلهای نزدیک از جایی که مردم حتی تکهای نان ندارند. پزشک دارند، جایی نهچندان دورتر از جایی که مردم به آرامی در حال جان دادن هستند، پس از اینکه همین نظامیان تمامی بیمارستانهای غزه را نابود کردند.
جای گرم در نزدیکی جایی که میلیونها نفر اکنون شبها در چادرهای فرسوده و پاره بدون سرپناه یخ میزنند. در جبالیا، ۱۰۰ هزار نفر زندگی میکردند و تقریبا همه آنها به زور ارتش به ناکجاآباد آواره و دو هزار نفر فقط در این منطقه شهید شدند. آیا جای مناسبتری برای ساختن یک دهکده تفریحی وجود نداشت؟ حتی بدبینترین و شومترین نمایشنامهنویسان هم نمیتوانستند چنین سناریویی را تصور کنند.
ساخت این دهکده تفریحی با برنامه وحشتناک نوسازی شهری که در شمال غزه آغاز شده، همخوانی دارد و این گذاره را پررنگ می کند که ارتش اسرائیل برای ماندن در آنجا برای همیشه در حال ساختوساز است؛ جادهها، زیرساختها، و حالا هم یک دهکده تفریحی.
نظامیانی که در این دهکده تعطیلات میگذرانند، چطور میتوانند کشتار، تخریب و سیاستهای بیرحمانهای را که در غزه اجرا کردند، فراموش کنند؟ آنها به طور کامل چند اردوگاه پناهندگان را نابود کردند؛ جایی که نسلهای بعدی فلسطینیانی که قربانی فاجعهای شدند که رژیم صهیونیستی به وجود آورد، زندگی میکردند و به پیامدهای این کار فکر نکردند.
با نوشیدن یک نوشیدنی یخ. با خوردن پشمک نرم و شیرین. با لم دادن روی یک صندلی و دیدن گلههای سگهای ولگرد که برای یافتن تکههای غذا پرسه میزنند. آنها به هیچ چیز فکر نمیکنند حتی به جنایتهایشان...